روزگاری پدران ما انقلاب کردند برای مبارزه با استکبار
استکبار اما پیش دستی کرد
و ما را لولو خورخوره به دنیا معرفی کرد
و حالا
بعد از کلی کوتاه آمدن از آرمان ها باید هم کلی خوشحال باشیم
چرا که دنیا ما را آدم حساب کرد و سلامی دوباره به ما کرد!
مثل تبهکاری که به آغوش جامعه بازگشته و بزرگوارانه تحویلش گرفته اند.
انگار مقصر ما بودیم. انگار کشتارهای دو جنگ جهانی و هیروشیما و ناکازاکی و ویتنام و عراق و افغانستان و... بر گردن ما بود.
لعنت به استکبار
به خنده هایش که خر می کند
اگر بخواهی مقاومت کنی
اول تحریمت می کند تا ذره ذره بمیری
داروهای بیمارانت را، ما یحتاج کودکانت را... همه را به رویت می بندد
حالا بعد از پایان مذاکرات
مثل حیوانی بوالهوس خود را برای تجاوز به بازار های داخلی تو آماده می کند.
و این بار باز هم به تو فخر می فروشد که از این به بعد می توانید از داشته های ما هم داشته باشید.
منتها نه مجانی.
استکبار مفت به کسی لطف نمی کند.
آن قدر واردات بر سرت می بارد که وابسته اش شوی
از حالا برای "ما می توانیم" نگرانم
از حالا بیشتر نگران تولید ملی و کالای داخلی و اقتصاد مقاومتی ام
شاید باید از کودکان شروع کرد
و این درس را در لوح دل و جانشان حک کرد که:
استکبار یا تو را مرده از تنگدستی و نداری می خواهد یا مثل توله سگان آویزان به پستان های کثیفش.
اگر خدایی نبود تو ناگزیر از انتخاب یکی از این دو پستی بودی؛ یا مرگ با ذلت یا ذلیل و آویزان
اما به کوری چشم استکبار،
در این دهکده جهانی خدایی هم هست...
پ ن :مبازره با استکبار تازه شروع شده است. سخت تر از قبل...
دیدگاه تان را بنویسید