خبرگزاری تسنیم: نشست نقد و بررسی فیلم «خانه ای در خیابان چهل و یکم» به کارگردانی حمیدرضا قربانی با حضور سیدمحمود رضوی تهیه کننده، علی مصفا، سارا بهرامی، سهیلا رضوی، علیرضا کمالی، مانی رحمانی و مانیا علیجانی از بازیگران و هومن بهمنش فیلمبردار و مریم نراقی تدوینگر این اثر در برج میلاد برگزار شد.
حمیدرضا قربانی کارگردان این اثر در ابتدای این مراسم با بیان اینکه پس از سال ها دستیاری به این نتیجه رسیدم که می توانم فیلم خودم را بسازم، گفت: پس از «درباره الی» با محمود رضوی صحبت کرده بودیم که من بتوانم فیلمی بسازم که بعد از مدتی من داستانی واقعی را مطلع شدم که برایم جذاب بود و به عنوان طرح فیلمنامه ارائه کردم و مورد پسند آقای رضوی قرار گرفت. وی با اشاره به طرح این فیلم از یک داستان واقعی افزود: دو سال پیش با محمود رضوی قرار ساخت و تولید یک اثر سینمایی را داشتیم که محقق نشد. ما فقط طرح کلی را گرفتیم اما جزئیات را حذف کردیم و جزئیات از مال ماست. قربانی به نکات دیگری درباره فیلم اشاره کرد که از جمله آنها سکانس اول فیلم و ضدنور بودن آن بود که گفت: من نمی خواستم این صحنه کامل شود و خیلی درگیر این موضوع بودم تا اینکه فیلمبردار کار پیشنهاد کار ضدنور را داد که مطمئن شدم باید همین کار را بکنیم. وی همچنین درباره اینکه کار به یک ملودرام تبدیل نشده، گفت: می خواستم از یک ملودرام حسی و سطحی به یک تعقل و عمق برسم و دوست داشتم بیننده وقتی از سالن سینما بیرون می آید فضای حسی نداشته باشد و به تعقل برسد. رضوی: وجود نگاه
انسانی در «خانه ای در خیابان چهل و یکم» سیمحمود رضوی تهیه کننده «خانه ای در خیابان چهل و یکم» فیلم را در ادامه مسیر آثاری دانست که تهیه کنندگی کرده و گفت: نگاه انسانی فیلم و نگاه درست باعث شد که این کار را انتخاب کنم چرا که کاراکترها در این اثر خارج از عرف کاری نمی کنند و کار تلخی نیز ساخته نشده است. وی افزود: این اثر یک نقد اجتماعی است ولی سیاه نمایی نیست و در مسیر آثاری است که به تولید رساندم. علی مصفا هم در سخنانی کوتاه دربارهی پذیرش نقشهای فردی و متفاوت گفت: برای من نکتهی مهم جذابیت سناریو و نقش است و مهمتر از آن خود آقای قربانی بود که بسیار بزرگوار و متواضع است و در کارش نگاه و دقت خاصی دارد. وی با اشاره به اینکه سخت است کسی بپذیرد چطور میتواند برادرش را کشته باشد، افزود: در این فیلم ترس داشتم که نسبت به این اتفاق چه واکنشهایی باید نشان دهم، چون این نگرانی را هم داشتم از عهده این نقش برنیایم، اما با استراتژی و نگاهی که کارگردان داشت این ترسها برطرف شد و من جرات کردم تا بتوانم این نقش را بازی کنم. بهمنش: فکر کردم ترانه علیدوستی مقابل دوربین است هومن بهمنش فیلمبردار فیلم «خانه ای در خیابان
چهل و یکم» با اشاره به اینکه در جشنواره امسال سه فیلم داشته ولی دوست داشته است که برای فیلم«خانهای در خیابان چهل و یکم» به نشست خبری بیاید، گفت: در زمان این کار حدود 7 پیشنهاد دیگر داشتم که در میان آنها حتی فیلمسازان بزرگ هم بودند، اما دوست داشتم با حمیدرضا قربانی کار کنم، آن هم برای «درباره الی» چون آن فیلم محبوب من است. وی با بیان اینکه برخی فیلمها بیزینسی و ژورنالیستی شده است، افزود: قربانی سینمای اصغر فرهادی را خوب میشناسد و میتوانست از آن استفاده کند و نکته مهم این است که او فیلم خودش را ساخت، فیلمی که شریف است و باید آن را خوب نگاه کرد. این فیلمبردار سینما در ادامه به بازیگر خردسال فیلم به نام مانیا علیجانی هم اشاره کرد و گفت: نبوغ او به حدی بود که گاهی فکر میکردم ترانه علیدوستی در جلوی دوربین بازی میکند و حتی در جایی از اینکه تصور کرده بود اصطلاحی را به کار بردهایم و او را فریب دادهایم ناراحت شد و خواست مثل یک بازیگر حرفهای با او برخورد کنیم و هرچه میخواهیم بگوییم و او بازی کند. علیرضا کمالی که در این فیلم نقش خیلی کوتاهی داشت از طرف مهناز افشار که به دلیل فیلمبرداری فیلم جدید
عبدالرضا کاهانی نتوانست به نشست بیاید یادداشت کوتاهی از وی را خواند. افشار در این یادداشت ضمن عذرخواهی بابت حضور نداشتن خود گفت: «خانهای در خیابان چهل و یکم» برای من سهم و درک موقعیت خانوادههایی بود که درگیر بخشش و قصاص هستند و چه موقعیت سخت و غمگین. مانی رحمانی بازیگر کودک این فیلم که در سکانس پایانی مجبور به کتکزدن علی مصفا به عنوان عموی خود در فیلم بود، بابت کبودیهای بدن وی عذرخواهی کرد. ایرایی: پایان بندی ای که کابوس شد آزیتا ایرایی نویسنده این فیلم نیز درباره این کار گفت: اولین واکنش من به طرح قربانی منفی بود چون به نظرم این تم بارها ساخته شده اما بعد از مدتی احساسم این بود که موقعیت جدیدی می توان خلق کرد که این مساله را به درستی حل کند و برای همین کار برای من جذاب شد و با داستان کلنجار رفتم تا به این فیلمنامه رسیدم. وی درباره پایان بندی این فیلم گفت: حدود یک ماه برای این فیلم پایان نداشتم و این به کابوس من تبدیل شده بود؛ طرح هایی داشتم که مثلا محسن به زندان برمی گشت زندان اما دوست نداشتم که پس از مدتی این جرقه به ذهن من خطور کرد که باید عمو و برادرزاده با هم برخوردی داشته باشند تا خشم پسر دیده
شود و این پایان بندی را پر و بال دادم.
دیدگاه تان را بنویسید