نهضت آزادی هم می‌گفت مردم خسته شده‌اند

کد خبر: 460702

در چهل و‌سومین نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب اسلامی با نمایش مستند « 444 روز » واقعه تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 58 مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

فردانیوز: چهل‌و‌سومین نشست فیلمسازان جوا ن سینمای انقلاب با موضوع «جریان روشنفکری و 12 کودتا در یک قرن» و نمایش مستند « 444 روز »، در حسینیه هنر برگزار شد.

در این نشست، مستند « 444 روز » به کارگردانی ایمان گودرزی، که به موضوع تسخیر لانه جاسوسی و حوادث مرتبط با آن اشاره می‌کند، اکران و نقد و بررسی شد.

سید یوسف مرادی، عضو هیأت علمی دانشگاه و مسئول پروژه تاریخ شفاهی « انقلاب دوم »، به عنوان کارشناس در این نشست، ابعاد مختلف جریان روشنفکری ایران در یک قرن اخیر را بیان کرد.

تسخیر لانه جاسوسی، ظرفیت ولایت فقیه را نشان داد

سید یوسف مرادی، در ابتدای این نشست با اشاره به لزوم شعارسازی بعد از تسخیر لانه جاسوسی گفت: بعد از تسخیر لانه جاسوسی، در میان راهپیمایی مردم، دو جوان که اسم یکی از آن‌ها، موسوی گرمارودی بود، با اسپری رنگ، شعاری با مضمون «روح منی خمینی، بت شکنی خمینی» می‌نویسند و عطش مردم در کمبود شعار هماهنگ، با این جملات، از بین می‌رود.

پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی، اضافه کرد: همزمان با ایجاد این گفتمان، در 14 آبان 58 کابینه دولت بازرگان، با استعفای دسته‌جمعی، سعی در تحت فشار قرار دادن حضرت امام (ره) داشتند که ایشان هم ضمن موافقت با استعفای دولت، از تسخیر لانه جاسوسی حمایت کردند.

وی با بیان این‌که در اوایل انقلاب، جایگاه رهبری به خوبی درک نشده بود، اضافه کرد: با وجود شکل‌گیری انقلاب، هنوز جایگاه امام(ره) به درستی روشن نبود و این شعار معروف (روح منی خمینی، بت شکنی خمینی) آغاز یک راهی است که مردم، متوجه اهمیت جایگاه رهبری در انقلاب اسلامی می‌شوند.

مرادی ادامه داد: تسخیر لانه جاسوسی امریکا، به تریبون حضرت امام ( ره) تبدیل می‌شود و ایشان، ظرفیت‌های جایگاه ولایت را در واقعه تسخیر، به نمایش می‌گذارد، درواقع بعد از 13 آبان 58 ظرفیت‌های بیشتری از جایگاه ولایت فقیه در جامعه، نمود پیدا می‌کند.

ولایت فقیه، راه جهانی شدن انقلاب

مسئول پروژه تاریخ شفاهی انقلاب دوم با بیان این‌که تبیین کلام امام (ره) در خصوص اهمیت تسخیر لانه جاسوسی و بالاتر دانستن آن از انقلاب اسلامی سال 57، پاسخ خیلی از سوالات را می‌دهد، اظهار کرد: درحالی‌که انقلاب اول(سال 57)، یک واقعه استثنایی و شکوهمند در تاریخ است اما امام (ره) ، تسخیر لانه جاسوسی امریکا را بالاتر از انقلاب اول عنوان می‌کنند.

مرادی در ادامه با اشاره به سخنان سید حسن نصرالله در عاشورای‌ حسینی، اضافه کرد: ایشان در این سخنرانی، ما به ازای شعار «روح منی خمینی، بت شکنی خمینی » را مطرح می‌کند و در مقام مقایسه متوجه می شویم این شعار معروف، علاوه بر کاربرد داخلی، جایگاهی جهانی هم دارد.

وی خاطرنشان کرد: اولین بار بعد از انقلاب، چنین جمله‌ا‌ی با مضمون خاص مطرح می‌شود و کسی تابحال این گونه انقلاب و جایگاه ولایت فقیه را معرفی نکرده بود، سید حسن نصرالله، با جمله «ما با ولایت فقیه آقایی می‌کنیم و برده نیستیم»، آغاز یک راه جهانی را نشان می‌دهد.

کودتا، بدون سفارت، دشوار است

این فعال فرهنگی، مستند «444 روز» را اولین اثر در مورد تسخیر لانه جاسوسی ذکر و تشریح کرد: بعد از جریان مشروطه، در بازه‌های زمانی مختلف یک عده سوار بر موج غرب‌گرایی و به نام روشنفکری دنبال اهداف خود بودند.

در همین باره، مرادی، مسئله کشف حجاب را کودتا علیه اسلام عنوان و تصریح کرد: اساس کشف حجاب کار رضاخان نبود، بلکه وی و قزاق‌ها سوار بر موج روشنفکری شدند. روشنفکران غرب‌زده‌ای مثل میرزا فتحعلی‌آخوندزاده، میرزاحسین‌خان سپه‌سالار و حتی میرزا صالح‌شیرازی، حجاب را نماد عقب‌ماندگی زنان عنوان می‌کردند و رضاخان دیکتاتور، سوار بر این موج، اقدام به کشف حجاب در کشور می‌کند. حتی افرادی مثل مصدق مخالف کشف حجاب نبودند بلکه مخالف شیوه اجرای این طرح بودند و می‌گفتند کار فرهنگی به زور نمی‌شود.

این پژوهشگر بیان کرد: در جریان تسخیر لانه جاسوسی، با دو طیف خارجی یعنی آمریکا و عوامل داخلی، یعنی غرب‌گرایان، مواجه‌ هستیم.

وی در همین باره ادامه داد: این دو طیف، تا قبل از تسخیر لانه جاسوسی، یک سری تحرکات، مثل کودتای 28 مرداد، اصل 4 ترومن،کشف حجاب و کودتای ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق را با موفقیت پشت سر می‌گذارند، اما بعد از سفارت امریکا، این تحرکات مثل واقعه 30 تیر60 سازمان منافقین، جریان آیت الله منتظری، واقعه 18 تیر 78 و در نهایت کودتای نرم سال 88 و حتی تجزیه‌طلبی اوایل انقلاب در کردستان شکست می‌خورند، چون تمام این جریانات به سفارت آمریکا ربط داشت، بعد از تسخیر، دیگر، توطئه‌های دشمن، نتیجه نمی‌دهند.

یا فرهنگ ما را بپذیرید یا بمیرید!

مرادی با اشاره به اشعار ایرج‌میرزا، لاهوتی و ملک شعرای بهار، اضافه کرد: در دوران ناصرالدین‌شاه، تشکل‌های اجتماعی غرب‌زده، با تبلیغات خود، لباس مردان را به شکل متحدالشکل درآوردند که در همان سال‌ها، عشایر جنوب کشور، در مقابل این اقدام ایستادگی می‌کنند. سرلشگر شیبانی در خاطراتش، در این باره، می‌گوید وقتی قشون رضاخان، به 8 کیلومتری اردکان(یزد) می‌رسد، نماینده عشایر به ما گفت که عشایر را مجبور به پوشیدن کلاه پهلوی نکنید. من به حرف نماینده عشایر خندیدم و گفتم که شما به ما دستور می‌دهید، اما پس از جنگ، از قشون رضاخان، تنها حدود 100 نفر زنده ماندند.

وی افزود: جریان روشنفکری، در ابتدا، برای پیاده کردن فرهنگ غربی در کشور، روی تغییر فرهنگ و پوشش مردان تمرکز کرده بود و بعد از آن، از طریق تبلیغات رسانه‌ای، مثل روزنامه «زبان زنان» صدیقه دولت آبادی، «جمعیت نسوان وطن‌خواه» و «مجله عالم» نسوان نوابه‌صفوی، همراه با مجامع و کانون های مردمی زنان را وارد فعالیت‌های اجنماعی می‌کردند، به عبارت دیگر، کار اصلی فرهنگی را، این جریان رسانه‌ای پیگیری می‌کرد.

مسئول پروژه تاریخ شفاهی انقلاب دوم، با بیان این‌که این جریان، در مقابل استبداد رضا خان، هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد، ادامه داد: با وجود ادعای آزادی و شعارهای روشنفکرانه، سران این جریانات، حتی یک‌بار هم بیانیه‌ای علیه استبداد مطرح نمی‌کنند، حتی برخی از این افراد، در کابینه رضاخان هم، حضور دارند.

ترس آمریکا از شوروی، عامل کودتا در ایران!

