تبیان: از جمله كسانی كه به امید یافتن لولو و مرجان به اعماق این دریای بی كران پای نهاده یك دانشمند مسلمان هندی است كه به بررسی گیاهان در قرآن كریم پرداخته است. گیاهانی كه قرآن مجید از آنها نام برده است هم از نظرخواص و كاربرد وهم ازجهت اشاره به رویدادها و وقایعی كه همراه با نام این گیاهان آمده نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند و شناخت این گیاهان برای فهم بسیاری از آیات لازم است. مقالاتی دراین زمینه تقدیم حضورتان می شود كه سعی در معرفی گیاهان در قرآن داریم تا قدمی برای درك بیشتر قرآن برداشته باشیم . نام قرآنی: مَنّ نامهای متداول: فارسی: ترنجبین گزانگبین؛ عربی، اردو: ترنجبین، كزنجبین، منّ؛ عبری: مان؛ هندی: شیری؛ تامیلی، تلگو، ملیالمی: مِنّا؛ انگلیسی، آلمانی، روسی، لاتینی، یونانی، ایتالیایی:manna؛ فرانسوی:manne؛ اسپانیایی:mana. نامهای علمی:Alhagi maurorum Medic (از تیره ی نیام دارانLeguminosae)؛Tamarix mannifera Ehrenb (از تیره ی گزTamaricaceae) اشارات قرآنی 1- وَ ظَلَّلْنَا عَلَیكُمُِ الْغَمامَ وَ اَنْزَلْنا عَلَیكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی كُلُوا مِنْ طَیباتِ مَا رَزَقْناكُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لكِنْ
كَانُوا اَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ. (بقره / 57) و ابر را سایبانتان گردانیدیم و برایتان مَنّ و سلوی فرستادیم. بخورید از این چیزهای پاكیزه كه شما را روزی داده ایم . آنان بر ما ستم نكردند، بلكه بر خود ستم می كردند. 2- وَ قَطَّعْنا هُمُ اثْنَتَی عَشْرَةَ اَسْباطاً اُمَماً وَ اَوْحَینَا اِلی مُوسی اِذِ اسْتَسْقئهُ قَوْمُه اَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرفَانْبَجستْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشرةَ عَیناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ اُناَسٍ مَشْرَبَهُمْ طوَ ظَلّلََْنا عَلَیهِمُ الْغَمَامَ وَ اَنْزَلْنَا عَلَیهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی كُلُوا مِنْ طَیباتِ مَا رَزَقْناكُمْ وَ مَا ظَلَمُونا وَلكِنْ كانُوا اَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ (اعراف/ 160) بنی اسرائیل را به دوازده سبط تقسیم كردیم. و چون قوم موسی از او آب خواستند به او وحی كردیم كه عصایت را بر سنگ بزن. از آن سنگ دوازده چشمه روان شد و هر گروه آبشخور خویش را بشناخت. و ابر را سایبانشان ساختیم و بر ایشان مَنّ و سَلوی نازل كردیم. بخورید از این چیزهای پاكیزه كه بر شما روزی داده ایم. و آنان به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم می كردند. 3- یا بَنی اسْرائیلَ قَدْ اَنْجَیناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ
وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِالاَیمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَیكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی. كُلُوا مُنْ طَیباتِ ما رَزَقناكُمْ وَلا تَطْغَوْا فیهِ فَیحِلَّ عَلیكُم غَضَبی وَ مَنْ یحْلِلْ عَلَیهِ غَضَبی فَقَدْ هَوی. (طه / 81-80) ای بنی اسرائیل، شما را از دشمنتان رهانیدیم و با شما در جانب راست كوه طور وعده نهادیم و برایتان مَنّ و سلوی نازل كردیم. از چیزهای پاكیزه كه شما را روزی داده ایم بخورید و از حد مگذرانیدش تا مبادا خشم من به شما رسد، كه هر كس كه خشم من به او برسد، در آتش افتد. " مَنّ" در عربی اگر چه به معنای «احسان» و «بخشش» است، امّا به طور كلی به معنای غذایی شیرین به كار رفته است كه پس از خروج بنی اسرائیل از مصر و سرگردانی آنان در بیابان سینا خداوند این ماده ی غذایی را بر ایشان نازل كرد. علامه یوسف علی در قرآنی كه ترجمه كرده بیان می كند كه «منّ» صمغی شیرین بود كه از درختان گز در صحرای سینا به دست می آمد. در كتاب لغة القرآن عبدالرشید نعمانی آمده، «مَنّ» ماده ای شبیه شهد گیاهی توصیف شده است كه بر برگ بعضی درختان می نشیند و صبحدم جمع آوری می شود. تعدادی دیگر از مفسران قرآن، مانند مولانا ابوالكلام آزاد،
