چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، یتیم‌خانه‌ بزرگ!

کد خبر: 461434

آن‌چه چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت را از افتادن در دام موتیف‌های شبه‌روشنفکرانه نجات می‌دهد، تصویرگری نمونه‌های مثبت دیگری است که در عین نشان دادن تعصب کور در اپیزود دوم، زاویه‌ی دوربینش را به سمت یک نماد غیرت دوست‌ داشتنی با بازی خود وحید جلیلوند هم می‌برد...

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، یتیم‌خانه‌ بزرگ!

سرویس فرهنگی فردا - محسن دریالعل؛ عنصر و بنیان اصلی هر فیلم، قبل از فیلم‌نامه، ایده یا شخصیت جذاب است و البته بیش از شخصیت، ایده‌های جذاب پیش‌برنده‌ی داستان‌ها هستند. ایده‌هایی که با خود خرده‌داستان‌ها را به همراه می‌آورند.

آماده انتشار /// چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، یتیم‌خانه‌ بزرگ!

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ایده‌ای تازه و جذاب دارد. برای همین است که می‌توان درباره‌ی اجزای فیلم‌نامه صحبت کرد. فیلم‌نامه‌ای سه اپیزودی که قرار است حلقه‌های یک ماجرا و معما باشد. مردی از طبقه‌ی متوسط، پس از مرگ فرزندش (که به دلیل ناتوانی‌ مرد از پرداخت هزینه‌ی درمان وی اتفاق افتاده است)‌ تصمیم می‌گیرد پول ماشینش را -که مبلغی در حدود 30میلیون تومان- است، طی یک آگهی عمومی و با انتخاب دو نفر، میان آن‌ها تقسیم کند. دو اپیزود اول فیلم روایت زندگی این دو کاندیدای احتمالی است.

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت دغدغه‌های شریفی دارد. موضعی متعالی هم دارد که به نوعی بیان‌گر نگاه مولف به معضلات اجتماعی ناشی از بحران‌های اقتصادی در چند سال اخیر است. اما مشکل آن‌جاست که نمونه‌گزینی وی برای انتخاب مشکلاتی که می‌تواند در شناسنامه‌ی هویتی این دو کاندیدا، مخاطب را نسبت به حیاتی‌ بودن این کمک مالی مجاب کند، در فرازهایی آن‌چنان با نگاه‌های کلیشه‌ای مرسوم سینمای شبه‌روشنفکری ممزوج می‌شود که مخاطب را از رستگاری پایانی دلزده و ناامید می‌کند. اوج این مهم در روایت پراسترس -و به زعم نگارنده، غیرمنصفانه‌ی‌- اپیزود دوم از رنج‌های «سحر» است که «جلیلوند»، همچون هزاران نمونه‌ی مشابه، راه آسان را انتخاب می‌کند و دختری را به تصویر می‌کشد که در بند تعصبات و کوته‌فکری‌های خانواده‌‌ی سنتی و تیپیک عمه‌اش گیر افتاده است و در مقابل عمل به قانون شرعی که عمه‌ی متعصب نماد و مدعی آن است، با خشونت و توهین از تنها سرپناهش اخراج و به درون جامعه‌ی جنگل‌وار فیلم پرتاب می‌شود.

آماده انتشار /// چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، یتیم‌خانه‌ بزرگ!

اما آن‌چه چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت را از افتادن در دام موتیف‌های شبه‌روشنفکرانه نجات می‌دهد، تصویرگری نمونه‌های مثبت دیگری است که در عین نشان دادن تعصب کور در اپیزود دوم، زاویه‌ی دوربینش را به سمت یک نماد غیرت دوست‌ داشتنی -«علی» (با بازی وحید جلیلوند)- هم می‌برد. علی در اپیزود اول، در عین ناتوانی و زبان الکن، با نگاهی مردانه سایه‌ی غیرتش را بر حرمت همسرش می‌گستراند و به‌خاطر مبهم بودن انگیزه‌های کمک‌ کننده و سابقه‌ی آشنایی همسرش با وی، از پا گذاشتن همسرش در مسیر دریافت کمک مالی اِعراض دارد و همین موضوع است که ما را به صدق نیت مؤلف تا حدودی خوشبین می‌کند.

اصل بدیهی است که اگر تمام ساختار‌ها و قواعد فیلم‌سازی در خدمت مضمون اصلی و نهایی فیلم نباشد، چیزی جز تصاویر زیبا و بی‌ربط به هم نخواهد بود. از این حیث، جلیلوند از اول حساب خودش را با جهان اثر روشن کرده است و می‌داند که می‌خواهد در باب چه موضوعی حرف بزند. کاری هم با تمام حرف‌های ناگفته‌ی تاریخ ندارد. یک حرف را انتخاب می‌کند و‌‌ همان را تا انتها ادامه می‌دهد و روی‌‌ همان تمرکز می‌کند؛ «بخشش» و «عدالت» که تم اصلی فیلم هستند. این‌جاست که سوزناک ‌بودن دو اپیزود اول و دوم فیلم بیشتر رخ می‌نماید چراکه برای رسیدن به نتیجه‌ی نهایی لازم است. البته فیلم‌ساز در اپیزود دوم، می‌توانست نگاه مهربان‌تری به خانواده‌ی سنتی داشته باشد و در واقع با قضاوت بی‌رحمانه در مورد این خانواده‌ی سنتی، وارد چالش با مضمون اصلی متن شده است.

آماده انتشار /// چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، یتیم‌خانه‌ بزرگ!

البته چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت با قدم‌هایی لرزان و در فرازهایی، به سبک کارهای «نعمت‌الله-مقدم‌دوست» تلاش می‌کند با یادآوری ارزش‌های فراموش‌‌ شده‌ی جامعه‌ی ایرانی، راه حل مشکلات عدیده‌ی زیست امروز ما را در کمک به هم‌نوع، به‌جای ایراد گرفتن و غر زدن‌های بامناسبت و بی‌مناسبت جستجو کند. چنان‌که روایت فیلم از بی‌پولی و نداری و بی‌کسی، در نهایت با امید و نجات، آن هم با حضور قهرمانی مردمی قرین می‌شود. قهرمانی از جنس مردم که اشتباه می‌کند، اعتراف می‌کند و در صدد بهبود برمی‌آید. آن‌جا که قهرمان فعال فیلم، «جلال آشتیانی» (با بازی امیر آقایی) به اشتباهش در نزد پلیس اقرار می‌کند و می‌فهمد که هر احساس تکلیف ممدوحی لزوماً به نتیجه‌ی قابل قبول منجر نخواهد شد.

مخلص کلام این‌که چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت همان‌قدر که یک شروع قابل اعتنا برای وحید جلیلوند است می‌‌تواند پایانی برای «نیکی کریمی» باشد که برای چندمین بار ثابت کرده که دوران بازیگری‌اش رو به پایان است و دیگر حرف جدیدی برای بیان ندارد. گو این‌که در مقابل بازی روان و باورپذیر شخصیت محوری اپیزود دوم، «ستاره» (با بازی «سحر احمدپور» که بازیگر کار اولی است) ضعف‌های بازی وی بیش از پیش به چشم می‌آید.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت