مهر: نشست معرفی بهترين فيلمنامههای سينمای جهان، شب گذشته جمعه، ۲۲ آبان همزمان با آغاز هفته کتاب در شهر کتاب مرکزی برگزار شد. به گزارش روابط عمومی فروشگاه مرکزی شهر کتاب، شیوا مقانلو دبير و ويراستار اين مجموعه در ابتدای این نشست گفت: سال گذشته نشر سفیدسار با من تماس گرفت و از آغاز یک پروژه سینمایی خبر داد؛ نکته جالب اینکه از ابتدا اصلا قرار نبود این پروژه، به فیلم نامه بپردازد بلکه قرار بود مجموعهای با محوريت زندگی نامه كارگردانان و بازيگران بزرگ دنيا منتشر شود و پس از آن، به فيلمنامه هم بپردازيم ولی فيلمنامه آن چنان جذاب و جدی شد كه زودتر از زندگی نامه شكل گرفت و بيرون آمد. وی با بيان اينكه هر بار، پنج فيلمنامه منتشر می شود، گفت: در حال حاضر پنج كتاب بعدی آماده است و تا دو سه ماه آينده وارد بازار می شود. مقانلو در بخش ديگري از سخنانش گفت: من علاوه بر انتخاب فيلمنامهها، بايد مترجمها را نيز گزينش می كردم و ترجيح دادم مترجمان را از ميان دانشجويانم در دانشگاه سوره انتخاب كنم به خصوص كه در سالهای تدريسم، بچهها را زير نظر گرفته بودم و می دانستم چه كسانی كار تيمی بهتری بلدند و زبانشان هم خوب است.
اين نويسنده ادامه داد: به عنوان دبير اين مجموعه بايد بگويم كه صحت كارها برايم اهميت بسيار زيادی داشته و دارد؛ برايم مهم بود كه ترجمه و نسخه اصلي كتاب، خط به خط تطبيق داده شود تا در نهايت بهترين اثر منتشر شود و اساساً اسمم به دليل وسواسی كه داشتهام، با عنوان ويراستار روی اين مجموعه درج شده است. مقانلو همچنين گفت: مترجمان باقی كتابها نيز از ميان شاگردانم انتخاب می شوند البته در مدت كوتاهی كه اين كتابها منتشر شده است، مترجمان زيادی برای همكاری با من تماس گرفتهاند كه البته لطف داشتهاند اما ترجيح می دهم كه باقی فيلمنامهها را هم شاگردانم ترجمه كنند مگر اينكه كيفيت كار آنها خيلی خوب باشد. وي در پاسخ به اين سوال كه آيا قرار نيست در يك پروژه، فيلمنامههاي ايرانی به انگليسي ترجمه شوند يا خير، گفت: برای انجام اين كار بايد ديد كه آيا سينمای ايران آنقدر در خارج از ايران شناخته شده هست كه بخواهيم آن را به زبان انگليسی ترجمه كنيم يا نه. حقيقت اين است كه تا زمانی كه سينمای ما وارد صنعت سينمای جهان نشود و مردم دنيا آن را نشناسند، تمايلی هم برای خواندن فيلمنامههای ايرانی وجود نخواهد داشت. فرهاد توحیدی سخنران
دیگر این برنامه، با اشاره به خاطره ای از فرانک پیرسون، گفت: زمانی كه در سال ۸۷، پيرسون، فيلمنامه نويس درخشان آمريكايی به ايران آمده بود، از او پرسيدم چهطور سراغ فيلمنامه نويسی رفتی و او از كتابی نام برد كه نامش را دقيق به خاطر نداشت و بعد معلوم شد كه آن كتاب، متنی درباره نمايشنامه نويسی بوده است. اين خاطره را نقل كردم كه بگويم وقتی در دهه ۶۰ بر روی فيلمنامه نويسی متمركز شدم، منابع زيادی در دسترس نبود و تا سال ۶۵، تنها دو كتاب قابل اعتنا داشتيم. اصلاً فيلمنامه محلی از اعتبار نداشت و از اوايل دهه ۷۰ بود كه اوضاع تغيير كرد. وی افزود: خوشحالم كه خانم مقانلو در انتشار اين مجموعه فيلمنامهها