این چهره واقعی دفاع ماست / قاب های جاودانه «imposed war»
این عکسها، دفاع از خاک و حقوق انسانها را برای زندگی آرام، تقدیس میکند و در مقابل به ذم جنگ و قساوت میپردازد؛ جوانان را به ادامه دفاع فرامیخواند و غیرایرانیان و هر روح آزادهای را به مظلومیت ملت ایران و رنجهایش واقف میکند.
سرویس فرهنگی فردا - سمانه قاسمی * ؛ وقایع تاریخی را نمیتوان تنها از دریچه شنیدههایی درک کرد که گاهی با شایعه توام هستند؛ بيشتر همراهی تصویر و نوشته است که میتواند واقعهای را اثبات کند. تصاویر ثبتشده در دوران جنگ، اهمیت ویژهای دارند؛ چراکه خبرنگاران روزنامهها و مؤسسات خبری، همیشه در محل وقوع حوادث حضور دارند تا لحظات را از دست ندهند؛ لحظاتي که ثبت كردن و بهنمایش گذاشتنشان گاهی میتواند سرنوشت جنگ را عوض کند.
در دوران دفاع مقدس، ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، با درک اهمیت آندوره از تاریخ کشور، اهمیت رسانهای عکس را درک كرده و برای اثبات اخباری که از جنگ ایران منتشر میکرد، با کمک تیمی حرفهای، مجموعه عکسهایی را از جنگ در 5جلد منتشر نمود.
شاید بتوان گفت انتشار چنین مجموعهای آنهم در جریان جنگ، در دنیا بیسابقه است. ستاد تبلیغات با اینکار توانست تا اندازهای سکوت مطبوعات و شبکههای خبری دنیا را بشکند و چهره دفاع مردمی ایران را بهنمایش بگذارد.
رسانهای بهنام عکس
در دنیایی که جنگ در آن مرسوم است و انسانها روزهای کمی را در آسایش زیستهاند و تاریخ و فرهنگ ملتها در جنگ و تجربههای تلخ آن شکل میگیرد، انسان باید بهفکر ثبت لحظههایی بیافتد که قرنها جنگ را در کنار سالهای آرامش بگذارد. در کمتر کشوری که درگیر جنگ شده، پیشآمده است که عکسهای عکاسان از صحنههای نبرد، در همان دوران بحرانی منتشر شود. دلیل اصلیاش شاید جلوگیری از مضطربشدن مردم و تامین آسایش آنان باشد؛ چراکه تصویر دشتی پر از کشته، سربازان شکستخورده، بمباران و خانههایی ویران، حس یأس از ادامه مبارزه را در مخاطب ایجاد میکند. مطمئنا انتشار اثر «جورج راجر» از جنگ جهانی دوم که در آن پسری کوچک از کنار صفی از کشتههای جنگ میگذرد، نمیتواند حس ترس و سایه مرگ را بر بینندهاي که در دوران جنگ زندگی میکند، تزریق نکند.
تصویر اردوگاهی مملو از اسیران جنگ که پوست بر استخوانشان چسبیده، نمیتواند سربازی را به میدان جنگ برگرداند. عکسها در دوران جنگ در خدمت جنگ قرار میگیرند؛ سربازی را به جبهه و خانوادهای را به صبر و حمایت از جبهه فرا میخوانند؛ افکار جامعهای را به حقانیت خود ملتفت یا احساسات او را علیه دشمن تهییج میکنند.
همه آنچه گفته شد، خبر از رسانه بودن عکس میدهد؛ و این قالب را نهتنها رسانه، بلکه یکی از تاثیرگذارترین رسانهها معرفی میکند. عکس، ثبت لحظهای از یک واقعیت بزرگ با درک و ثبت مفهومی بلند در قاب تصویر است و علاوه بر ثبت لحظهای تکرارناشدنی، تفکرات و جهانبینی عکاس در میدان و مهلکه جنگ را نشان میدهد، اینکه دیو جنگ هر لحظه از جامعه قربانی میطلبد.
