فارس: ملیکا شریفینیا بازیگری که در خانواده هنری بزرگ شده است، از 3 سالگی کار خود را شروع کرده. بازی او در فیلم سینمایی «مهمان مامان» و سریال «شمسالعماره» در ذهن مردم مانده است. بیشتر به نقاشی علاقهمند است و یکی از هدفهایش این است که گالری در این زمینه برپا کند. به بهانه سالروز تولدش باشگاه خبرنگاران جوان گفتگویی با او داشته که در ادامه میخوانید: خاطرهای از کودکیتون برامون بگین؟ به هر حال همه کودکی خاطره است، از 3 سالگی زندگی من با سینما عجین شد. اکثر اوقات سر کار میرفتم و حتی در روز تولدم مشغول کار بودم. از 9 سالگی نقاشی را شروع کردم. یکی از بزرگترین مشغله کاری من نقاشی است. تمام کودکی من در سینما و نقاشی خلاصه شده است، در بچگی توانستم در سینما تجربههای خوبی کسب کنم، با جامعه در ارتباط باشم، سفر بروم، مسئولیت کار را قبول کنم واین تجربهها برایم جذاب بود. دوران مدرسه برای شما سخت گذشت؟ بله. به دلیل اینکه سر کار میرفتم مشکل داشتم. پنجم دبستان یک ماه و اول راهنمایی چهار ماه مدرسه نرفتم. با معلم خصوصی و دوستان مادرم که معلم بودند، درسها را میخواندم خیلی دوران سختی بود اما تجربهای که کسب کردم
ارزشمند بود. خودتان دوست داشتید بازیگر شوید؟ بازیگری یکی از آرزوهایم نبوده، به خاطر اینکه بیشتر برای من یک شغل خانوادگی بود که پدر و مادرم کار میکردند و برای خودم که با کارگردان و بازیگران بزرگ همکاری داشتم، تجربه خوبی بود. بازیگری حکم یک شغل برایم بوده است. آرزوی من همیشه نقاشی بوده و در این زمینه هم فعالیت دارم. اما بازیگری هم برای من دوست داشتنی است؛ چرا که با آن بزرگ شدم. سین: در زمینه نقاشی چه فعالیتهایی داشتید؟ جیم: نقاشی را عاشقانه دوست داشتم، پدرم، دایی و خالم نقاشی میکردند و به خاطر همین علاقهمند شدم و حدود 20 سال است که این کار را انجام میدهم و با اساتید بزرگ این هنر را دنبال کردم. همیشه دوست داشتم اگر معروفیتی کسب کنم به سبب نقاشی باشد نه بازیگری. گالری در این زمینه برپا کردید ؟ گالریهای گروهی داشتم اما متأسفانه به دلیل مشغله زیاد نتوانستم گالری شخصی داشته باشم. امیدوارم در یکی دو سال آینده این کار را انجام دهم. خاطرهای از یکی از کارهاتون به خصوص سریال «شمسالعماره» برامون بگید؟ خاطره زیاد است، اما میتوانم به جرأت بگویم که «شمسالعماره» از نظر پشت صحنه یکی از آرامترین کارهایی بود
که حضور داشتم. کار با سامان مقدم لذتبخش است اما یک خاطره که همیشه در ذهنم مانده است: به مدت یک ماه سریال «شمس العماره» و سریال «آشپزباشی» تصویربرداری همزمان داشتم و در این یک ماه نتوانستم بخوابم اما به خاطر اینکه این دو سریال از بهترینها بود، برایم ارزشمند است که توانستم از عهده این کار بر بیایم. حس و حالتون در روز تولدتون را برامون بگید؟ امسال 30 سالگی خود را شروع میکنم. امیدوارم تا قبل از اینکه وارد دهه بعدی زندگی خود شوم، یک نمایشگاه داشته باشم و امسال برای من یک سال هدفمند است؛ به خاطر اینکه نتیجهگیری نه سالی است که گذشت و برایم بیشتر هدفی که دارم مهم است. امیدوارم یک سری از کارها را قبل از 30 سالگی انجام دهم و جمعبندی داشته باشم. تا به حال تولدتون غافلگیر شدید؟ متأسفانه یا خوشبختانه نمیتوانند منو غافلگیر کنند، چون در جریان همه چیز قرار میگیرم ، خیلی سخت است کسی مرا غافلگیر کند. اما یک بار دوستانم این کار را کردند البته من باز هم متوجه شده بودم (با خنده). دوست دارید تولدتان با دوستانتان باشید یا خانوادگی؟ من دوستانی دارم که با خانواده خودم در ارتباط هستند و این دو خیلی تفکیک پذیر نیست. دوست
دارید کادو چی بگیرید؟ اهل کادو گرفتن نیستم. بیشتر ترجیح میدهم دوستانم به کادویی که میگیرند، فکر کنند. ممکن است یکی از دوستانم برایم یک شعر بگوید، این کادو برای من صد هزار برابر ارزشمند است. چرا که خودم هم به کادویی که میدهم، فکر میکنم. انتقاد پذیر هستید؟ آدم انتقاد پذیری هستم. زیرا نظر هر کسی محترم است. به هر حال هر فردی دیدگاهی دارد. به چه موسیقی علاقه دارید؟ موسیقی راک و سنتی مدرن را دوست دارم. مطالعه چطور؟ به نظرم یکی از بهترین بخشهای زندگی هر کسی باید مطالعه باشد. وقتی سر کار هستم کتاب میخوانم یا در این اینترنت مطلبی را مطالعه میکنم. اگر نتوانم کتاب بخوانم، خیلی ناراحت میشوم. چرا که از بچگی با کتاب همراه بودم. یکی از بایدهای زندگیم است. کسی که مطالعه نمی کند، نمیفهمم یعنی چی؟ مطالعه به جهانبینی آدم کمک میکند. به سینما میروید؟ جمعی و گروهی به سینما میروم. خیلی زیاد فیلم میبینم و در جریان بهترین فیلمها و سریالهای جهان هستم. اگه خانوادهتون هنری نبود، بازیگر میشدید؟ اگر در یک خانواده دیگر بزرگ میشدم، سمت این کار نمی رفتم. تأثیر خانواده روی من زیاد بود. از ابتدا علم بازیگری را داشتم،
ولی الان بازیگری را دوست دارم. نظرتون در مورد سریال «کیمیا» و بازی مادر و خواهرتون رو بگید؟ این چند روز آنقدر اذیتکننده است که نمیتوانم سریال را ببینم. به مامانم گفتم هر وقت آزاد شدی بگو من ببینم. اما سریال «کیمیا» سریال خوبی است. این سریال با توجه به شرایطی که دارد، انقلاب را به تصویر میکشد و بازی بازیگران این سریالی خیلی خوب است و سختی بازیگران این سریال را لمس کردم که در لوکیشنهای متفاوت بازی داشتند. امیدوارم عوامل به هدف خود برسند. ضمن اینکه بازخوردهای مردم در این مدت نشان میدهد که از فیلم، قصه و بازیها راضی هستند. حضور در تلویزیون یا سینما؟ هر دو را دوست دارم. تلویزیون به دلیل اینکه با عامه مردم در ارتباط هستیم و در سینما زحمت تو دیده میشود. برای انتخاب یک نقش فیلمنامه و کارگردان برایم مهم است. حرف پایانی: همیشه حرف پایانی این رو میگم، که زود قضاوت نکنیم. خودمون رو جای دیگران بگذاریم و یک طرفه قضاوت نکنیم. و در پایان ممنونم که تولد من رو تبریک گفتید. خیلی خوشحالم کردید. در نهایت تولد همه آبانیها را تبریک میگویم .
دیدگاه تان را بنویسید