دخيل هستند. با شناختی كه از ايشان دارم و از كيفيت كارشان مطمئن هستم، می دانم كه مجموعه درخشان منتشر خواهد شد. ايشان هم نگاه روشنفكرانه به سينما دارند و هم وجهه هنری اين صنعت برای شان مهم است به همين دليل هم فيلمنامههايی را انتخاب می كنند كه از نظر آموزشی نيز به دستاندركاران سينما كمك خواهد كرد. توحيدي همچنين گفت: البته شخصاً معتقدم فيلمنامه می تواند بدون در نظر گرفتن اينكه ساخته می شود يا نه، خواندنی و جذاب
باشد و اساساً يك گونه خلق ادبی به حساب بيايد. به هر حال، به نشر سفيدسار و خانم مقانلو بابت پاكيزگي چاپ و سليقهای كه در انتشار مجموعه به كار گرفته شده تبريك می گويم و فكر می كنم انتشار فيلمنامههای اين چنينی كه تمام فضاها را به صورت تفكيك شده نشان داده، برای اولين بار در ايران رخ می دهد. وي ادامه داد: به جز اين نقد كه چرا فيلمنامه كازابلانكا كه پيش از اين منتشر شده، دوباره چاپ شده، انتقاد ديگری ندارم. شايد بهتر بود خانم مقانلو و همكارانشان وقت و انرژی شان را براي فيلمنامه ديگری می گذاشتند هرچندكه كازابلانكا، جنبههای بسيار مثبت آموزشی دارد و از اين حيث مفيد است. فيلمنامه انيميشن پاندای كونگفو كار هم خوشايند است چراكه اقبال جوانان به اين رشته در سالهای اخير زياد شده و علاقهمندان به نوشتن انيميشن هم همينطور و به دنبال منابع خوب هستند. سروش صحت، نويسنده و كارگردان، آخرين سخنران اين نشست بود که گفت: اين دفعه سومی است كه من و آقای توحيدی به جايی دعوت می شويم و ايشان تمام چيزهايی را می گويند كه من در يك هفته براي ارائه آماده كرده بودم. وي افزود: سالها قبل نشر نی تصميم گرفت مجموعه ۱۰۰ سال ۱۰۰
فيلمنامه را منتشر كند كه فقط نزديك به ۶۰ تای آن را چاپ كرد و پروژهشان به صورت نصفه نيمه رها شد. به غير از نی، جاهای ديگری هم بودهاند كه می خواستهاند اين كار را انجام دهند اما هميشه كار در نيمه راه متوقف شده است. خوشبختانه مجله فيلمنگار هر ماه، يك فيلمنامه منتشر می كند و اميدوارم اين اتفاق براي پروژه سفيدسار رخ ندهد. صحت ادامه داد: نكته مثبت فيلمنامههای سفيدسار اين است كه خيال خواننده باوجود خانم مقانلو راحت است و می تواند مطمئن باشد كه يك ترجمه روان و درست را می خواند. این نویسنده درباره سختی های فيلمنامهنويسی گفت: فيلمنامه، يكی از سندهای هويت يك فيلم است و از آنجا كه خودم را يك فيلمنامه نويس می دانم، بايد اين را بگويم كه كارگردان می تواند فيلمنامه را بهتر يا بدتر كند ولی بايد آن را داشته باشد و دارد اما فيلمنامهنويس هيچ چيز ندارد و بايد از ابتدا خلق كند؛ چند سال قبل، نشر پنجره گفتگويی از كمرون كرو و بيلي وايلدر منتشر كرده بود كه وايلدر در آن می گفت من كارگردان خوبي نيستم، فيلمنامهنويس خوبی هستم. فقط برای اين تصميم گرفتم كارگردان شوم كه كسی نميتوانست فيلمنامههايم را بسازد. اين
كارگردان همچنين گفت: به نظرم خواندن فيلمنامه سخت است حتی برای آنها كه كتابخوان هستند ولی اگر عادت كنيم، فيلمنامه خواندن هم جذاب ميشود به خصوص براي كساني كه به نوشتن علاقه دارند.
دیدگاه تان را بنویسید