سایت شهر: شهید بهشتی بحثی را در باب تفریح در اسلام و موسیقی در اسلام دارند که برای علاقمندان بسیار می تواند مفید باشد. وی در موضوع تفریح در اسلام به خاطره ای اشاره می کند و از برداشت های اشتباه برخی از روحانیون از قرآن و روایات گلایه می کند. خواندن این خاطره کمتر خالی از لطف نیست: قرنهاي متمادي به استناد برخي از روايات صوفيانه كه نميتواند هيچ ارتباط اصيلي با قرآن كريم و با پيشوايان اسلام داشته باشد، تفريح كردن، نشاط در زندگي داشتن و امثال اينها را براي يك مسلمان ارزنده نقطه ضعف معرفي ميكرده اند.راه دوري نرويم يادم ميآيد كه در آغاز دوران بلوغ، حدود چهارده - پانزده ساله بودم و تحصيلات علوم اسلامي را هم تازه شروع كرده بودم به حكم آن نشاط و شادابي كه انسان در آن سن دارد، پيش يا بعد از مباحثه و پيش يا بعد از درس، دوستان ميگفتند، ميخنديدند و ميگفتيم و ميخنديديم يكي از رفقا با من هم مباحثه بود ولي سن او از من چند سال بيشتر بود و شايد در آن موقع بيست و يكي دو سال داشت او بازار را رها كرده و به تحصيلات علوم اسلامي آمده بود.بزرگ شده در جلسات مذهبي معمولي، مثل هيأت ها بود. ايشان وقتي ما ميخنديديم ميگفت فلاني، حالا
كه آغاز دوران تحصيل علوم اسلامي است بهتر است كه خودمان را عادت بدهيم كه نخنديم، يا كمتر بخنديم گفتم چرا؟ گفت خوب، آيه قرآن است: وليضحك قليلا و يبكوا كثيراً كم بخندد و زياد بگيرند. در آن موقع كه ايشان اين آيه و يكي دوحديث به اين مناسبت ميخواند، من فكر نكردم كه بروم مطالعه كنم آغاز دوران تحصيل بود و آن موقع اصولا آدم به اين فكر نميافتد كه هنوز مطالعات و معلوماتش خيلي محدود است. فكر نكردم كه بروم مطالعه كنم، ريشه كار را دربياورم، ببينم اين آقا چه منظوري دارد. البته عين اين جمله در قرآن هست به او گفتم، بالاخره به من بگو ببينم، اين خنديدن كار حرامي است يا نه ؟ گفت نه، حرام نيست؛ ولي خوب، بهتر است يك مسلمان زبده ورزيده نخندد. گفتم حالاكه حرام نيست، من ميخندم! براي اينكه فطرت من نميتواند اين تعليم را فعلا بپذيرد و چون تعليم مربوط به واجب و حرام نيست، باشد تا بعد ببينم چه ميشود. چند سالي گذشت مطلب از خاطر من رفته بود. اين مسأله اولين مطلبي بودكه من به صورت مستقل بر اساس قرآن و كتاب و سنت مطالعهاي تحقيقي را دربارهاش شروع كرده بودم به مناسبت آن مطلب بنا گذاشتم يك بار قرآن را از اول تا آخر با دقت به صورت يك كتابي
كه ميخواهم براي من يك كتاب علمي باشد، بررسي كنم تا آن موقع قرآن و نيز اين آيه را مكرر خوانده بودم، اما مثل اين خواندنهاي معمولي، بي توجه از آن گذشته بودم اين بار كه بنا داشتم به خاطر بررسي يك مسأله اسلامي قرآن را از اول تا آخر با دقت مطالعه كنم، رسيدم به اين آيه ديدم عجب! اين آيه در قرآن هست، صحيح است، اما مطلب درست در نقطه مقابل آن مطلبي است كه آن آقا از آن فهميده بود. مطلب اين است كه پيغمبر دستور صادر كرده بود كه بايد تمام نيروهاي قابل، براي شركت در مبارزه عليه كفار و مشركيني كه به سرزمين اسلامي هجوم آورده بودند بسيج شوند. براي يك بسيج عمومي فرمان صادر كرده بودند.عدهاي با بهانه هاي مختلف از شركت در اين لشكركشي خودداري و از فرمان بسيج خدا و پيغمبر تخلف كرده بودند. حالا اين آيات قرآن ميگويد، لعنت خدا باد بر اين كساني كه ديدند پيغمبر با انبوه مسلمانها به ميدان نبرد ميرود اما باز هم زندگي دوستي آنها را وارد كرد از فرمان خدا و رسول تخلف كنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد! محروم باد اين گروه از رحمت حق! به دنبال آن و به عنوان يك نفرين ميگويد: از اين پس اين گروه نافرمان كم بخندد و زياد بگريند. اين را به
عنوان يك كيفر و نفرين بر اين گروه نافرمان ميگويد. به كيفر اين تخلف از فرمان خدا و رسول، از اين پس كم بخندد و زياد بگريند. خنده در زندگي آنها كم باد و گريه در زندگي آنها فراوان باد! حالا شما از اين آيه چه ميفهميد؟ ميفهميد كه از ديد اسلام زندگي با نشاط، نعمت و رحمت خداست و زندگي توأم با گريه و زاري و ناله، خلاف رحمت و نعمت خداست خدا در مقام نفرين يا در مقام نكوهش از اين تخلف ميگويد به كيفر اين تخلف، از اين پس از نعمت خنده و نشاط فراوان كم بهره باشيد و همواره گريان و مصيبت زده و غم زده زندگي كنيد. اين نوع استنباطهاي نابجا و تلقين آن به مسلمانان، به اضافه عوامل ديگر، سبب شد كه توجه جامعه ما به مسأله تفريح كم باشد.
دیدگاه تان را بنویسید