جنگ یا دفاع
اما گاهی جنگ، دفاعی مردمی است. گاهی ملتی به دفاع ازخود در برابر کشوری میپردازد که به مرزهای کشورش هجوم آورده و مسائل مرزی را بهانه جنگ قرار میدهد. توافقنامه را پاره میکند و به یکباره هجوم میآورد. در چنین شرایطی طبیعی است که تا آمادگی کامل نیروهای نظامی، مردم وارد عمل میشوند. در جنگ ما دفاع از کشور، مردمی بود و پایههایی اعتقادی داشت. چون جنگ برای براندازی انقلاب ایران و از بین بردن حکومتی اسلامی بهراه انداخته شد؛ پس آنچه در سطرهای قبل در مورد جنگ و عکسهای جنگ گفته شد در کشور ما صادق نبود؛ جنگ ما، جنگ اعتقاد و تفکر بود. درست است كه جنگ صحنههای تلخ بسیاری در دل خود دارد، اما جنگ تنها این تلخی بسیار نیست. گاهی در جنگی چون جنگ ما، جنبه معنوی و سپس حماسی جنگ، بر هر مفهوم و تصویری غلبه میکند.
بههمین دلیل عکاسان و آثارشان، تحت تاثیر فضای بهوجود آمده در آندوران قرار میگیرند و آثارشان تنها بهنمايش گذاشتن چهره سرد مرگ یا آوارگی و سوختن غیرنظامیان در تب بمباران شیمیایی دشمن نیست. درکی در عکسهای آنها جریان دارد که بهتر از خواندن هزاران رمان و شعر، عمق حادثه را به مخاطب منتقل میکند. عکس، سند و رسانه است. رسانه در دوران خودش و سند برای نسلهای بعد. یعنی گاه اطلاعاتی را که در هیچ کتابی موجود نیست، با بررسی و دقت در عكسها میتوان بهدست آورد. درک عمیق این موضوع، ریاست ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع را برآن داشت تا در مقابل هجمه نظامی، سیاسی، خبری و تبلیغاتی دشمن و حامیانش، به ظهور و چاپ بهترین عکسهای جنگ در یکمجموعه دست بزند، تا از این طریق چهره واقعی دفاع ایران را بهدنیا نشان دهد.
بهترین کیفیت
درک بالای موقعیت ما در جنگ از سوی دکتر خرازی و بهرهبرداری وی از رسانهای چون عکس، که در صحت و سندیت آن خدشهای وارد نیست، باعث شد که ستاد تبلیغات جنگ بتواند در حد توان، موقعیت و امکاناتش، به بهترين نحو رسالت و مسئولیت خود را در آندوران ایفا کند. ایشان برای تولید و انتشار این مجموعه که به مجموعه کتابهای « Imposed war » موسوم شدند، تیمی از بهترین افرادی که در این زمینه فعال بودند را گرد هم آورده و شروع به جمعآوری عکسهای جنگ از میان عکاسان خبری سراسر کشور کرد؛ حتی عکسهای کسانی که عکاس نبودند ولی بهدلیل علاقهای که به نشاندادن و تصویرکردن دفاع رزمندهها در جبههها داشتند، شروع به عکاسی از جنگ کرده بودند؛ که گاهی عکسهای منحصر بهفردی از میان آثار این افراد در کتاب گنجانده شد. هر مجلد از این کتاب، دارای موضوع جداگانهای است. تیم هنری که زیر نظر دکتر خرازی ماموریت انجام این کار را بهعهده داشت، عبارت بودند از آقایان «مرتضی ممیز»، که مدیریت هنری مجموعه بهعهده ایشان بود، «محمود کَلاری»، «سیفالله صمدیان» و «بهروز متینصفت».
نادر داوودی هنرمند عکاس و مستندساز که مرکز اسناد را در ستاد تبلیغات جنگ پایهگذاری کرد، در اینباره میگوید: « از میان مجموعه عکسهایی که آقای صمدیان جمعآوری میکرد، دو پروژه بیرون آمد. یکی مجموعه کتابهای « imposed war » بود که به کتابهای « impose war » معروف شدند. تا زمانی که در ستاد بودم، پنج آلبوم عکس منتشر شد. این پنججلد در طول دوران جنگ منتشر شدند و دوجلد هم بعد از جنگ تهیه شد. سیفالله صمدیان عکسها را انتخاب میکرد، طراحی کل کار با مرتضی ممیز بود، بهروز متینصفت اجرا میکرد و محمود کلاری هم در انتخاب و ادیت عکسها همکاری داشت. این تیم به آلمان میرفت و این کتابها را در آلمان با کیفیتی ممتاز چاپ میکردند؛ چون محصولی بود که برای تبلیغات در خارج از کشور طراحی و تهیه میشد.
سفیر بینالملی
این کتاب را از طریق سفارتخانهها در سراسر دنیا توزیع کردند، تا وضعیت جنگ را با گزارش مصور به دنیا اطلاع دهند. هر یک از آلبومهای مجموعه، موضوع مشخصی داشت. مثلا یکسال روی موشکباران مناطق مسکونی ایران سرمایهگذاری شده بود؛ چون یادم هست، سالی بود که عراق مناطق مسکونی کشور را بهشدت بمباران کرد یا سال بعد از آن، تمرکز روی عکسهای بمباران شیمیایی بود؛ چون آنسال عراق بهطور وسیعی از بمبهای شیمیایی استفاده کرد. در حقیقت این مجموعه در آندوران، کمپینهای تبلیغاتی ایران بودند. همزمان با آن، نمایشگاههای عکس در سفارتخانه ها برپا میشد. عکسهای نمایشگاهی با کیفیتی بسیار خوب، چاپ و بسته بندی شده و به سفارتخانهها ارسال میشدند.»
توزیع اولین جلد از مجموعه کتابهای عکس« imposed war » که روی جلد آن یکی از عکسهای گرفته شده توسط عکاس شهید کاظم اخوان دیده میشد و بولتنهای خبری جنگ ایران و عراق، توسط گروه خبری ستاد تبلیغات در اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد، دولت عراق را تاحدودی در انزوا و فشار قرار داد و چهره واقعی مردم ایران را در دفاع از سرزمینشان روشن کرد.
درست است که این مجموعه، عکسهایی را از آوارگی، بمباران شیمیایی، لحظههای شهادت، اسیران عراقی، زنانی که اسلحه بهدست گرفته یا برای رزمندگان لباس میدوزند، نشان میدهد اما مخاطب خود را که نظامیان و مردمی بودند که خودجوش از کشور دفاع میکردند، به جنگپرستی و کشتار غیرنظامیان ملت متجاوز ترغیب نمیکند، بلکه به همدردی با مردم سرزمینش، به ادامه دفاع از خاک و ساختن با شرایط فرامیخواند. در این عکسها، عکاس به مخاطب میگوید که نهایت مرگ، نابودی و عدم نیست. در دفاع زنان و مردان از کشور اگر مرگ بهسراغ آنها بیاید، این از دستدادن زندگی و فقدان عزیزان نیست، بلکه مرگ در دفاع از خاک، همان دیدار خداوند است.
این عکسها، دفاع از خاک و حقوق انسانها را برای زندگی آرام، تقدیس میکند و در مقابل به ذم جنگ و قساوت میپردازد؛ جوانان را به ادامه دفاع فرامیخواند و غیرایرانیان و هر روح آزادهای را به مظلومیت ملت ایران و رنجهایش واقف میکند. مجموعه عکسهای« imposed war » در دوران جنگ یعنی بهترتیب در سالهای 61، 62 (تلاشی در تصویر فرهنگ جبهه)، 64، 65، 66 (بمباران شیمیایی) و 68 در ششمجلد با موضوعات متفاوت بهچاپ رسید که آخرین جلد آن به عکسهای فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه اختصاص داده شد. پس از دوران جنگ، این مجموعه توسط انجمن عکاسان انقلاب اسلامي و دفاع مقدس پیگیری شد و 3جلد دیگر در سالهای 85 (زنان در دفاع مقدس)، 87 (خرمشهر) و89 (شهدا) به آن اضافه شد.
نقل از: همشهری پایداری شماره 146
دیدگاه تان را بنویسید