وی با اشاره به خروج رضاخان از کشور و ایجاد خلأ قدرت پیش از اشغال کشور در سال 1320 ، اظهار کرد: بعد از این واقعه، اعضای حزب توده و روشنفکرهای متمایل به روشنفکر، سوار بر موج جدید روشنفکری می‌شوند و قدرت می‌گیرند، به طور مثال، نهضت کارگری، در شرکت نفت، راه می‌اندازند و در این دوران، خیلی از روشنفکران مثل جلال آل احمد و نیما یوشیج، به حزب توده، گرایش پیدا می‌کنند. آمریکایی‌ها از این اتفاق می‌ترسند و به دنبال اجرای طرحی به نام اصل چهار ترومن در ایران، برمی‌آیند.

مرادی، شاخه آموزش اصل چهار ترومن را دارای رابطه‌ای تنگاتنگ با کودتای 28 مرداد عنوان کرد و اظهار داشت: طبق این اصل، آمریکایی‌ها قصد داشتند از گرایش کشورهای ضعیف و فقیر به سمت بلوک شرق جلوگیری کنند و با الگوبرداری از اتفاقی که برای سرخپوست‌ها و بومیان، در آمریکا افتاد، از طریق محمد بهمن‌بیگی، در راستای اجرای این اصل، اقدام به آموزش عشایر ایران می‌کنند.

نقش مزدوران انگلیس در زمینه سازی کودتا

مرادی تشریح کرد: بعد از راه اندازی طرح آموزش عشایر در ایران از سوی گیگن امریکایی، در کتاب «خاطرات مصدق»، «عشایر جنوب» و کتاب «خاطرات عشایر جنوب»، آمده است که در صبح روز کودتا به علت محبوبیت جریان نهضت ملی و مصدق در میان عشایر، دو برادر به نام خسرو و محمدحسین خان قشقایی، سراغ مصدق می‌روند و می‌گویند ما به سمت جنوب کشور حرکت می‌کنیم، شما هم با ما بیایید اما مصدق قبول نمی‌کند. بعد از این اتفاق، خسروخان و محمدحسین خان، وقتی به جنوب کشور می‌روند، جلسه‌ای برای کمک به نهضت ملی، بین بویر احمد و قشقایی در سمیرم می‌گذارند و با هم توافق‌نامه‌ای برای کمک به مصدق، می‌نویسند و آن طور که در گزارش‌های تاریخی آمده است، عشایر قشقایی‌، صد هزار تفنگ‌چی، برای این منظور داشتند.

وی با اشاره به خاطرات برنارد شولتسه هولتوس، جاسوس آلمانی در جنگ جهانی اول، اضافه کرد: قشقایی‌ها، به دلیل این‌که انگلیسی‌ها، پدر خسروخان را کشته بودند، به شدت ضدانگلیس بودند، از طرف دیگر، قشقایی‌ها، طرفدار نهضت ملی بودند، اما بعد از توافق‌نامه‌ای که نوشتند، هیچ حرکتی از عشایر ایران مشاهده نمی‌شود و هیچ‌کس به این موضوع که چرا این توافق اجرا نشد، توجه نمی‌کند.

این پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی، در ادامه با اشاره به ترور خسروخان، رهبر عشایر بویر احمد، یک هفته بعد از تنظیم توافق‌نامه، گفت: بر اساس خاطرات ملک منصور خان قشقایی، بهمن بیگی، تعدادی از خوانین قشقایی را می‌خرد و در نهایت، با ترور خسروخان بویر احمدی، این نهضت شکست می‌خورد که در این ماجرا، می‌توان، نفوذ دشمن از طریق جریان روشنفکری غرب‌گرا را بررسی کرد

جریان روشنفکری در 80 سال گذشته، یک کشته هم ندارد

مرادی روشنفکران غرب‌گرا را، مسبب اصلی کودتای 28 مرداد دانست و بیان کرد: آمریکایی‌ها در جریان نفوذ به کشور، از طریق اصل چهار ترومن و خیانت‌های بهمن بیگی، موجب پیروزی کودتا می‌شوند، مهدی بازرگان در خاطراتش در این باره می‌گوید آخرین امید نهضت ملی(قشقایی‌ها) بر زمین افتاد.

وی اضافه کرد: در تاریخ کشور، عشایر همواره پشت مراجع بودند و به نوعی ارتش مراجع محسوب می شدند. در عکس‌هایی که از انقلاب مشروطه موجود است، بختیاری‌ها و آذربایجانی‌ها که به انقلاب کمک کردند، همه پشت سر مراجع قرار دارند به عنوان مثال، در عکسی که آقای نجفی در خانه مشروطه اصفهان دارد، ارتش پشت سر ایشان، همه، عشایر هستند.

مرادی اظهار داشت: جریان روشنفکری با وجود درگیری در وقایع مختلف 80 سال گذشته، نه یک کشته و حتی یک مجروح هم ندارد، حتی در کودتای 28 مرداد هم باعث جدایی مصدق از مردم و روحانیت می‌شوند و باعث شکست مصدق می‌شوند.

شبیه خیانتِ منافقین به وطن، در تاریخ ایران نیست

این پژوهشگر تاریخ کشور درباره برهه دیگری از سرگذشت طیف روشنفکری اظهار کرد: مسئله مهم دیگر، در بیانیه نهضت آزادی نمود پیدا می‌کند و کودتای ایدئولوژیک سال 53، در سازمان مجاهدین خلق بوسیله محمد تقی شهرام صورت می‌گیرد و با تبلیغاتی همچون پرچم مبارزه ایدئولوژیک را برافراشته داریم، استفاده از کلمه رفیق به جای کلمه برادر، اجباری نبودن نماز و راه مبارزه از مارکسیست می‌گذرد، طیف جدیدی از روشنفکرنماها ظهور می‌کنند.

مرادی افزود: لازم است درباره چگونگی تشکیل سازمان مجاهدین(منافقین) و جنایات آن علیه کشور روشنگری شود، انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر یا فاجعه 30 خردا د 60 و بیانیه سازمان مجاهدین و آشوب خیابانی عوامل آن در شهرهای مختلف کشور، باید بررسی شود.

وی ادامه داد: مسعود رجوی، سرکرده منافقین که بیش از 18 هزار ایرانی را ترور کرده است، در نامه‌ای به گورباچف، رهبر شوروی، با افتخار می‌گوید که 15 هزار ایرانی را کشتیم. این موارد، تنها گوشه‌ای از تاریخ کشور است.

مرادی در همین باره بیان کرد: بعضا به دوستان خود می‌گویم، نباید این خیانت‌ها را گفت، چون حیثیت ایران را می‌برد، در تاریخ نداریم که فرزندان ایران، این چنین به وطنشان خیانت کرده باشند.

این فعال فرهنگی تصریح کرد: روایت سازمان منافقین، واقعا روایت دردناک و بی‌رحمانه‌ای است. خیانت‌های منافقین در طول 8 سال جنگ که در نهایت با تشکیل ارتش، در عملیات فروغ جاویدان(مرصاد)، با حمایت صدام حسین، به مناطق مرزی غرب کشور حمله می‌کنند و مردم را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند، آن‌ها، هرکسی را که ظاهرش انقلابی بود، مثلا ریش داشت یا بازاری که عکس امام (ره) داشت، به رگبار گلوله می‌بستند.

روشنفکری؛ از موافقت با استبداد رضاشاه تا طغیان علیه اکثریت

مرادی با اشاره به چاپ مقاله‌ای از بازرگان با عنوان «مبارزه قانونی و مبارزه مسلحانه» در 9 ادریبهشت 60، اظهار کرد: در این مقاله، 50 روز قبل از اغتشاش 30 خرداد 60، مبارزه مسلحانه تئوریزه می‌شود و بازرگان در 12 اردبیهشت همان سال، در مقاله دیگری که در روزنامه میزان، ارگان غیررسمی نهضت آزادی، چاپ می‌شود، می‌نویسد «فرزندان مجاهد و مکتبی عزیزم، مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید. در سال 43 که در زندان بودیم، راه خود را پیش گرفتید، بدون آن‌که از خانه فرار یا اخراج شده باشید.»

وی با بیان این‌که، حضرت امام (ره) با اشاره به این مقاله در سال 67، طی نامه‌ای به محتشمی، وزیر کشور، دستور ممنوعیت فعالیت نهضت آزادی را صادر می‌کند، اضافه کرد: امام خمینی(ره) درباره این جریان می‌گوید «نهضت به اصطلاح آزادی، صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون‌گذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آن‌ها، به اعتبار آن‌که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه، موجب فساد عظیم ممکن است، شوند، که از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.»1

مرادی اظهار داشت: موج اول ظهور سازمان مجاهدین که در دهه 40 شاخه‌ای از نهضت آزادی بوده است، بعد از شهادت شریف وافقی بدست تقی شهرام و موج دوم این سازمان، بوسیله مسعود رجوی شکل می‌گیرد که از طرف نهضت آزادی حمایت می‌شود و این ارتباط به شکلی بوده است که می‌بینیم اعضای این سازمان، در جریان واقعه 30 خرداد 1360، به عنوان حامیان بنی‌صدر به خیابان می‌ریزند.

وی در همین باره، تصریح کرد: مهدی بازرگان، تا آخرین روزهای زندگی‌اش، از فرزند خواندن منافقین، پشیمان بود.

پژوهشگر تاریخ شفاهی انقلاب دوم، در خصوص طرز تفکر روشنفکران اظهار کرد: می‌بینیم این جریان، نه تنها با استبداد رضاخان و خشونت سازمان منافقین مشکل نداشتند، بلکه آن را تئوریزه هم می‌کنند و بازرگان، به صراحت می‌گوید که اعضای این سازمان، راهی جز مبارزه مسلحانه ندارند و با روی خشن لیبرال دموکراسی به راحتی مقابل نظر اکثریت می‌ایستند.

صدای خمینی به مدارس ابتدایی آمریکا هم رسید

مرادی در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: درگیری و طرح‌های روشنفکرانه بعد از انقلاب، به علت برخورد با سدی جدی به نام ولایت فقیه، شکست می‌خورد و این نقش بزرگ در حوادث مختلف، در طول زندگی حضرت امام (ره) قابل مشاهده است.

وی با اشاره به همراهی تنگاتنگ مردم با ولایت فقیه در طول انقلاب، گفت: حضرت امام (ره) در 5 آذر 58، وقتی کارتر، رئیس جمهورامریکا، می‌گوید به ایران حمله می‌کند، می‌فرمایند کارتر هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

مرادی در همین باره ادامه داد: امیل جردن، مسئول وقت کاخ سفید، در کتاب عبور از بحران می‌نویسد بعد از این حرف امام، کارتر خیلی بهم ریخته بود، وقتی به خانه خواهرم رفته بودم خواهرزاده 12 ساله‌ام، به من گفت: دایی، خمینی، راست می‌گوید، کارتر، هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و بعد از این بود که جردن می گوید صدای خمینی به مدارس ابتدایی ما هم رسیده است.

این پژوهشگر تاریخ انقلاب، در خصوص نقش ولایت در طول انقلاب اظهار کرد: حضرت امام (ره) در برابر تهدید کارتر مبنی بر تحریم کشور، می فرمایند اتفاقأ کار خوبی می‌کنی، اگر تحریم را پیش بکشید، ما فرزند رمضانیم و اگر حمله نظامی کنید، ما فرزند عاشوراییم.

مرادی ادامه داد: بعد از این گفته امام، مردم، به مدت 5 روز، روزه می‌گیرند و صدا و سیما هم، دعای سحر و ماه رمضان را به برنامه‌هایش اضافه می‌کند که این نشان از نفوذ کلام امام (ره) در بین مردم دارد که این، قابل مقایسه با قبل از تسخیر لانه جاسوسی نیست.

وی اضافه کرد: بر اساس اسناد لانه جاسوسی، خیلی از دانشجویان تسخیر کننده، بنی‌صدر را دوست داشتند و حضرت امام (ره) هم خیلی مراقب وی بود، ولی وقتی امام (ره) می‌گوید بنی‌صدر دیگر صلاحیت ندارد، دیگر کسی از وی حمایت نمی‌کند. این جایگاه ولایت فقیه، تا قبل از تسخیر لانه جاسوسی، تبلور پیدا نکرده بود.

مرادی با اشاره به پیش‌بینی حضرت امام (ره) در خصوص روشنفکران ادامه داد: امام (ره) می‌گفت این‌ها، هرجا کم می‌آوردند، می‌گویند ما روشنفکر هستیم و از عبارات روشنفکران مصنوعی و وارداتی استفاده می‌کنند. مرتضی سرهنگی در خاطراتش می‌گوید وقتی از اسرای عراقی درباره موشک‌باران شهرها و مردم غیرنظامی پرسیدیم، می‌گفتند در عراق، بیانیه‌هایی به ما نشان می‌دادند که در آن‌ها، مردم را محتاج کمک و اسیر دست انقلابیون جلوه داده بودند که این بیانیه‌ها، از طرف نهضت آزادی بود.

وی با بیان این‌که کودتای نرم سال 88، اگر در هرجای دیگر دنیا اتفاق افتاده بود، نتیجه می‌داد، اظهار داشت: علت این‌که این کودتا و برنامه‌ریزی دشمن در ایران با شکست مواجه شد به خاطر وجود جایگاه ولایت فقیه و پیروی مردم از آن است.

این پژوهشگر تاریخ انقلاب، اضافه کرد: نقش دیگر ولایت فقیه، در دهه 60 و در جریان قائم مقامی آیت الله منتظری نمود پیدا می کند، امام (ره) به منتظری می‌گوید شما می‌گویید به حرف من گوش می‌دهید، در حالی‌که شما فریب لیبرال‌ها را خوردی. بعد از فوت آیت الله منتظری، پسر آقای بازرگان و عوامل فتنه در مالزی، مراسم ختم برای آقای منتظری می‌گیرند که این نشان می‌دهد پیش بینی و نظر امام درباره منتظری درست بوده است.

مرادی تصریح کرد: باید تاریخ را در ظرف زمانی‌اش سنجید. وقتی آقای منتظری بعد از ترور پسرش، منافقین را حلال می‌کند، عبدالعلی بازرگان می‌گوید منتظری خیلی انسان بزرگواری بود که قاتلان پسرش را بخشید، در حالی که بحث، فقط کشتن نبود، بلکه بحث، جنگ دو نوع اندیشه و عقیده است.

در همه خیانت‌ها، ردپای روشنفکران ملی‌گرا دیده می‌شود

پژوهشگر تاریخ انقلاب در ادامه سخنانش، با اشاره به حمایت مردم از فعالیت‌های مستشاری ایران در سوریه، گفت: روشنفکران غرب‌گرا، در برهه‌ای، تلاش کردند با طراحی کودتا، رهبری کشور را در دست بگیرند ولی ما چندان به این موضوع، توجه نکرده‌ایم. شدت نفوذ و خیانت‌های این جریان به حدی بود که در طول جنگ تحمیلی، با ایجاد نفاق، تعدادی از رزمنده‌ها، اسلحه خود را زمین گذاشتند، هم‌چنین در جریان مک فارلین و عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی، به کشور خیانت کردند که بررسی این اتفاقات در زمانی که کشور درگیر جنگ بود، ما را دچار حیرت می‌کند.

وی با اشاره به کتاب «خط سازش» مجتبی سلطانی درباره بیانیه‌های نهضت ملی‌گرای آزادی، افزود: این جریان زمانی سوار بر موج دفاع از وطن، تبلیغات می‌کرد اما می‌بینیم که در 8 سال جنگ، نه تنها از وطن، دفاع نکرد، بلکه در مقابل دفاع هم ایستاد. ملی‌گرایی، کلمه‌ مثبتی است اما در عرصه عمل، خیانت‌های چنین جریان‌هایی علیه ملیت‌شان، حیران‌کننده است، به طوری که هرجا، خیانتی صورت گرفته است، ردپای روشنفکران ملی‌گرا هم دیده می‌شود.

فتنه 88، کودتای روشنفکرها علیه جمهوریت

وی با اشاره به تغییر اساسی روشنفکران در دوران سازندگی، گفت: در این دهه با حزبی به نام کارگزاران سازندگی مواجه می‌‌شویم که 16 سال اقتصاد مملکت را در اختیار دارند. شهریار زرشناس درباره این جریان می‌‎گوید این‌ها، تکنوکرات و لیبرال هستند و فرد برجسته‌اش عطاءالله مهاجرانی است که خیلی به غرب تمایل دارد و در اوایل دهه 70، مقاله‌ای در مورد مذاکرات با آمریکا دارد که مقام معظم رهبری به این مقاله، واکنش شدید، نشان می‌دهد.

این پژوهشگر ادامه داد: این افراد، در اواخر دهه 70، با تشکیل حزب مشارکت، سوار بر جریان روشنفکری می‌شوند و بعد از 17 سال از قتل‌های زنجیره‌ای، مشخص می‌شود که جریان روشن فکری از این اتفاقات، سود برده است و به نحوی با کودتای امنیتی در تلاش بودند که سیستم امنیتی کشور را فلج کنند.

مرادی، فتنه سال 88 را کودتا علیه جمهوریت عنوان و خاطرنشان کرد: با وجود ادعای قانون مداری، جریان روشنفکری، برخلاف تمام شعارهایش، به طور کامل، علیه قانون و جمهوریت ایستاد.

وی افزود: فتنه سال 88، آخرین فتنه جریان روشنفکری غرب‌گرا، نخواهد بود، در حال حاضر هم، رد پای این جریان روشنفکری با کدخدا عنوان کردن آمریکا دیده می‌شود و در واقعه‌ای به نام برجام، دوباره، نقش خودش را نشان می‌دهد و به نوعی می‌توان گفت این جریان، دنبال کودتای دیپلماتیک هستند.

تسخیر، یکی از گزینه های آمریکا را برای نفوذ حذف کرد

پژوهشگر تاریخ شفاهی انقلاب دوم ادامه داد: بعد از تسخیر لانه جاسوسی مشخص شد که ایران در سال 1332، آزمایشگاه آمریکا، برای اجرای برنامه‌های استعماری‌اش بوده است، به طوری‌که بعد از اجرای کودتای 28 مرداد سال 1332، کودتاهای دیگری از طرف امریکا در کشورهای آمریکای جنوبی مثل شیلی، گواتمالا، هندوراس و ونزوئلا، به وقوع می‌پیوندند.

وی با اشاره به افتخار آمریکایی‌ها به اجرای کودتا در شیلی، گفت: بعد از تسخیر لانه جاسوسی، آمریکایی‌ها، دیگر سراغ این نوع کودتاها نمی‌روند. در واقع تسخیر لانه جاسوسی، نه تنها برای ایران، بلکه برای دیگر کشورهای دنیا نیز برکاتی داشت. به طوری‌که قبل از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا یک قدرت تمام عیار بود، ولی بعد از تسخیر سفارتش در تهران، تحقیر شد.

مرادی با اشاره به حمله هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد و انفجار مهیب در آن، که مردم در ابتدا، به تصور کودتا، فرودگاه را محاصره کردند، اهدای جوایز متعدد به فیلم سینمایی آرگو و چاپ کتب مختلف در خصوص واقعه تسخیر لانه جاسوسی را نشان از کینه آمریکایی‌ها نسبت به ایرانی‌ها عنوان و خاطرنشان کرد: ما نسبت به این موضوع مهم تاریخ کشور، کاری نکردیم، به غیر از این‌که دو کتاب نوشتیم در حالی که آمریکایی‌ها، با تمرکز ویژه روی موضوع، در حال روایت این اتفاق براساس نظرات خودشان هستند .

سفارت آمریکا، منشأ تمام توطئه ها

در ادامه این نشست، ایمان گودرزی، کارگردان مستند 444 روز گفت: تمام اتفاقاتی که جبهه انقلاب را دچار ضربه می‌کند، از طرف آمریکا، ناشی می‌شود و عوام به این مسئله پی نبردند و در مستند به این موضوع اشاره شده است که امام (ره) به مدت 9 ماه در سخنرانی‌های خود، آمریکا را خطاب قرار می‌داد.

وی اضافه کرد: در اسنادی که برای ساخت مستند از آن‌ها استفاده کردم، متوجه شدم، سفارت امریکا از طریق خط دهی به گروهک‌های ضد انقلاب مثل فرقان، در ترور شخصیت‌های کلیدی انقلاب نقش داشته است.

گودرزی از بین بردن شخصیت‌های کلیدی را از جمله برنامه‌های مخالف انقلاب ذکر و خاطرنشان کرد: وقتی مسئله پیوند حوزه و دانشگاه مطرح می‌شود؛ بلافاصله نظریه‌پرداز این مسئله یعنی شهید مفتح، ترور می‌شود. اما بعد از اشغال سفارت آمریکا این اتفاقات، مختل می‌شود و این اتاق فکر(سفارت امریکا) که باعث آشوب داخلی و بلکه بزرگتر در منطقه و خاورمیانه بود، از بین می‌رود.

نهضت آزادی می‌گفت مردم از جنگ خسته شده‌اند

این مستندساز در ادامه، بیان کرد: سازمان مجاهدین خلق، نشأت گرفته از یک تفکر به شدت روشنفکری است و طوری نبود که بگوییم مجاهدین خلق از اول برای انقلاب کار کردند و وام‌خواه شدند، بعد به تقابل به نظام رسیده باشد؛ بلکه در نطفه این‌ها ایراد دارند، چرا که اصلا در دین، چیزی به عنوان جهاد برای خلق نداریم.

وی با بیان این‌‌که سازمان مجاهدین خلق، چیزی از دین به ارث نبرده است، افزود: بروز نظامی جریان روشنفکری، سازمان مجاهدین خلق(منافقین) است، حتی در اسناد بدست آمده، دیده می‌شود در برخی خانه‌های تیمی این جریان، دختر و پسر در اوج سن بلوغ جنسی ماه‌ها، با هم بسر می‌بردند و این چیزی جز یک جریان روشنفکری غرب‌زده نیست.

گودرزی حادثه سال 53 و تغییر ایدئولوژی منافقین را، جبری عنوان و تصریح کرد: بنیان‌گذاران این سازمان، سه نفر بودند که بجز سعید محسن، دو نفر دیگر مذهبی بودند، اما کسی که خوراک فکری می‌داده است، همین سعید محسن بود که اعتقادات مذهبی نداشت و به سمت تفکرات مارکسیستی تمایل داشت.

گودرزی عملیات فروغ جاویدان از طرف منافقین را ناشی از چراغ سبز روشنفکرها دانست و گفت: آن قدر، جریان نهضت آزادی، در بیانیه‌ها گفتند که مردم از جنگ خسته شده‌اند، تا توانستند حمایت صدم حسین را، برای حمله به ایران بدست آورند.

الگوبرداری عوامل فتنه 88 از منافقین

این مستندساز در بخش دیگری از سخنانش، با اشاره به ساخت مستند محبس در زندان گفت: با توجه به تحریف‌هایی که نسبت به سیستم قضایی و سازمان زندان‌های ایران روی داده بود، تصمیم به این کار گرفتم و با این کار همانند مستند 444 روز، جزو نفرات اولی بودم که از زندان اوین مستند ساختم.

گودرزی تصریح کرد: با نگاه به داستان سازمان مجاهدین در مستند، مشخص می‌شود، فتنه سال 88 دقیقا مانند حوادث دهه 60 و دوران بنی‌صدر است. مثلا بنی‌صدر، بعد از کاهش محبوبیتش، به اعضای سازمان دستور می‌دهد، در جهت دفاع از بنی‌صدر، بر روی پشت‌بام‌ها، الله اکبر، بگویند و دقیقا این کار در فتنه 88 اتفاق افتاد.

وی ادامه داد: نکته بعدی، بحث جنگ روانی در خصوص شکنجه در زندان‌هاست که همین داستان در دهه 60، اتفاق می‌افتد و بنی‌صدر در سخنرانی‌اش در دانشگاه تهران، روی این موضوع مانور می‌دهد و این امر جدی می‌شود که امام (ره) یک تیم تحقیق و تفحص، جهت بررسی این مسئله مشخص می‌کند.

این مستندساز، کشته سازی در سال 88 را مشابه وقایع دهه 60، از طرف منافقین، ذکر و خاطرنشان کرد: وقتی دقت می‌کنیم هیچ تغییری در شکل و محتوا نیست و متوجه می‌شویم که هیچ روشنفکری در کشته‌ها نیست، بلکه از مردم عادی، برای کشته‌سازی و تهیج احساسات مردمی بهره می‌گیرند.

اگر تسخیر نبود، انقلاب به دهه 70 هم نمی‌رسید

وی گفت: اگر سفارت امریکا تسخیر نمی‌شد، در همان اوایل انقلاب، ایران تجزیه می‌شد و حتی به دهه 70 هم نمی‌رسید، به همین دلیل است که امام (ره) ، این اتفاق، را بزرگ‌تر از انقلاب سال 57، عنوان می‌کند.

کارگردان مستند 444 روز؛ درباره نحوه همکاری روشنفکران و جریان چپ با وی در ساخت مستند، بیان کرد: با نگاه بی‌طرفانه، ده‌ها بار، با دفتر موسوی خوئینی‌ها، تماس گرفتم و حتی قول همکاری به دفتر ایشان، جهت پیش اکران و بازبینی فیلم، دادم اما در کمال تعجب، همین آقای موسوی خوئینی‌ها و ابراهیم اصغرزاده، در این خصوص، به جای مستندساز ایرانی، با بی‌بی‌سی انگلیسی، مصاحبه کردند.

1. صحیفه نور، ج 22، ص 384

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت