باید «در مدت معلوم» قصه گفت/ مخاطبی که می‌خندد اما سرگردان است

کد خبر: 478333

به نظر می رسد شجاعت وحید امیرخانی در ساخت فیلم «در مدت معلوم» جواب داده و نحوه مواجهه رسانه ها با اثر وی و همچنین منحنی در حال رشد فروش فیلم او گزاره های مثبت فیلم را اثبات می کند. اما سرگردانی مخاطب در فیلم اشکال اصلی نخستین ساخته وی محسوب می شود. اشکالی که امیدواریم در آثار بعدی او کمتر دیده شود.

باید «در مدت معلوم» قصه گفت/  مخاطبی که می‌خندد اما سرگردان است

سرویس فرهنگی فردا- حامد یامین پور؛ شجاعت در انتخاب سوژه متفاوت و ملتهب برای یک اثر هنری به خصوص در مدیوم سینما یک ریسک به حساب می آید. این کار گاهی باعث می شود که هنرمند راه صد ساله را یک شبه طی کند و گاهی باعث می شود به عقب پرتاب شود.

به همین دلیل است که در چند ساله اخیر هنرمندان فراوانی کوشیده اند تا بدون اینکه دست به اقدامی ویژه بزنند و برای خلق یک اثر هنری متفاوت و ویژه به ذهنشان فشار بیاورند اقدام به تقلید از روی کلیشه های از پیش تعیین شده رفته اند. اتفاقی که می توان آن را یکی از دلایل قهر مخاطب با سینما عنوان کرد.

به نظر می رسد شجاعت وحید امیرخانی در ساخت فیلم «در مدت معلوم» جواب داده و نحوه مواجهه رسانه ها با اثر وی و همچنین منحنی در حال رشد فروش فیلم او گزاره هایی که در بالا گفته شد را اثبات می کند.

باید «در مدت معلوم» قصه گفت / مخاطبی که می خندد اما سرگردان است

صرف نظر از کسانی که اولین فیلم کارگردان را پسندیده اند، می توان از فیلم امیرخانی چشم پوشید و به گونه ای رفتار کرد که انگار چنین فیلمی ساخته نشده است، اما این رفتار دردی را دوا نمی کند. می توان این فیلم را دوست نداشت و آن را یک اثر نه چندان قوی دانست. با این وجود گفتگو در خصوص آن باعث می شود که به هنرمندی که در انتخاب موضوع شجاعت به خرج داده برای آینده مسیر فیلمسازی اش کمک کرد.

فیلم «در مدت معلوم» داستان جوانی است به اسم میثم که به همراه سعید هم خانه اش در یک خانه دانشجویی زندگی می کنند. میثم در خصوص ازدواج موقت جزوه ای را نوشته و سعی می کند به همه ثابت کند که راه حل عبور از مشکلات جنسی جوانان در عمل به این جزوه و پیشنهاد او یعنی ازدواج موقت است.

اگر نخواهیم چشم بر واقعیت های جامعه ببندیم باید اعتراف کنیم که قصه فیلم مسئله بسیاری در جامعه امروز ما محسوب می شود. کسانی که میان گناه و حلالی که عرف در برابر آن مقاومت می کند به دام گناه می افتند. امیرخانی گام درستی برداشته و سوژه را با استفاده از ارزش رسانه ای دربرگیری انتخاب کرده است.

البته فیلم زمانی می تواند مسئله اش را درست شرح دهد و مخاطب را با خود در گیر کند که قصه بگوید و قواعد سینما را رعایت کند. قصه ای که فیلم را نه تبدیل به مستند کند و نه یک مقاله تصویری .

در این فیلم روایت قصه دچار لکنت است. ظاهراً نمی داند طرف چه کسی را گرفته . حضور برخی از شخصیت ها نظیر دختران دانشجو، پسر پیرمرد فضول همسایه که اکبر عبدی کاملاً تکراری و کلیشه ای در این نقش ظاهر شده است در کار کاملاً بی جهت و اضافی به نظر می رسند.

میثم که جواد عزتی نقش آن را بازی می کند و نماد جوانان جامعه به حساب می آید مشخص نیست که دلش برای جامعه می سوزد یا دنبال بر طرف کردن میل جنسی خود است. رفتار هایش خیلی به یک انسان عادی شبیه نیستند. با خود حرف می زند، خیال بافی های فراوان دارد و همیشه ذهنش درگیر مسائل جنسی است.

میثم نمی تواند مدافع صیغه باشد. چرا که اگر ما او را مدافع صیغه بدانیم در واقع پذیرفته ایم که آدم های نه چندان سالمی شبیه به او هستند به دنبال ازدواج موقت می روند. آدم هایی با همان ویژگی هایی که پیش تر گفته شد. میثم آن قدر اسیر میل و نیاز خود است که حتی در لحظه ای چندش آور از فیلم تصمیم می گیرد یک پیرزن بساط فروش کوچه رخصت را به خانه ببرد.

می توان گفت قصد خیر وحید امیرخانی آن چه که باید، نشده است و ما با فیلمی مواجهیم که دارای تعداد فراوانی از سکانس های کش دار و نه چندان مرتبط با قصه است. قصه ای که البته به واقع نمی توان آن را در یک خط برای کسی تعریف کرد. چرا که مشخص نیست فیلم قصه میثم و جوزه ی اوست یا قصه سعید و همسرش صنم و یا قصه دختران دانشجو و استادشان است. از این جهت که فیلم در لحظاتی به هر کدام از این ها نزدیک می شود اما به راحتی از کنار آن ها عبور کرده و مسیر قصه را بدون هیچ منطقی تغییر می دهد.

در خصوص وجه کمدی این فیلم نیز می توان اعتراف کرد که اگر نبود بازی جواد عزتی و بعضی از نمک پرانی های هومن سیدی به واقع نمی توانستیم پای این فیلم بخندیم. اما اینها لحظاتی است که باعث می شود تماشای این فیلم آسان و روان شود همین.

باید «در مدت معلوم» قصه گفت / مخاطبی که می خندد اما سرگردان است

وحید امیرخانی مستند های قابل قبولی را ساخته است. او اکنون در آغاز راه ساخت فیلم سینمایی داستانی است و از انتخاب سوژه ی جسورانه اش مشخص می شود که سر پر سودایی در سینما دارد . اما مخاطب او قصه ای می خواهد با روایتی سر راست و درست و نه با نقطه های مبهم متعدد. او باید بتواند در فیلم طرف که را بگیرد و حرف خود را در آینه ی کدام کاراکتر بازنمایی کند. سرگردانی مخاطب در فیلم اشکال اصلی نخستین ساخته ی وی محسوب می شود. اشکالی که امیدواریم در آثار بعدی او کمتر دیده شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت