فیلم های دهه ۵۰ در خیابان های امروز/ وقتی کیمیا انقلاب را به حاشیه می‌برد/ دو تکه بودن داستان معمای شاه و نا امیدی از چسب

کد خبر: 473873

مخاطبان صداوسیما معمولاً نسبت به سریال‌ها و فیلم‌های تاریخی تلویزیون استقبال زیادی نشان می‌دهند. در این زمینه، کارهای درخشان و موفق زیادی هم اتفاق افتاده است، اما نباید از نظر دور داشت که برخی تجربه‌های صداوسیما هم دور از انتظار و ضعیف بوده‌اند.

فیلم های دهه ۵۰ در خیابان های امروز/ وقتی کیمیا انقلاب را به حاشیه می‌برد/ دو تکه بودن داستان معمای شاه و نا امیدی از چسب
سرویس فرهنگی فردا:

هفته نامه لیان نوشت: مخاطبان صداوسیما معمولاً نسبت به سریال‌ها و فیلم‌های تاریخی تلویزیون استقبال زیادی نشان می‌دهند. در این زمینه، کارهای درخشان و موفق زیادی هم اتفاق افتاده است، اما نباید از نظر دور داشت که برخی تجربه‌های صداوسیما هم دور از انتظار و ضعیف بوده‌اند. اگر بخواهیم از آغاز، اولین تاریخی‌های تلویزیون انقلاب یعنی «کوچک جنگلی» و «بوعلی سینا» را بررسی کنیم، باید بگوییم که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بیش از سی‌سال تجربه‌ ساخت فیلم و سریال تاریخی را دارد، با این حال گاهی ضعف‌هایی در فیلم و سریال‌های تاریخی دیده می‌شود که با توجه به این تجربه قابل اغماض نیست. پاییز امسال همراه شده است با آغاز دو سریال طولانی و تاریخی. سریال «کیمیا» با محوریت اتفاقات سالهای پایانی دهه‌ پنجاه و دهه‌ شصت و سریال «معمای شاه» در بررسی به سلطنت رسیدن تا مرگ محمدرضا پهلوی، سریال‌های تاریخی امسال تلویزیون هستند. آن روزها چه داشتیم؟ آن روزها چه نداشتیم؟ باید فضای ساخت سریال‌های تاریخی را به دو بخش تقسیم کنیم. سریال‌هایی که در فضای تاریخی پیش از آغاز دهه‌ چهل خورشیدی ساخته می‌شوند و سریال‌هایی که در فضای تاریخی دهه‌های چهل، پنجاه و شصت ساخته می‌شوند. در ساخت سریال‌های تاریخی پیش از دهه‌ چهل، چه موضوع تاریخ معاصر ایران باشد و چه هر موضوع تاریخی دیگری که تجربه‌های آن را در سینما و تلویزیون مشاهده کرده ایم، لوکیشن‌ها در شهرک‌های سینمایی مخصوص فیلم‌برداری می‌شوند و فضاسازی فیلم و سریال‌ها در شهرک‌های سینمایی و با توجه به امکانات آنها صورت می‌گیرد. اما ساخت فیلم و سریال در دهه‌های چهل، پنجاه و شصت سخت است. اگر بخواهیم واقع بین باشیم، باید بگوییم که برای ساخت سریال‌هایی که موضوع زمانی آنها از پنجاه سال قبل به این سو است، ما در ایران نه امکانات کافی فنی-مشابه آنچه در هالیوود است- را در اختیار داریم و نه شهرک‌های سینمایی مخصوص آن را در نظر گرفته‌ایم. برای همین در نشان دادن چهره‌ شهرها و کوچه‌ها و نماهای بیرونی در فیلم و سریال‌های تاریخی دهه‌ چهل، پنجاه و شصت مشکلات زیادی وجود دارد. در واقع فیلمسازان دقیقاً نمی دانند چطور باید نماهای بیرونی فیلم را در سطح شهر تصویربرداری کنند که از عناصر امروزی خالی باشد و در فضای زمانی فیلم قرار بگیرد. در مورد سازه‌ها و شرایط شهر و کوچه‌ها، نمی‌توان کار زیادی انجام داد. خرده گرفتن در مورد نوع مصالح ساختمان‌ها یا شکل تیربرق‌ها یا دیده شدن ناگهانی یک ماشین پراید یا پژو نمی‌تواند مبنای نقد به این نوع فیلم و سریال‌ها باشد. گرچه وقتی یک سریال یا فیلم در فضای زمانی دهه‌های پنجاه یا شصت ساخته می‌شود، فضاهای مجازی و رسانه‌های دیگر پر می‌شوند از تلاش مخاطبان برای نشان دادن سوتی‌های یک سریال مثل علمک‌های گاز و شکل تیربرق‌ها و دیده شدن فلان خودرو. این اتفاق به قدری فیلمسازان را مورد آزار قرار می‌دهد که فیلمسازها مجبور می‌شوند برای ساخت یک سریال در دهه‌ چهل به یک شهر خیالی پناه ببرند و لوکیشنی را در منطقه‌ای پیدا کنند که بتوانند نزدیک‌ترین فضا با دهه‌ چهل را در آن پیدا کنند. یا مانند سریال گذر از رنج‌ها به دامان روستاها بروند و لوکیشن‌های شهری خود را هم با نماهایی کاملاً بسته و محدود فیلم‌برداری کنند. سریال‌هایی هم که مثل در چشم باد، وضعیت سفید یا همین سریال کیمیا، تهران یا یک شهر مهم دیگر را انتخاب می‌کنند، پر می‌شوند از نقدهایی که به نظر اتفاق افتادن آن گریز ناپذیر است. بنابراین باید در برخورد با فیلم و سریال‌های تاریخی دو نکته را در ذهن داشته باشیم. نخست بدانیم چیزهایی که خارج از اختیار و اراده ی فیلمسازان است نمی‌تواند بهانه‌ خوبی برای زیر سئوال بردن مجموعه‌ها باشد. دوم بدانیم محتوای فیلم‌ها را باید بر اساس شرایط زمانی حاکم بر این سریال‌ها مورد بررسی قرار دهیم. کیمیای بدون انقلاب!

فیلم های دهه ۵۰ در خیابان های امروز/ وقتی کیمیا انقلاب را به حاشیه می‌برد/ دو تکه بودن داستان معمای شاه و نا امیدی از چسب شاید وقتی این مجموعه آغاز شد، تصور ما بر این بود که باید زندگی خانواده‌ای را به نظاره بنشینیم که در جریان اتفاقات تاریخی انقلاب در انتهای دهه‌ پنجاه و طول دهه‌ شصت دستخوش حوادث گوناگون خواهد شد. اما خیلی زود آشکار شد که انقلاب و ماجراهای آن تنها یک حاشیه در سریال کیمیاست. حاشیه‌ای که به ناچار در سیر زمانی سریال دارد اتفاق می‌افتد. بنابراین کیمیا که می‌توانست روایت کننده‌ مجاهدت نیروهای انقلابی و تعریف کننده‌ تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی انقلاب باشد، روایتگر بالا و پایین یک خانواده در این دوره و چالش‌های زندگی دختری جوان به نام کیمیا شده است. نیروهای انقلابی و محوریت آنها در سریال یا وجود خارجی ندارند و یا کاملاً در حاشیه اند. اصولاْ این آرمان‌ها و تفکرات امثال پیمان و پدرش یا آقای مهدوی نیست که در سریال روایت می‌شود. آنها تنها به این اندازه که می‌توانند در چالش‌های کیمیا نقش داشته باشند، حضور پیدا می‌کنند. گرچه گاهی دیالوگ‌های شجاعانه‌ای هم در فیلم وجود دارد. مثل زمانی که فتحی به فرزانه گفت تا زمانی که نفت در این کشور باشد، هم واسطه‌ها و قراردادها وجود دارند و هم خریداران خارجی. منظورش فسادهایی بود که انگار در نفت تمامی ندارد. شاید وقتی پخش کیمیا شروع شد و علاقه‌ او را به خواندن کتاب‌های ممنوعه و اعلامیه‌ها می‌دیدیم انتظار داشتیم سریال در متن انقلاب باشد، اما خیلی زود این انتظار و امید رنگ باخت و انقلاب به حاشیه رفت. به‌ویژه آنکه بسیاری از موضوعات اجتماعی در کیمیا نادیده گرفته شده اند. فیلم‌سازان کیمیا شرایط زمانی را خوب درک نکرده‌اند. روابط خانوادگی که حداقل در اواخر دهه‌ پنجاه تعریف شده، نوع مواجهه‌ مهری با فرخ خیلی امروزی است. روابط مهری و فرخ اصولاً تناسبی با روابط معمولی زن و شوهرهای دهه‌ پنجاه ندارد، خبری از پدرسالاری در خانواده نیست، آن هم پدری که در دهه‌ پنجاه نظامی است با دیسیپلین نظامی مخصوصی که در آن روزگار وجود داشته است. یا هنگامی که انقلاب شده در اواخر دهه‌ پنجاه که تمام وابستگان و آشنایان جنایتکاران عصر پهلوی سعی می‌کردند از این جنایتکاران اعلام برائت کنند و هرگونه وابستگی به ساواکی‌ها یا جنایتکاران دیگر تبعات سنگینی داشته، خیلی غیرمنطقی است که همسر شهرام کامفر بخواهد از اروپا به ایران بازگردد و در دستگاه قضایی انقلاب به علت قتل شوهرش یا پولی که او در حال خارج کردن غیرقانونی آن از کشور بوده شکایت کند. مضاف بر آنکه در آن زمان اموال و دارایی کلیه‌ جنایتکاران و فاسدان توسط دولت مصادره‌ انقلابی می‌شده است. علاوه بر این، کیمیا درک درستی از سطح زندگی خانواده‌های ایرانی آن روزگار هم ندارد و جزئیاتی وجود دارد که در سریال نادیده گرفته شده‌اند. وارد هر خانه‌ای که می‌شویم مبل و صندلی وجود دارد، خانه‌ها مجهز به آیفون هستند و همه‌شان هم تلفن دارند، از بحث‌ها و جنجال‌های سال‌های بحرانی انقلاب یعنی 58-59-60 خبری نیست، مردم تیپ آن روزها را ندارند. نه از جوانان موبلند و موفرفری با شلوارهای دمپا گشاد خبری هست و نه از تیپ‌های چریکی و شبهه چریکی بعد از انقلاب. دخترهای جوان هم که در ظاهرشان خبری از چهره‌ مخصوص دخترانه‌ دهه‌ پنجاه و شصت نیست و این دست جزئیات که فراوان هستند. دوگانگی معمای شاه معمای شاه هم برخلاف تصور، با وجود آنکه یک سریال با یک داستان کاملاً تاریخی است، گاهی اوقات نشان داده که از درک اوضاع تاریخی غافل مانده است. در همین چند قسمتی که این سریال پخش شده، هیچ تناسبی بین زندگی خانواده‌ دکتر وزیری با آنچه در دربار می‌گذرد برقرار نشده است. در واقع سریال از همان ابتدا دو تکه شده است. یک تکه‌ آن در دربار می‌گذرد و ناظر به زندگی محمدرضا پهلوی و اتفاقات دربار است و یک تکه هم قرار است روایت کننده‌ زندگی خانواده‌ دکتر وزیری باشد. اما زندگی این خانواده یک مأموریت مهم در سریال دارد. مأموریتی که خیلی زود خودش را لو داده. قرار است در مسیر روایت زندگی این خانواده اوضاع و احوال اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه‌ ایرانی نمایش داده شود. انتظار این بود که برای بیان این وضعیت، یک شیوه‌ هنرمندانه و صدالبته تأثیرگذار پی‌گرفته شود. اما سازندگان معمای شاه ترجیح دادند که ساده ترین روش را انتخاب کنند؛ دیالوگ‌هایی که مستقیماً حرف‌شان را می‌زنند. این بدترین انتخاب بود. در واقع انتظار این بود که معمای شاه بتواند در مجموع اطلاعات تاریخی را در اختیار مخاطبان قرار دهد که خودشان به یک تحلیل کامل و جامع از اوضاع دوره‌ پهلوی دوم برسند که متاسفانه اینگونه نشد. دکتر وزیری در هر قسمت در قالب دیالوگ‌هایش همه‌ حرف‌ها را مستقیماً می‌زند. در گفت‌وگو با پسرش از ستم‌های رضاخانی و قتل و غارت‌ها و فساد می‌گوید.
فیلم های دهه ۵۰ در خیابان های امروز/ وقتی کیمیا انقلاب را به حاشیه می‌برد/ دو تکه بودن داستان معمای شاه و نا امیدی از چسب یا امیرمحمود که عاشق می‌شود در شهر می‌چرخد و این چرخیدن او قرار است اوضاع و احوال بد مردم را در قاب تصویر بگنجاند. این نوع دیالوگ‌هایی که حرف‌ آخر را اول می‌زنند و مستقیم می‌روند سر اصل مطلب و این نوع نمایش بسته و محدود، نه تنها مخاطب را همراه خود نمی‌کند بلکه در او حس بدی ایجاد می‌کند که انگار تاریخ با انصاف روایت نمی‌گردد، بلکه روایت کنندگان موضعی دارند که می‌خواهند آن را بقبولانند. برای مثال می‌توان نمایش اتفاقات سال 1320 را در دو سریال معمای شاه و در چشم باد با هم مقایسه کرد. در سریال در چشم باد همه چیز سر جای خود، صادقانه و باشکوه روایت شد و هم دلاوری سربازان وطن به تصویر کشیده شد و هم خیانتکاران به این سرزمین معرفی شدند. سریال در چشم باد کمک زیادی کرد که مخاطب به تحلیل واقع بینانه و عمیقی از اوضاع آن سال ها برسد. اما سریال معمای شاه فقط سردرگمی‌ها را بیشتر کرد و علاوه بر آن آنقدر لخت و بی‌پرده حرف می‌زند که ابدا تأثیر نمی‌گذارد. انتظارهای‌مان پایان ندارد هر دو سریال تاریخی امسال طولانی هستند. کیمیا قرار است بیش از 120 قسمت باشد و معمای شاه هم احتمالاً بیش از 80 قسمت خواهد داشت. گرچه متن اصلی کیمیا دیگر روایت تاریخ نیست و تنها در یک بستر تاریخی دارد اتفاق می‌افتد، اما هنوز ماجراهایی هستند که مخاطبان علاقه‌مندند با پیشرفت سریال آنها را ببینند. گره خوردن داستان به مقاومت خرمشهر می‌تواند زیبا باشد و در ادامه وقوع جنگ. همچنین معمای شاه گرچه نشان داده که از این به بعد یک سریال دوتکه‌ آزار دهنده است، اما انتظار دیدن گریم‌های بازیگران فرعی که قرار است نقش‌های تاریخی را برعهده بگیرند که پیش از این آنها را در فیلم ندیده‌ایم، ما را به این سریال امیدوار می‌کند، مانند آیت الله طالقانی (ره) و امام خمینی(ره) و شهید مطهری و غیره. شاید هم قرار است این دو تکه‌ی مجزای سریال معمای شاه یک جایی همین نزدیکی‌ها به هم برسند و به دوگانگی سریال پایان دهند. منبع: هفته نامه لیان استان بوشهر
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت