خبرآنلاین: باید به بیست و چهار سال قبل برگردیم.به روزی که مهین در آن کادیلاک سفیدرنگ با حمیدیکی به دو می کرد و از او می خواست موتورسوار مصدوم را به بیمارستان برساند.این تلاش یک عروس خانمجوان برای برگرداندن وجوه انسانی نهفته در ذات همسر عاشق پیشه اش بود که به قصه عاشقانه و پر التهابافخمی رنگ می داد اما بازی دقیق و درست عروس جوان آن هم در دومین فیلمش کاری کرد تا برعکس همیشه نامش را با آنچه از فیلم به خاطر داشتیم به خاطر نسپاریم .شاید به همین خاطر بود که مهین خیلی زود فراموششد و همه خیلی زود نام نیکی کریمی را به حافظه سینمایی شان سپردند. بازیگر ۲۰ ساله آن روزها با عروس بهروز افخمی خیلی زود وارد دنیای پر رمز و راز ستاره ها شد تا جایی که بعدهادر کنار پورعرب به عنوان اولین ستاره های سینمای بعد از انقلاب شناخته شدند و امروز بعد از کمرنگ شدنچراغانی های دوران ستارگی همچنان فلاش بک های دوستداران سینما این دو بازیگر را با کلی زرق و برق و سرو صدای دهه ۷۰ جلوی چشم می آورد. دوران سینمایی نیکی کریمی بازیگر را می توان به سه دوره تقسیم کرد؛ دورانی پر فراز و نشیب که باعث شد اوبه دست خود از دنیای ستاره ها خارج شده و در
پوزیشنی تازه به فعالیت در سینما ادامه دهد. کریمی در همان فیلم دومش ستاره شده پس سینما با ستاره شدن برایش آغاز شده و این یعنی راهی صد سالهرا یک شبه طی کردن. دوران ستارگی این بازیگر به دوره درخشش در فیلم های مهرجویی و سپس حضور درکارهای میلانی خلاصه می شود که البته در لابه لای این آثار در کارهای ضعیفی هم شرکت کرده و به تبع حضوردر فیلم های ضعیفتر بازی های به یادماندنی هم از او به خاطر نداریم. نیکی کریمی اما از سال ۸۰ و دستیاری کیارستمی وارد دنیای دیگری شد .دنیای روشنفکرانه اهالی سینما که باید در ادبیات،عکس و کتاب غرق شد تا با نزدیک شدن به کمال هنری، سینما و فیلم ها را از نگاه دیگری دید . به خاطر افتادن در این وادی، کریمی از تک بعدی بودن خارج شد و جدا از پیگیری علایق تازه اش مثل ترجمهمتون،عکاسی ،ادبیات،موسیقی و داستان وارد دنیای کارگردانی شد .با تاثیر از کیارستمی ابتدا سراغ سینمایمستند رفت و اولین تجربه کارگردانی اش را در این عرصه پشت سر گذاشت .سه سال بعد در سی و سه سالگیاولین فیلم بلندش راساخت ودو سال بعد از آن سراغ فیلم دوم رفت اما سینمای زن محور و نیمه روشنفکرانه اشبه اکران نرسید و هرگز روی پرده نرفت تا
شروع کارگردانی برایش همراه با یک سرخوردگی بزرگ باشد . دنیای بازیگری کریمی اما دنیایی پارادوکسیکال با آنچه از کریمی کارگردان شناختیم، داشته و دارد.او در همانسال هایی که «یک شب» و «چند روز بعد» را می سازد در « زن ها فرشته اند» بازی می کند و هر سال درانتخاب فیلمنامه وسواس تر می شود. شاید اگر «الی» اصغر فرهادی می شد و به خاطر داشتن قراردادی دیگر از حضور در این نقش بزرگ انصراف نمی داد ،می شد در کارنامه ده سال اخیر بازیگری اش نقطه روشن پررنگی پیدا کرد اما کریمی بازیگری را مثلکارگردانی جدی نگرفت و با وجود اینکه هر سال حداقل در یک فیلم حضور داشته اما مشغله های فراوان مثلحضور مداومش در جشنواره های خارجی به عنوان داور ، سفرهای مداوم بین لندن و تهران و البته دنیای پیچیده وجذاب کارگردانی باعث شده ستاره دهه ۷۰ سینما گهگاه با بازی های قابل قبول و نه درخشان جلوی چشماهالی سینما بیاید. اما به نیکی کریمی برای کمرنگ شدن دردنیای بازیگری و جدی گرفتن کارگردانی البته که نمی توان ایرادی گرفت.او بین سال های ۶۹ تا ۷۷ پنج بار نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر جشنواره فجر شد اما به سیمرغ نرسید.سال ۸۱ اما داوران جشنواره برای نقش
آفرینی در دوفیلم به او سیمرغ دادند و سال گذشته به بهانه کارگردانیشیفت شب به خاطر مجموعه بازی هایش دیپلم افتخار نصیبش شد اما این جوایز ظاهرا نتوانسته باعث کاهشدلخوری کریمی از سیمرغ نبردن در سال های اوج شود.کریمی هنوز این اتفاق را از یاد نبرده چرا که اگر برایشمهم نبود وقتی قرار شد برایش مراسم بزرگداشت بگیرند خودش خواست که این اتفاق نیافتد. هر چند او با گفتناین جمله که« هنرمندان زیادی مقدم تر از من هستند که باید از آنها تقدیر شود» سعی داشت تصمیمش را توجیهکند اما از لابه لای حرف هایش می توان به این نکته رسید که دلخوری ناکامی در ربودن سیمرغ های دهه ۷۰ دلیل اصلی رد در خواست مسوولان برگزاری جشنواره فجر برای ترتیب دادن مراسم بزرگداشت بوده است. نیکی کریمی که همین یک ماه قبل ۴۴ سالگی را پشت سر گذاشت انگار حالا فقط بازی می کند تا از در آمدبازیگری دنبال ساخت فیلم های تازه اش باشد.او شیفته سینمای شاعرانه است و به عنوان سرمایه گذار یا تهیهکننده می خواهد فیلم هایی بسازد که حتی اگر اینجا به اکران عمومی نرسید یا مثل سوت پایان چندان تحسیننشد در جشنواره های خارجی جایزه درو کند و تحسین شود. این بازیگر حساس که حالا معتقد است
کارگردانی برایش لذت بیشتری دارد با وجود پا گذاشتن به این عرصه وجدی گرفتنش، از علایق و دلبستگی های دیگرش جدا نمی شود و با برگزاری نمایشگاه عکس و ترجمه کتاب و... به نوعی کیانیان خانم های سینماست.در سینمای کریمی اما چه به عنوان بازیگر چه کارگردان « زن» یک کلیدواژه مشترک است تا او را به نوعی نزدیک به میلانی بدانیم. عروس،سارا،پری،دو زن،زن دوم،سه زن،دخترانانتظار، دو خواهر ،هزاران زن مثل من،لاله، من همسر ش هستم همه درگیر واژه های زنانه اند و البته تم غالب اینفیلم ها نیز به سرنوشت زن های ماجرا گره خورده است.این اتفاق ویژه در دنیای کارگردانی کریمی هم تکرار میشود و بیشتر فیلم های او زن محورند تا مشخص شود او از زمان درخشش در فیلم هایی مثل واکنش پنجم یاباج خور به فکر تبلور تازه ای از نقش زن در فیلم های ایرانی باشد. کریمی که با اورهان پاموک گپ می زند ، به شان پن خوشامد می گوید و با اعضای تیم میلان در برج میلاد شاممی خورد البته مثل خیلی از روشنفکرهای سینما از جلوی دوربین ها ناپدید نشده و می شود حتی در برنامههایی نامرتبط با سینما پیدایش کرد.همین پیچیدگی ها اما کار شناخت از ستاره دهه ۷۰ سینما را سخت میکند.اینکه چطور و
با چه انگیزه ای سراغ ساخت سریالی مستند گونه از دنیای پرهیاهوی فوتبال و فوتبالیست هامی رود و بعد از کلی سر و صدا و قرارداد رسمی با فدراسیون فوتبال در نیمه راه این کار را رها می کند؟ با تمام این نکته های مبهم از پیچیدگی های شخصیت کریمی راحت تر از حد تصور می توان گفت هنوز عروسسینمای ایران در این وادی چهره مهم و شاخصی است که اگر اینگونه نبود برای جمع آوری وسایل شخصیسینمایی اش در موزه سینما در یک غرفه جداگانه نه آقای بازیگربا وجود سالخوردگی و بیماری اش قدم رنجهمی کرد و نه آن تعداد عکاس و خبرنگار دوره اش می کردند.
دیدگاه تان را بنویسید