مولانا اشراف علی ثنوی، مولانا عبدالحق حقّانی، مولانا ابوالاعلی مودودی، و مولانا عبدالماجد دریابادی، «مَنّ» را فرآورده ای گیاهی توصیف كرده ولی هیچ یك از آنان نتوانسته اند منشأ اصلی و گیاهی آن را شناسایی كنند. البته بعضی نوشته اند كه ترنجبین فعلی همان «منّ» واقعی است. ابوریحان محمدبن احمد بیرونی (362-440ه) اولین فردی بود كه ثابت كرد ترنجبینی كه از گیاهی به نام «الحاج» به دست می آید همان مَنّ قرآن است. او نیز بیان كرد حشرات بسیار كوچكی كه روی بعضی از این درختان زندگی می كنند مولّد ترنجبین می باشند. كلمه ی «ترنجبین» معرّب كلمه فارسی «ترانگبین» است. (تر یعنی تازه و انگبین به معنای عسل است). سالها پس از بیرونی در مورد شناخت گیاهان و فرآورده های گیاهی مشرق زمین پیشرفتی حاصل نشد. در سال 1237/1822 ی.ل. بوركهارت (J.L.Burckhard) نویسنده ی كتاب معروف سفرنامه ی سوریه و سرزمین مقدس نقل كرد روی بعضی درختان در سرزمین فلسطین و شام حشراتی به سر می برند كه صمغی شیرین تولید می كنند. بوركهارت، كه در مصر مشهور به شیخ بركات بود نقل می كند كه این حشرات تنه ی درخت میزبان را نیش می زنند و در گرمای شدید روزهای آفتابی این درخت
مایعی تراوش می كند كه در شبهای سرد به صورت صمغ منعقد می شود. پس از چاپ كتاب بوركهارت، دیری نپایید كه دو گیاه شناس معروف به نام ایرنبرگ (Ehrenberg) و همپریش (Hemprich) گزارش تحقیقات خود را در سال 1829 چاپ كردند و حشره ای را كه مَنّ تولید می كند كوكوس مَنیپاروس (Coccus manniparus) نام گذاشتند. آنان مَنّی را كه این حشره از درختان سینا تولید می كرد مشاهده كردند و نام این درختان را گز گذاشتند. از این رو در نیمه قرن نوزدهم بخوبی روشن شد كه درختان صحرای سینا ماده ای قندی ترشح می كنند. بعدها، روایت كردند كه مردمان اطراف صحرای سینا منّ را از درختان جمع آوری و از آن در خوراكهای شیرین استفاده می كردند. در حقیقت برای بعضی از قبایل این ناحیه این شیره ی گیاهی تنها منبع شیرین بود. بر اساس تحقیقات علمی كه تاكنون انجام شده، می توان گفت كه منّی كه در قرآن آمده از دو گونه مختلف گیاه به دست می آمده است. یكی گیاهی به نام «الحاج» یا «عاقول» (خارشتر) به نام علمی «الحاجی موروروم» كه بوته ای خاردار و خوراك مناسبی برای شتر است و از این رو «شوك الجمل» و یا در فارسی «خارشتر» نام دارد. طول این بوته معمولاً كمتر از یك متر است اما
ریشه های بسیار بلند دارد كه گاهی تا عمق بین 5 تا 7 متر در زمین فرو می رود. علاوه بر صحرای سینا و سوریه و دیگر كشورهای عربی این گیاه در ایران و هند و پاكستان نیز دیده می شود و بیشتر در شوره زار می روید. ایران امروزه منبع اصلی منّ است كه محصول آن ترنجبین نامیده می شود. علاوه بر بوته " الحاج" كه در زمان حضرت موسی گیاهی بسیار معمولی در صحرای سینا بود، گیاه دیگری در آن ناحیه می رویید به نام گزانگبین كه از آن منّ به دست می آمد. این گیاه معمولاً در سوریه، فلسطین، عراق و ایران می روید. منـّی كه از خارشتر و گزانگبین به دست می آید به ترتیب ترنجبین و كزنجبین نام دارد و هنوز در بسیاری از نقاط جهان كالایی تجاری شمرده می شود. طعام بنی اسرائیل در قرآن در سه مورد نام منّ آمده است و در هر سه آیه با كلمه ی سلوی (بلدرچین) همراه است. این آیات به روشنی دلالت دارد بر این كه خوراكی شامل ئیدراتهای كربن شیرین (منّ) و ماده ای پروتئینی و چرب (سلوی) برای بنی اسرائیل نازل می شد كه برنامه غذایی متوازنی بود. در غیر این صورت صدها هزار بنی اسرائیلی نمی توانستند تنها با خوردن منّ شیرین مدت چهل سال (1491-1451ق.م.) به زندگی ادامه دهند.
اشاره ی قرآن به «سایه ی ابرها» در سوره اعراف و طه بسیار مهم و پر معنی است. این دلالت دارد كه میلیونها درختی كه در چنین مقیاس وسیعی برای این همه مردم ، منّ فراهم می كرد سایه دار نبود. و خداوندِ متعال ابرها را سایبان آنان قرار داد تا از آفتاب سوزان در امان باشند. لازم است متذكر شویم كه «الحاج» یا خارشتر بوته ای كوچك است و نمی تواند بر آدمی سایه افكند. گزانگبین نیز درختی است كوچك با برگهایی ریز و فشرده كه مناسب این منظور نیست. از این رو اگر چه این درختان در نواحی سینا بسیار زیاد بود اما سایبانی مناسب برای بنی اسرائیل در دوران سرگردانی شان نبود. اگر چه این درختان به طور اعمّ و خارشتر به طور اخصّ، پناهگاه مناسبی بود برای تولید و پرورش پرندگان یعنی سلوی (بلدرچین) كه بنی اسرائیل بسادگی به آن دسترسی داشتند. منبع : گیاهان در قرآن ، دكتر محمد اقتدار حسین فاروقی ، ترجمه احمد نمائی .
دیدگاه تان را بنویسید