تورج نصر: از بازیگری به دوبلوری رسیدم
«تورج نصر» دوبلور پیشکسوت تلویزیون گفت: صدایم لحن طنزی دارد که بیشتر آثار کمدی را به من سفارش میدهند.
**چقدر بازیگری و فعالیت در تئاتر توانست در فن بیان شما در دوبله تاثیرگذار باشد؟
-تئاتر و دوبله رابطه بسیار مستقیمی با یکدیگر دارند چون در گویندگی به گویش صحیح نیاز است و تئاتر این امکان را برای بازیگر فراهم میکند که بتواند به این گویش دست پیدا کند. زمانی که شما تئاتر بازی میکنید باید درست صحبت کرده و کلمات را به شکل صحیح ادا کنید. فراز و فرود تن صدا گویش شما را میسازد و حتی تئاتر غیر از گویندگی در سینما هم تاثیر زیادی دارد و ما می بینیم که بسیاری از بازیگران سینمایی بعد از دوره ای کار کردن در تئاتر وارد سینما می شوند.
-فقط تئاتر نبود. غیر از تئاتر من مدتی را هم با «فریبرز لاچینی» موسیقی کار کردم. او نوازنده زبردست کیبورد بود و ما دوستان خوبی با یگدیگر شده بودیم. من هم مدتی با او همکاری داشتیم و درام میزدم. این همکاری بعدها قطع شد. هنوز هم وقتی مرا میبیند با من دعوا میکند که چرا حوزه موسیقی را رها کردم(میخندد).-چرا دوبله را دوست داشتم. من با ورودم به این عرصه سعی کردم از بزرگان این حرفه کار یاد بگیرم. از زنده یاد مقبلی، چنگیز جلیلوند، ابوالحسن تهامی، خسرو خسروشاهی، سعید مظفری و... بسیار آموختم. اما شروع کار من با زنده یاد کسمایی بود. تمام شاگردانی که او تربیت کرد، در حال حاضر همگی جزء بزرگان هنر دوبله هستند. ما از فردی مثل کسمایی گویندگی را آموختیم آن هم به این شکل که دو سال اول را سراپا برای تماشا و شنیدن دوبله آثار میایستادیم و بعد از شش ماه شاید تنها یک یا دو خط به ما داده میشد و همان را هم با ترس و لرز بسیاری میخواندیم. در آن زمان چون فیلمها به صورت آپارات بود اگر ما اشتباه میکردیم فیلم را باید نگه میداشتند و دوباره ضبط را آغاز میکردند. بنابراین تمام تلاش خود را میکردیم که دیالوگ را به درستترین شکل ممکن بیان کنیم.-بله همینطور است. البته در فیلمهای ایتالیایی و یا آمریکایی بسیار خوبی هم گویندگی کردم و جای شخصیتهایی چون «توتو» کمدین ایتالیایی و «سامی دیویس جونیور» صحبت کردهام. به نظر من فرق چندانی ندارد، گاهی ممکن است تا انتهای فیلم هم با همان نقش مکمل حضور داشته باشم. صدای من لحن طنزی دارد که بیشتر آثار کمدی به من سفارش میشود.-ایرج رضایی مدیر دوبلاژ برای گویندگی در فیلم «دیدهبان» مرا به حاتمیکیا معرفی کرد. وقتی آنجا رفتم از صبح تا ظهر بر سر دوبله این فیلم با حاتمیکیا بحث داشتیم. زمانیکه من شروع به دوبله کردم و اولین جمله را که گفتم، گفت که صدایم او را به یاد کارتونها میاندازد و مخالف دوبله من بود. ایرج رضایی از حاتمیکیا خواست تا اجازه دهد در نقش جا بیفتم و زمانی که من چند جمله دیگر گویندگی کردم، حاتمیکیا گفت خودش است! همین نقش باعث دوستی من و حاتمیکیا شد.-بله. هرچند کوتاه بود اما حاتمیکیا روی آن دیالوگها حساسیت داشت اما بعدها گفت که این همان چیزیست که باید باشد و میخواستم. در «عملیات کرکوک» هم به جای یک شخصیت تقریبا کمدی صحبت میکردم. به هر حال من را به خاطر نوع صدایم انتخابم میکنند. اگر مدیر دوبلاژ دقیق باشد میتواند بر اساس صدا تشخیص دهد چه نقشی را باید کدام گوینده بگوید. نوع صدای من هم به گونهای است که کمدی و طنز در آن جریان دارد و اگر روی شخصیت بنشیند، آن شخصیت هم جان میگیرد، مثل «مرحوم عزت الله مقبلی» که به جای هر شخصیتی که صحبت میکردند، آن بازی در ذهن مخاطب ایرانی ماندگار میشد.-بعد از انقلاب آقای محمد عیوضی شخصیتی با نام «آقای شهروندی» را نوشت که یکی از آیتمهای یک برنامه با اسم «جُنگ هفته» بود و این اولین جنگی بود که بعد از انقلاب روی آنتن رفت. آقای صادق عبدالهی و محمد عیوضی کارگردانان این جنگ بودند و این شخصیت برای من انتخاب کردند.این شخصیت ابتدا با اسم آقای شهروندی و بعد با اسم آقای شرمنده شناخته شد چون این شخص به هر مکانی که میرفت و هر نیازی که از او برطرف میشد به طرف مقابل میگفت «شرمنده ام». البته این عبارت تکیه کلام شیرازیها است و چون خود کارگردان هم شیرازی بود از آن استفاده شد.-من حدود هشت سال با «منوچهر نوذری» در رادیو و در برنامه «صبح جمعه با شما» همکاری داشتم. قبل از آن هم با زنده یاد «فرهنگ مهرپرور» همکار بودم و تقریبا میتوان گفت حدود 35 سال است که در رادیو فعالیت دارم. نوذری را هیچگاه فراموش نمیکنم. همیشه برای زنده یاد منوچهر نوذری احترام قائل بوده و هستم، چون نظیر نداشت. او صدایی بی نهایت شیرین داشت و فکر میکنم به شیرینی صدای وی هیچ وقت نه در رادیو، نه در دوبله و نه هیچ جای دیگر جایگزینی نداشته باشد.-چون به خوبی تعلیم ندیدهاند و مثل ما دو سال ایستادگی و صبر نکردهاند. با ورود با این حرفه میخواهند راه صد ساله را یک شبه بروند و بعد هم پول خوبی بگیرند. به بسیاری از جوانان میگوییم به جای اینکه در استودیو با موبایلشان بازی کنند در کنار دوبلورها بنشینند و تکنیکهای گویندگی را یاد بگیرند. اما نسل کنونی صبر ما را ندارد. خود من هنوز در کنار افرادی چون «منوچهر اسماعیلی» مینشینم و یاد میگیرم چون کار هنر هیچگاه تمام نمیشود، هیچگاه نمیتوان گفت من گوینده یا هنرپیشه خوبی هستم. به قول «شهاب حسینی» که زمانی میگفت جرأت ندارد که بگوید هنرپیشه خوبی است. چراکه در این صورت هنرمندان هالیوودی چه باید بگویند. هنر هیچ تمامی ندارد و هیچ کس نمیتواند ادعا کند کارش در هنر به اوج خود رسیده است. در آن زمان اهمیت زیادی برای دوبله فیلمها قائل بودند. مدیر دوبلاژ ابتدا فیلمی را که قرار بود دوبله شود، را در برابر دوبلورها نمایش داده و به توضیح هر کدام از شخصیتها میپرداختند. درواقع ما ابتدا فیلم را میدیدیم و بعد پروسه دوبله آغاز میشد. انتخاب نقش برای دوبلور بسیار مهم بود. گاهی حتی وسط یک فیلم دوبلور را تغییر میدادند. همین دلایل بود که باعث شد دوبله ایران ماندگار شود. البته در آن زمان فیلمها بسیار خوب بودند و مثل الان نبود که شما اگر در آشپزخانه هم باشید چیزی از فیلم را از دست نمیدهید. نکته دیگر که در دوبله فیلم تاثیر داشت ترجمه آن بود. حضور یک مترجم خوب میتوانست در ماندگاری دوبله تاثیر داشته باشد.-بله و هم اکنون سرپرست مترجمان شده است و خودش کمتر دست به ترجمه میزند. آن زمان فیلمهای خوبی ترجمه میشد، مترجم خوب، باید دستور زبان فارسی را بداند. ضمن اینکه مدیر دوبلاژ هم در این زمینه کمک میکند. این روزها شاهد حضور مترجمانی قوی در صنعت دوبله نیستیم. دلیلش هم آثاری است که شاهد آن هستیم.-در فیلمهای ضعیف با این دیالوگها میتوانستیم فیلم را نجات بدهیم. در زمان قدیم دیالوگهای پسگردنی باعث میشد که مردم به سینما بروند و معمولا این جنس دیالوگ ها برای فیلمهای تجاری بیشتر استفاده میشدند. از طرفی فیلمهای «جان وین» محتوای چندانی نداشت و آثار وسترن هم با سلیقه مردم چندان جور نبود. امروزه دیگر نمیتوان فیلمها را با دیالوگهای پس گردنی دوبله کرد چون محتوای فیلم ها با این نوع دوبله سنخیتی ندارد. البته مدیران دوبلاژ اجازه بداههگویی در آثار انیمیشن را تا جایی که به محتوای اصلی لطمه ای وارد نشود به من میدادند. به طور مثال مشابه دیالوگها را میگفتم و مدیر دوبلاژ میگفت «خوب است» یا «آفرین همین را بگو». البته این روحیه بداهه گویی را بیشتر کسانی دارند که در فضای کمدی هستند و روحیهای طناز دارند.-بله.ولی متاسفانه آثار کرهای انگیزهای به دوبلور نمیدهد، ولی برخلاف آنها، فیلمهای آمریکایی آنقدر با کیفیت هستند که گاه بعضی از دوستان میگویند که انگار «مارلون براندو» فارسی حرف میزند. در آثار آمریکایی و اروپایی هم لیپ سینکها به جا بوده و دیگر اینکه خود هنرپیشهها دیالوگها را بسیار خوب بیان میکردند.-بله. اوایل انقلاب هر کسی نمیتوانست به راحتی وارد دوبله شود اما بعد از انقلاب، خود تلویزیون بنیانگذار این مساله شد و با حضور بزرگان عرصه دوبله از آنها تستهایی گرفته میشد. ما دخالت چندانی برای حضور گویندگان در سازمان و یا در این حرفه نداریم بلکه اتفاقا خود من در جلسات همیشه اعلام کردهام که ما به گویندگان جوان نیازمندیم. دوبلورهایی که از این دنیا رفته اند باید جایگزینی برایشان وجود داشته باشد تا حرفه دوبله پابرجا بماند. چرا من باید همیشه نقش کمدی بگویم و یا چرا بعد از زنده یاد اصغر افضلی دیگر کسی جایگزین او نشد، یا زمانی که مهدی آژیر که بنیانگذار دوبله انیمیشن در ایران بود، رفت دیگر کسی نتوانست جای او را بگیرد؟**چرا بعد از ورودتان در حوزه دوبله، تئاتر را رها کردید
در آن دوران یک روز به صورت اتفاقی یکی از آشنایان ما یعنی «محمود نوربخش» که در فیلم «پدرخوانده» به جای شخصیت مارلون براندو گویندگی میکرد باعث شد که من وارد دنیای دوبله شوم. او گویندهای بسیار عالی بود و به جای بزرگان سینما صداپیشگی میکرد. برای اولین بار که نوربخش را دیدم محو شنیدن صدای او شدم و از او خواستم که راهم را برای ورود به دنیای دوبله باز کند. . در ابتدا مخالفت کرد ولی با دو سه سال دوندگی توانستم وارد دوبله شوم.
**یعنی انگیزهتان از ورود به این عرصه صرفا لذت از صدای محمود نوربخش بود و دلیل دیگری نداشت
**با توجه به صدای خاصتان در دوبله،کمتر گوینده نقشهای اصلی بودید، چرا؟
**خیلیها آمدند و رفتند اما جنس صدای شما منحصر به فرد است و کسی نتوانست مثل شما بشود.
-جنس صدای من در نسل جوان دوبله نیست. کسی نیامد که آهنگ صدای مرا داشته باشد. به جای شخصیتهای کمدی و بخصوصی گویندگی میکنم. شاید باورتان نشود اما خود من هم نقشهای کمدی را بیشتر دوست دارم . چراکه فکر میکنم صدایم روی کاراکترهای کمدی بهتر مینشیند و به نوعی جنس صدایم برای آثار کمدی خلق شده است.
**در دو اثر جنگی با عنوان «دیده بان» ساخته ابراهیم حاتمیکیا و «عملیات کرکوک» ساخته جمال شورجه صداپیشگی کردید، چه شد که به این دو کار دعوت شدید؟
**در آن فیلم کدهای بیسیم را میگفتید؟
**شما زمانی نقش «آقای شهروندی» که شخصیت شناخته شدهای برای مردم است، را گویندگی کردید. از ورودتان به آن پروژه بگویید.
**شما در رادیو با منوچهر نوذری هم همکاری داشتید.
**در دهه چهل که دوران طلایی دوبله بود، دوبلورهایی به این عرصه ورود کردند که نظیرشان دیگر پیدا نشد. بنظرتان چرا در نسل جدید دوبلورها، ستارههایی چون خسروشاهی و جلیلوند دیده نمیشود؟
**به نکته خوبی اشاره کردید، درست است که یکی از بهترین مترجمان واحد دوبلاژ در آن زمان حسین شایگان بود؟
**بعضی وقتها در فیلمهایی از بداهه گویی یا اصطلاحا دیالوگهای پس گردنی استفاده میشد، این شکل دیالوگ گویی چه کارکردی داشت؟
**البته تنوع آثاری که در گذشته دوبله میشد زیاد بود اما در حال حاضر بیشترفیلم و سریالهای کرهای دوبله میشوند.
**به نظر میرسد در گذشته ورود به عرصه دوبله بسیار سختتر بود؟
این روزها افرادی وارد این حرفه میشوند که بیشتر بدنبال کار هستند و دوبله به جای اینکه عشق آنها باشد شغل آنهاست.
اگر تربیت نسلهای گویندگی به دست انجمن گویندگان باشد میتوان امیدوار به آمدن صداهایی مناسب با نیاز دوبله شد. چون این ما هستیم که میدانیم چه صداهایی را نداریم و چه صدایی باید جایگزین شود اما سازمان صدا و سیما چون میبیند که جوان ها بیکار هستند اجازه میدهد که هر کسی وارد این کار شود. هم اکنون 120 نفر در واحد دوبلاژ سازمان مشغول به کارند و حتی در راهرو جایی برای ایستادن نیست. اگر شیوه ورود به عرصه دوبله به دست قدیمیها باشد آنوقت دیگر با این مشکلات مواجه نخواهیم شد و باز هم میتوان شاهد پرورش استعدادها باشیم. هنوز کسی به جای بزرگان این هنر که سالهاست از میان ما رفتهاند، نیامده است.
دیدگاه تان را بنویسید