حداد عادل در «خندوانه» از نوه‌های مشترکش با رهبری گفت

کد خبر: 445614

حداد عادل با حضور در «خندوانه» با اشاره به رابطه خانوادگی خود با رهبر انقلاب گفت: پدربزرگ نوه‌های مقام معظم رهبری هستم.

باشگاه خبرنگاران جوان: 50 زوج جوان از شهر قم به مناسبت روز ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه (س) شب گذشته به بهانه ازدواج آسان میهمان «خندوانه» بودند و جوان نیز در همین راستا شادی برنامه را به همه آدم هایی که در یکسری از هزینه ها بلدند صرفه جویی کنند و زندگی را جوری برگزار می کنند که دلچسب خود و بقیه نیز می شود،تقدیم کرد. *نیما ازدواج می‌کند! پس از این نیما با دسته گل و کارتی وارد شد و اظهار داشت که ازدواج کرده، البته فعلا تنها تا مرحله خواستگاری پیش رفته ولی تا پاتختی را برگزار کنند، عروس هم حاضر می شود! وقتی جدال رامبد با نیما بر سر سکه پاتختی تمام شد، و قسمتی از گزارش اسکی رو چمن هم پخش گردید،جوان در مورد دنیای واژه ها و لغات عجیب و غریب آن صحبت کرد،واژه هایی که می تواننند یک جهان را آباد کنند یا باعث سوختن دنیای دیگری شوند. *تقدیر حداد عادل از خندوانه با این مقدمه حداد عادل،رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی وارد شد؛ وی ابتدا پیش از نشستنش،به خواسته رامبد مسابقه پرتاب حلقه را انجام داد و برنده شد؛همچنین او حاضران را با چشمان بسته به بارگاه ملکوتی امام (ع) در نجف برد. وی در ادامه از جوان و خندوانه بابت این برنامه تشکر کرد و گفت که برخلاف خیلی از شوخی ها که ادب و گاهی مذهب و شرع را زیرپا می‌گذارند،این برنامه نیز با حفظ تمام مرزهای لازم ،مردم را می‌خنداند و شادی را در جامعه گسترش می دهد. حدادعادل همینطور از شباهت گریه و خنده تعریف کرد،و اینکه نتیجه هردو برای مدتی حس سبکی و راحتی روان را ایجاد می کنند. *نسبت فامیلی حداد عادل با رهبر انقلاب او همچنین با اشاره به نسبت فامیلی که با رهبر انقلاب دارد،خاطره ای از تقدیم کتاب سال دوم ابتدایی بابت بررسی یکی از اشعار آن به مقام معظم رهبری در یک جلسه عمومی در زمانی که معلم بود گفت و جالب جوابی بوده که وی به منتقدان این اتفاق داده بود و آن این است :کتاب سال اول را پارسال به ایشان دادم و امسال دوم را آورده ام! وی در بخش دیگر این گفتگو جُکی فلسفی تعریف کرد و به تحلیل آن و ارتباطش با جهان هستی پرداخت! جناب خان هم این بار با تیپی نو و یک کت جذاب حاضر شد و باز لفظ قلم با دکتر حرف زد و ضمن سلام و احوال پرسی،اظهار داشت که میخواسته درازآویز زینتی (کراوات) نیز بزند،که گفته شاید مسئله ای داشته باشد! *معادل پیشنهادی جناب خان برای غلامعلی حداد عادل؛ نوکر شیرخدا آهنگر دادگر این مسئول در خصوص واژگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: لغات و عناوین فرهنگستان مثل کفش نویی است که اول پایت را می زند،ولی کم کم به آن عادت می کنی، در همین بین جناب خان افزود: ولی آقای دکتر بعضی از کفش ها از اول پای آدم را می زنندو هیچ وقت خوب نمی شوند! جناب خان همچنین معادل اسم حداد را اینگونه بیان کرد: نوکر شیر خدا،آهنگر دادگر و بعد هم باز معادل بوفه که چینی جا است را مطرح کرد و گفت که اگر آرکوپال یا ملامین بود،چه می گفتید؟ مثلا می شد ملامین جا و .... . بعدهم از دکتر درباره کش لقمه،دراز لقمه و گرد لقمه پرسید و حداد پاسخ داد که این ها برای فرهنگستان ادب نیستند،و لی ما هم خوشحال می شویم که میبینم مردم خوش ذوق ما در این راستا و با این کارها شاد می شوند. ولی باید توجه داشته باشند که این ها را ما نگفته ایم و نمی دانیم کدام حرام لقمه ای،دراز لقمه ،گرد لقمه و ... را کشف کرده است. *عاشقانه‌ای برای احلام در قسمتی از این گفتگو حدادعادل شعری عاشقانه برای همسرش خواند و بعد هم که جناب خان آمد و در آن فضای معنوی قرار گرفت ،او نیز بر آن شد تا برای احلام شعر بخواند ؛پس از انجام این کار این نماینده برای شاد کردن دل مردم در بیر.ون از استودیو اعلام کرد که همزمان با اول مهر یک دبیرستان را در ایرانشهر،برای هموطنان بلوچ و برادران اهل سنتمان بازگشایی می کند. در ادامه حداد که بیان کرده بود سنش از 70 گذشته،درباره حدود 16 ساعت کارش و کنار آمدن با آن با خنده و شوخی اشاره کرد و گفت که از بس شوخی می کنم باید خودم را مدام نگه دارم تا چیزی نگویم زیرا خیلی خرابکاری می کنم! *هدیه جناب خان به رئیس فرهنگستان جناب خان پس از این صحبت ها هدیه ای را به رامبد داد تا به جناب دکتر بدهد،و پس از باز شدن آن تنها یک ماسک دربین آن بود،که جناب خان درباره آن گفت: این ماسکو دادوم تا اگه خواستید به جنوب بری،بتونی نفس بکشی،هرچند که مدتی دیگر حتی با ماسک هم نمی شود نفس کشید؛ و حدادعادل باشنیدن این حرف به جناب خان حق داد و از طرف دولت و بقیه مسئولین قول داد که به فکر این شهر نیز باشند. در پایان این گفتگو جناب از دکتر خواست تا لایحه ازدواج او واحلام را بدن هیچ هزینه ای تصویب کند، و بعد از آن حداد با دیدن کاریکاتورش خاطرنشان کردکه به نظرتون همسرم من رو با این قیافه راه می ده؟! پس از رفتن او رضا شفیعی جم آمد و داستان آموزش نقاشی به فردین که سرما خورده بود،و آب بینیش همیشه تا بالای لبش می آمد را از مسابقه قبل که باقی مانده بود،تعریف کرد. در پایان نیز مثل همیشه برنامه دیگری از خندوانه با دعا ها و آرزوهای خیر جوان برای همه و ایستادن حاضران به احترام مردم ایران به پایان خود رسید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت