دعای سیدالشهدا (ع) در هنگام گرفتاری

کد خبر: 469336

یکی از ویژگی های سیدالشهدا (ع) ادعیه ای می باشد که این امام همام در مواقع گوناگون و به ویژه در مواقع گرفتاری بیان داشته اند.

قدس انلاین: در نورالابصار آمده است: عبداللَّه بن فضل بن ربیع، از پدر خود نقل كرده است كه گفت: در سال 147 هجرى قمرى كه منصور دوانیقى، حجّ نموده بود، وقتى وارد مدینه شد، به ربیع [دربان خود] امر كرد: كسى را روانه ساز تا با توهین و سختى، جعفر بن محمّد [امام صادق‏‏ (ع)] را بیاورد. پس ربیع از دستور، چشم پوشى نمود و آن را فراموش شده انگاشت. روز دوم باز منصور، با تندى دستور خود را تكرار كرد. ربیع، حضرت را طلبید و به او عرض كرد: اى اباعبداللَّه! خداى را یاد كن، زیرا كسى تو را احضار نموده كه شرّ او را جز خدا، دفع نمى‏كند و من، بر جان تو بیمناكم. امام صادق ‏(ع) فرمود: لاحول و لاقوّة الاّ باللَّه العلّى العظیم. ربیع ایشان را پیش منصور برد. چشم منصور كه به حضرت‏ افتاد، با تندى گفت: آیا اهل عراق، تو را امام خود گرفته، زكات اموالشان را براى تو، جمع آورى مى‏كنند و با سلطنت من، معارضه مى‏كنى و از پى فتنه و آشوبى؟ امام ‏ فرمود: اى امیر! به سلیمان عطا شد و شكر كرد. ایّوب گرفتار شد و صبر كرد. به یوسف ظلم شد و عفو كرد. اینان، پیامبران خدا بودند كه نسبت تو، به آنان مى‏ رسد و تو مى ‏توانى، به آنان اقتدا كنى. منصور آرام گرفته، اظهار داشت: بله، اى ابا عبد اللَّه! بفرما بالا نزد من. سپس گفت: اى ابا عبد اللَّه! فلانى به من، این خبرها را داده است. حضرت فرمود: اى امیر! او را حاضر كن تا در این باره، با من رو به رو شود. مرد سخن چین را حاضر كردند. منصور به او گفت: آیا آنچه از جعفر بن محمّد نقل كردى، راست است؟ عرض كرد: آرى، اى امیر. حضرت ‏ فرمود: او را قسم بده. پس آن مرد، پیشدستى نموده، چنین سوگند یاد كرد: سوگند به خداوند بزرگوارى كه هیچ معبود بحقّى، جز او نیست! داناى پنهان و آشكار است. یگانه یكتاست و شروع كرد كه صفات ‏الهى را بشمرد. حضرت ‏ فرمود: اى امیر! آنگونه كه من او را قسم مى‏دهم، قسم بخورد. منصور گفت: هر طور مى‏خواهى، قسمش بده. حضرت ‏ فرمود: بگو از حول و قوّة خداوند، بیرون شوم و به حول و قوّة خود پناه برم كه جعفر بن محمّد ‏(ع)، چنین و چنان كرد. آن مرد، خوددارى كرد، چون منصور، با نگاهى تند بر او نگریست، آن قسم را یاد نمود. پس در جا، پاهایش خشك شد و همانجا افتاد و مرد. منصور كه به هراس افتاده بود، دستور داد: مرده را از پاها كشیده، بیرون بیفكنند. سپس عرض كرد: اى ابا عبد اللَّه! مهم نیست. ساحت شما، پاك و جانب شما، بى‏عیب است و از غائله، در امانى. سپس گفت: بوى خوش و عطر و مشك بیاورید. عطر غالیه آوردند. پس با آن، محاسن حضرت ‏ را عطرآگین كرده، تا جایى كه از آن مى‏چكید و سپس به حضرت، اجازه مرخصى داد و گفت: در حفظ و پناه خدا. اى ربیع! هدایاى خوب و پوشاك گرانبها، تقدیمش كن. ربیع اضافه كرد: آنها را به حضرت ‏ تقدیم نموده، عرض كردم: اى اباعبداللَّه! مى‏دیدم كه وقتى با منصور، روبرو شدید، لبهاى خود را حركت مى‏دادید و هر قدر حركت مى‏دادید، غضب منصور فرو مى‏نشست. لبها را به چه سخنى، حركت مى‏دادید؟ فرمودند: به دعاى جدّم امام حسین (ع). عرض كردم: سرورم! آن دعا كدامست؟ بیان داشتند: اللهمَّ یا عُدَّتی عِنْدَ شِدَّتی، ویاغَوْثی‏ عِنْدَ كُرْبَتی‏، أحْرُسْنی‏ بِعَیْنِكَ الَّتی‏ لأتَنامُ وَاكْنُفْنی بُركْنِكَ الَّذی‏ لایُرامُ، وَارْحَمْنی‏ بِقُدْرَتِكَ عَلی فَلا أهْلَكُ وأنْتَ رَجائی‏. اللهمَّ إنَّكَ أكْبَرُ وأجَلُّ وأقْدَرُ مِمّا أخافُ وَأحْذَرُ، اللهمَّ بِكَ أدْرا فی‏ نَحْرِهِ، وَاسْتَعیذُ مِنْ شَرِّهِ إِنَّكَ عَلی‏ كُلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ؛ بارالها؛ اى نیرو بخش منهنگام دشواریهایم و اى پناه من هنگام اندوهناكیم. مرا با چشم همیشه بیدارت، حفظ فرما و در سایه توانمندى خلل ناپذیر خویش، جاى ده و به قدرتى كه بر من دارى، رحمم كن تا نابود نشوم كه تو امید منى. بارالها؛ تو، بزرگتر و شكوهمندتر و تواناترى، از آنچه من مى‏ترسم و بیم دارم. بارالها؛ به تو پناه مى ‏برم كه تو، بر هر چیزى توانایى. ربیع گفت: در هیچ سختى، آن را نخواندم مگر آنكه خداوند، فَرَجم بخشید. منابع: 1-شبلنجی، نورالابصار: 146. 2-ابن خلکان،وفیان الاعیان ج2: 294. 3-شیخ مفید، الإرشاد: 272. 4-علامه مجلسی، بحار الأنوار ج 47: 174.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت