تفسیر جدید اتل متل توتوله از زبان امیر سلیمانی

کد خبر: 454323

«خندوانه» که در آستانه اتمام است، دیشب با حضور یک تصویربردار و روایت سپند امیرسلیمانی از تناقضات زبان فارسی همراه بود.

باشگاه خبرنگاران: «خندوانه» در یک شب مانده به پایان خود میزبان مدیر فیلم برداری سینما شد و شادی برنامه نیز به همه مجموعه دانشگاهی تعلق گرفت. جوان در آغاز نوید صعود مهران غفوریان را در رقابت با جوادر رضویان داد، مسابقه‌ای که در آن آرا مدام به هم نزدیک می‌شد ولی در نهایت غفوریان از رضویان پیشی گرفت. هنرمند باید ذائقه و حس مردم را حدس بزند بعد از اعلام این اتفاق و یک رفت و برگشت جوان از آدم‌هایی گفت که خیلی خوب بلدند جهان را با تصویرهایی که می‌سازند تعریف کنند و دنیا را جوری قاب می‌گیرند که آدم می‌تواند با آن رویا پردازی کند و در واقع دری به سوی دنیای رویایی باز می‌کنند. وی به همین بهانه علیرضا زرین دست تصویربردار با سابقه و مدیر فیلم‌برداری سینما را دعوت کرد. زرین دست ابتدا صمیمانه از رامبد بابت این برنامه تقدیر و تشکر کرد و بعد صحبت از تنیس و ورزش شد. در ادامه او با تعریف خاطره و تصویری از یک اتفاق بیان کرد که کار من دیدن و توجه به جزئیات و وقایع است و بعد به درخواست رامبد که از او خواست تا با هرکسی که دوست دارد حرفی بزند، خطاب به سینماگران عنوان کرد: دلم می‌خواهد به سینماگران بگویم که به آینده خردمندانه نگاه کنند چرا که اینگونه اوضاع قطعا بهتر می‌شود؛ هنرمند باید ذائقه و حس مردم را حدس بزند و به نسبت آن برای کارش موقعیت ایجاد کند که این با کمک جامعه شناسی، روانشناسی و این دست علوم ممکن می‌شود. حتی مجریان باهوش هم ما را دعوت نمی‌کنند پس از این نوبت به لبخند 10 ثانیه‌ای رسید و زرین دست از 3 زاویه و رو به 3 دوربین برنامه خندید و بعد به جوان گفت: اگر تو سینماگر نبودی دعوتم نمی‌کردی و این جای خوشحالی دارد. رامبد هم پاسخ داد: اگر سینماگر هم نبودم باید این اتفاق می‌افتاد و هر کسی که کمی هوش داشته باشد حتما چنین کاری را را انجام می‌دهد. اما زرین دست عنوان کرد که اینطور هم نیست برنامه‌ها و مجریانی هستند که هوش هم دارند ولی حواسشان به ما نیست و اصلا هم دعوت نمی‌کنند، بعد هم در جواب این که چه قدر جایزه گرفته است اظهار داشت که تاکنون جوایز زیادی دریافت کرده ولی باید بیشتر از این‌ها می‌گرفته و در بعضی از موارد حق او ضایع شده یا آن طور که باید دیده نشده است. سینما به خانه مردم می‌آید بعد از مقداری گفتگو همه چشم‌هایشان را بستند و او حاضران را با توصیفات دقیق خود به یک مکان زیبا برد که در ابتدا این طور شروع کرد: افق را روبروی خود تجسم کنید،حالا قابی بسازید و آن را نصف کنید به طوری که یک طرف آن دریاچه و در قسمت دیگر جزیره کوچکی را می‌بینید،در وسط هم قایقی قرار دارد، دو کلبه کوچک در جزیره است و .... . زرین دست در ادامه از تصویربرداران پیشکسوت و باسابقه و افراد جدیدتری چون تورج اصلانی، هومن بهمنش یاد کرد و گفت: دهه‌های بعد سینما خیلی تغییر می‌کند و وارد زندگی مردم می‌شود، کم کم تلویزیون‌ها عجیب‌تر و پیشرفته‌تر و به تبع آن تصویربرداری‌ها هم خیلی شگفت‌انگیز می‌شوند. تقدیم تندیس یادبود «خندوانه» و کاریکاتور به این هنرمند، اتفاقی بود که در پایان گفتگو انجام شد و بعد از یک تنفس رسانه‌ای سپند امیرسلیمانی به عنوان کمدین وارد شد. این کمدین اجرایش را با صحبت از زبان فارسی شروع کرد و از چیزهایی گفت که آنها را بی‌آنکه بفهمیم بیان می‌کنیم. از گاو حسن که شیر نداشت تا بی‌سوادی که باسواد است! او طی توضیح این موضوع گفت: مثلا در شعر اتل متل توتوله ما میگیم شیرشو بردن هندستون در صورتی که طبق بیت قبل گاو حسن اصلا شیر نداشته، بعد هم که یک زن کردی بستون، آخه از هند چرا باید زن کردی بگیری؟! و تازه اسمشو عمقزی به معنی دختر عمه بذاری؟ خوب اگه بخوام که میرم دختر عمم رو می‌گیرم! سپند ادامه داد: حالا این خوبه یکی دیگه هست که میگه دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده؛ خوب این درست، بعد میگه سواد داری (واقعا چه ربطی به موضوع داره؟!) و جواب تو جالبه: نچ نچ، بعد میپرسه بی‌سوادی و تو بازهم می‌گی نه، آخه یعنی چه؟ خوب وقتی سواد نداری پس بی‌سوادی دیگه!؛ حالا لااقل معنی جملات این هارو می‌فهمیدیم ولی بعضی از شعرا بودن که کلا نمی‌دونستیم یعی چی؟ و تنها تکرار می‌کردیم مثل: "آلیسا آلیسا جینگیلی آلیسا هی" و فقط هی را می‌فهمیدیم یا "آن مان نَوارا، تو تو اسکاچی، آنا مانا کَلاچی"؟!! اینو که دیگه کلا هیچ قسمتیشو متوجه نمی‌شدیم ولی جالبه که همینطوری نسل به نسل منتقلش کردیم. زور،زِر ،زنگ ؟! ؛ مسئله این است کمدین امیرسلیمانی بعد از این ها شعر «دل بده» را از زنده یاد مرتضی احمدی که گویا در آن هم تناقضاتی وجود داشته است را خواند، و سپس به سراغ ترکیب‌ها و واژه‌هایی رفت که به طور غلط جاافتادند، مثل مینی سوپر که یعنی کوچکِ بزرگ!. او در ادامه از اختصاری کردن پیام‌ها و حرف‌ها اینطور گفت: چند وقت پیش یکی به من پیام داد ز زدم جوابی ندادی، ز بزن و من موندم که اون زِر زده، زنگ زده منم باید زور یا زِر بزنم؟! و از این صحبت‌ها که اطراف ما کم نیستند. او در پایان عنوان کرد: خوبه که حواسمون به زبانمون باشه و بدونیم که با یک کلمه می‌توانیم احساسات مختلفی را بیان کنیم، پس باید بیشتر مواظب باشیم. جوان هم ضمن آرزوی سلامتی و پر روزی بودن برای همه خاطرنشان کرد: مردم عزیز ایران، ما شما را خیلی دوست داریم و همه تلاشمان را می‌کنیم تا یادآوری کنیم که هیچ چیز ارزشمندتر از شاد بودن نیست.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت