خبرگزاری فارس: کریم لکزاده کارگردان فیلم سینمایی «قیچی» که در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با این اثر در بخش هنر و تجربه حضور دارد، در گفتوگو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، درباره فیلمش گفت: مدتی بود که فقط فیلم کوتاه میساختم و در این حوزه بیشتر فعالیت میکردم تقریباً آخرین فیلمم که توانست در جشن خانه سینما که پشت سر گذاشتیم جوایز متعددی را کسب کند به نام «قمار باز» بود.
*کابوس ساخت فیلم سینمای با تشریفات زیاد او در ادامه گفت: متأسفانه همانطور که میدانید برای اینکه بتوانیم مجوز پروانه ساخت فیلمی را برای سینما دریافت کنیم، باید تشریفات زیادی را پشت سر بگذاریم و مانعهای زیادی وجود دارد در نتیجه برای افرادی که ممکن است استعداد ساخت فیلم را داشته باشند عملی شدن این اتفاق را تبدیل به یک کابوس میکند و آنها هیچ وقت این کار را انجام نخواهند داد این در شرایطی است که با مجوز فیلمهای ویدئویی میتوان به راحتی فیلم ساخت و نمونه کارهای موجود در این عرصه نشان داده که با این مجوز هم میتوان فیلمهای باکیفیتی ساخت که در سینما اکران شود و با حضور گروه هنر و تجربه میتوان به اکرانهای موفقی نیز فکر کرد.
وی در ادامه افزود: ما توانستیم با یک گروه کوچک و با هزینه به نسبت معقول این فیلم را بسازیم نکته قابل توجه در این اثر سینمایی این است که بیشتر افرادی که برای ساخت «قیچی» با ما همکاری داشتند جوانهایی هستند که در حوزه ساخت فیلم کوتاه فعال بودند. *«قیچی» از آخر به اول ساخته شد لکزاده درباره نحوه ساخت فیلمش نیز گفت: در واقع باید بگویم این فیلم سینمایی را در سه بخش ساختیم. فیلم را از آخر به اول رساندیم به دلیل اینکه اگر در فصل زمستان که کار را کلید زدیم به جنوب نمیرفتیم و صحنههای مورد نظرمان را فیلمبرداری نمیکردیم دیگر نمیتوانستیم به دلیل گرمای بیش از اندازه جنوب به آنجا برویم.به همین دلیل مجبور شدیم ابتدا اپیزوتهای پایانی فیلم را فیلمبرداری کنیم سپس صحنههایی که در قطار میگذشت را به پایان رساندیم و در انتها نیز بخشهایی که مربوط به تهران میشد فیلمبرداری شدند. *مصلحت اندیشی در ساخت فیلم به فیلم لطمه میزند/ در ساخت فیلمم مصلحت اندیشی نداشتم کارگردان «قمار باز» گفت: به نظرم بزرگترین لطمهای که میتواند یک اثر هنری بخورد مصلحتاندیشی است تصور کنید به عنوان کارگردانی که قرار است اولین فیلمش را
بسازد شرایط او را مجبور میکند تا برای اینکه مثلاً هزینهها کم شود مصلحتاندیشی کند. ابن باعث میشود که بسیاری از کارگردانها به این سمت بروند که فیلمنامههای کم لوکیشن را بسازند، به همین دلیل بسیاری از آثار سینمایی را میبینیم که در آپارتمانها ساخته میشود و همین شرایط باعث میشود دائم در آثار سینمایی شاهد قصههای یکنواخت و ماجراهای خالهزنکی باشیم اما به واقع باید بگویم ما در ساخت فیلم سینمایی «قیچی» مصلحتاندیشی نداشتیم.
وی گفت: اتفاقاً فیلمنامهای نوشتیم که فکر میکردیم بسیار پرهزینه است اما تلاش کردم به شکل واقعبینانه همین فیلمنامه را با هزینه کمتری بسازیم به طور مثال از افرادی استفاده کردیم که حقیقتاً در حوزه کاری خودشان کار بلد هستند ولی نام بزرگی را به دوش نمیکشند که به دلیل درخواست من برای حضورشان در این فیلم به دنبال رابطه بگردند. البته بحثم در ارتباط با این موضوع مربوط به همه بخشهای یک فیلم است اما در ارتباط با بازیگران نیز باید بگویم عباس غزالی نیز با ما کنار آمد و با دستمزد بسیار پایینی حاضر شد ما را در این پروژه سینمایی همراهی کند. *سفر راما برای فرار از مرگ این کارگردان جوان درباره قصه فیلمش گفت: در واقع در فیلم سینمایی «قیچی» یک ضد قهرمان در محوریت فیلم قرار دارد که مخاطب با آن روبهرو است این فرد یک محکوم به مرگ است که شاهد فرار آن «راما» از این اتفاق هستیم. به همین دلیل او برای فرار از مرگ سفری را انجام میدهد. *فیلتر را در نگاه فیلمساز قرار ندهیم وی در ادامه افزود: فکر نمیکنم خیلی به دغدغههای اجتماعی بپردازد و مخاطب شاهد مسائلی باشد که در بسیاری از فیلمها دیده است اما واقعاً مهم است که
فیلمسازان اجتماعی در سینما حضور داشته باشند. اگر شاهد هستیم که تعداد زیادی فیلم در یک بازه زمانی درباره خیانت ساخته میشود نباید به فیلمساز خرده بگیریم و بگوییم چرا در مورد خیانت فیلم میسازید. در واقع باید بررسی کرد که چرا میزان خیانت تا این اندازه در جامعه زیاد شده است. در واقع نمیتوانیم فیلتر را در نگاه فیلمساز قرار دهیم بلکه باید به دنبال دریافت پاسخی برای مشکل جامعه باشیم.
*فیلمساز اجتماعی نیستم این کارگردان جوان اظهار داشت: خودم را یک فیلمساز اجتماعی نمیدانم اما این اجازه را هم به خود نمیدهم که نگاه و دغدغه آنها را نقد کنم. فیلم سینمایی «قیچی» در واقع در ارتباط با خود سینما است و به سینما بیشتر میپردازد تا به مشکلات جامعه. زمانی که در جامعه امیدی نیست چرا باید فیلمساز این امید را در آثارش نشان دهد. به نظرم بهتر است بررسی که چرا این میزان ناامیدی و خودکشی در یک جامعه وجود دارد. بهتر است امید را پیش از اینکه به فیلمساز تزریق کنیم به جامعه منتقل کنیم و سپس آن را از فیلمساز مطالبه کنیم. بهتر است که یک کارگردان فیلمی بسازد که شبیه جامعهاش باشد. *فکر میکنید مردم پایان امیدبخش را باور میکنند؟ مگر تلویزیون این کار را نمیکند او آثاری میسازد که پایان بسیار امیدبخشی دارد اما واقعاً فکر میکنید که مردم آن را باور میکنند. مخاطبین سریالهایی را میبینند که در آن در مورد خیانت صحبت میشود. چرا باید اینطور باشد؟ به این دلیل که آن را به خود و خانواده خود و جامعه نزدیکتر و واقعیتر میبینند. به نظرم بهتر است که فیلمها شبیه جامعهاش باشد تا ایدهآلهایی که سیاستمداران
برای جامعه در نظر میگیرد. البته این در شرایطی است که فکر میکنم که امید در فیلم من نیز وجود دارد. اما پیش از امید جستوجو و حقیقتگریز اصلیترین محور فیلم سینمایی «قیچی»، است.
دیدگاه تان را بنویسید