فیلمی که در قد و قواره تلویزیون است/کاری نصفه و نیمه در سینمای کودک!/ وقتی نمیشود خاطر جمع با خانواده به سینما رفت
"پدر آن دیگری" فیلمی است کودک محور که مسئله بی توجهی والدین به کودک و تبعیض میان فرزندان را نمایش می دهد. این فیلم با اقتباس از رمان "پدر آن دیگری" نوشته پرینوش صنیعی ساخته شده و از این حیث، قابل تحسین است. رمانی که داستان سکوت خودخواسته کودکی را بر اثر بی توجهی و رفتار نامناسب پدرش، روایت می کند.
"پدر آن دیگری" فیلمی است کودک محور که مسئله بی توجهی والدین به کودک و تبعیض میان فرزندان را نمایش می دهد. این فیلم با اقتباس از رمان "پدر آن دیگری" نوشته پرینوش صنیعی ساخته شده و از این حیث، قابل تحسین است. رمانی که داستان سکوت خودخواسته کودکی را بر اثر بی توجهی و رفتار نامناسب پدرش، روایت می کند. موتیسم یا لالی انتخابی در روانپزشکی به اختلالی گفته می شود که طی آن برخی کودکان، علی رغم برخورداری از توانایی تکلم، به طور ارادی سکوت کرده و یا فقط با افرادی خاص ارتباط کلامی برقرار می کنند.
در این فیلم، ناصر و مریم زوجی دارای سه فرزند به نام های آرش، شهاب و آروند هستند که فرزند دومشان شهاب، با وجود سلامت جسمانی، به دلیل برخوردهای نامناسب خانواده و اطرافیان خصوصا پدرش، 6 سال است حرف نمی زند. ناصر (با بازی حسین یاری) پدر پُرکاری است که برای اخذ ترفیع و ارتقای سازمانی، فرصت کمتری را به بودن در کنار خانواده خود اختصاص می دهد و در عین حال، علاقه زیادی به آرش و آروند داشته و مرتبا شهاب را سرکوفت می زند. مریم (با بازی هنگامه قاضیانی) اما تنها حامی شهاب بوده و برای او مادری دلسوز است و برخلاف ناصر، نسبت به دو فرزند دیگر خود، علاقه کمتری نشان می دهد. در این میان سرزنش های همیشگی عمو و یکی از مادربزرگ هایش که در همسایگی آنان زندگی می کنند، موجب تحریک شهاب و لجبازی بیشتر او می شود. اما علی رغم همه محبت های مادر، مشکلات روحی و شخصیتی شهاب تقریبا تا انتهای فیلم و لحظه ورود دیگر مادربزرگش به خانه شان ادامه دارد و نهایتا همراهی و همدلی این مادربزرگ با او، موجب می شود که شهاب زبان به صحبت باز کند.
دوگانه تقابلی "ناصر، آرش" و "مریم، شهاب" در برخی از صحنه های فیلم از حد معمول فراتر رفته و غیرواقعی می شود مثلا در فیلم می بینیم که ناصر خطاب به مریم می گوید: "نکنه باز بچه دیوونت - شهاب - کار دست ما داده؟" و معتقد است که عشق شهاب، چشم مریم را کور کرده و باعث شده تا خنگی شهاب را نبیند! از طرفی دیگر مریم درباره آرش - پسر بزرگش - خطاب به ناصر به کنایه می گوید: "آقا آرش عادت دارن چیزهای سالمو خراب کنن!" البته این تقابل از سمت ناصر با شدت بیشتر و پررنگ تری ادامه دارد و حتی به شهاب، فحاشی هم می کند! از این رو می توان گفت که توصیف پدر در این فیلم، مناسب نیست و بخشی از این اشکال، ریشه در شخصیت پردازی نامناسب کاراکتر دارد زیرا یک پدر هر قدر هم که بیرحم باشد، تا این میزان با فرزند خردسالش سرد و تند برخورد نمیکند. اما بازی مهدیار عزیزی در نقش شهاب از جمله اجراهای خوب و قابل تحسین فیلم است.
پدر آن دیگری در برخی از لحظات، شوخ و سرگرم کننده ظاهر می شود اما ساخت آن به سبب قاب بندی ها، فضاسازی و حتی روایت داستان، سینمایی نیست و با حذف داستان های فرعی که ظاهرا تنها کارکردشان رساندن تایم فیلم به تایم استاندارد سینماست، کاملا برای پخش از تلویزیون مناسب است. خرده داستان هایی که برخی نظیر رابطه پنهانی فرشته - دختر عموی شهاب - و نامزدش با فضای کودکانه فیلم اصلا همخوان نیستند و برخی دیگر نظیر شیطنت های پسر عموی شهاب و یا عروسی دختر عمویش، ناتمام و بی نتیجه رها می شوند. "پدر آن دیگری" هرچند به سبب توجه به نهاد مقدس خانواده و نیز دمیدن روح نسبتا تازه ای به ژانر کودک، قابل احترام است اما بی تردید برای سینمای کودک، نماینده ایده آلی نیست و به دلیل دارا بودن برخی از صحنه های نامناسب، همچون بسیاری دیگر از فیلم های سینمای ایران، برای بردن خانواده و فرزندان به سینما و تماشای آن، نمی توان خاطر جمع بود.
دیدگاه تان را بنویسید