سرودی که زبان حال رهبر انقلاب بود
وقتی تصمیم بر این میشود که تیم طلایی موسیقی انقلاب یعنی مثلث «سبزواری – راغب – گلریز» روی این واقعه هم کار هنری انجام بدهند، عیادت از آیت الله خامنهای در بیمارستان ایدهپرداز کار می شود. چرا که خبر انفجار در دفتر حزب جمهوری و شهادت جمعی از دوستان و یاران انقلاب وقتی به آیت الله خامنهای می رسد که ایشان از روز قبل در اثر سوء قصد، در بیمارستان بستری شده بودند. همین جاست که سبزواری زاویه دید شعر خود را پیدا میکند و شعر سرود، میشود زبان حال رهبر انقلاب وقتی که در تب شدید بیمارستان، خبر سوگ یاران خود را میشنوند.
وقتی تصمیم بر این میشود که تیم طلایی موسیقی انقلاب یعنی مثلث «سبزواری - راغب - گلریز» روی این واقعه هم کار هنری انجام بدهند، عیادت از آیت الله خامنهای در بیمارستان ایدهپرداز کار می شود. چرا که خبر انفجار در دفتر حزب جمهوری و شهادت جمعی از دوستان و یاران انقلاب وقتی به آیت الله خامنهای می رسد که ایشان از روز قبل در اثر سوء قصد، در بیمارستان بستری شده بودند. همین جاست که سبزواری زاویه دید شعر خود را پیدا میکند و شعر سرود، میشود زبان حال رهبر انقلاب وقتی که در تب شدید بیمارستان، خبر سوگ یاران خود را میشنوند: خواهم ز سوز دل به سوگ جان نشینم در بستر تب با غم جانان نشینم
این شعر، با ملودی بی نظیر راغب، جان دیگری میگیرد و وقتی برای اولین بار در حضور مردم و مسئولین کشور توسط گروه سرود حزب اجرا میشود، امام و امت را سخت متاثر میسازد. پس از آن ارکستر سمفونیک صداوسیما نیز به خوانندگی محمد گلریز این کار را ضبط میکند و بارها و بارها از رسانهها پخش میشود. داغی که شهادت هفتاد و دو تن بر دل امت گذاشت و سوزی که در این اثر هنری جا مانده، باعث شده است اجزای این اثر اعم از شعر تا ملودی در زبان و زندگی روزمره مردم بازتاب یابد. تا جایی که برخی سنگنوشتههای مزار شهدا در شهرهای مختلف بخشهایی از این سرود را به خود میپذیرد. به عنوان نمونه بر سنگ مزار شهید خسرو جولافیان در شهرستان گراش نوشته است: خواهم ز سوگ دل به سوگ جان نشینم در بستر تب با غم جانان نشینم داغ شقایق های پرپر گشته دارم یک خسرو پاکیزه پیکر کشته دارم حدیث درد، به جز شعر تحسین برانگیز استاد سبزواری برخوردار از ملودی فرازمانی است. به یقین می توان گفت ملودی حدیث درد به تنهایی ارزش اجرای مجدد حتی بدون کلام یا با شعر مجدد دارد. این ملودی نیز مثل بسیاری از آثار خاطره انگیز استاد راغب، بوی نواهای آیینی و نوحه های محلی را با خود دارد. سوالی که اینجا و در این ایام برای من جای تامل دارد این است که اگر پس از ۳۰ و چند سال نه فقط شعر یک قطعه موسیقی بلکه ملودی آن این همه زنده و باطراوت است، آیا از موسیقی امروز ما چیزی برای آیندگان خواهد ماند. سرنوشت موسیقی مصرفی امروز در مقایسه با آثار ریشه داری از این جنس بسیار درسآموز است. به نظر می رسد، یکی از رازهای موفقیت در ملودی های راغب ریشه ای است که ملودی های آیینی او در ذهن تاریخی عامه مردم دارد. راغب به درستی معتقد است مبنای موسیقی انقلاب اسلامی ملودی ها و نوحه های آیینی اقوام است. حدیث درد(شقایقهای پرپر) شعری از حمید سبزواری خواهم ز سوز دل به سوگ جان نشینم در بستر تب با غم جانان نشینم اندوه را با غمگنان در دل نشانم افسوس را با همگنان بر خوان نشینم پیمانه در کف گیرم از خونابه دل با یاد سرمستان هم پیمان نشینم رفتند یاران، چابک سواران دشمن شکاران، آن حقگذاران شد کاروان عشق و بر جا مانده ام من رفتند همراهان و تنها مانده ام من *** داغ شقایقهای پرپر گشته دارم هفتاد و دو پاکیزه پیکر کشته دارم افسوس گل های به غارت رفته از باغ اندوه یاران به خون آغشته دارم بتوان حدیث درد از شعرم شنیدن کاین نامه را با خون دل بنوشته دارم ای غمگساران، از هجر یاران اشکم چو باران بارد به دامان آری به خون آغشته ام این خامه، آری از سوز جان بنوشتهام این نامه، آری *** بگذار تا با یاد سیمای بهشتی خونابه بارم در معزای بهشتی بگذار تا بر سر زنم دست تحسر با یاد دین و دانش و رای بهشتی بشکسته باد اهریمنی دستی که ببرید سرو بلند گلشنآرای بهشتی رفت آن دلاور، آن یار رهبر دمساز امت، غمخوار کشور هرگز مبیناد از شرار غم رهایی آن کس که آتش زد بدین حزب خدایی *** دردا بهشتی رفت و با یاران خود رفت سرباز حق در سنگر ایمان خود رفت اسلام جانانش بد و جانش خمینی تا ملک جان جوید پی جانان خود رفت سردار جمهوری اسلامی به خون خفت آری، بهشتی بر سر پیمان خود رفت آن مهربان رفت؛ از تن روان رفت از سنگر عشق آن قهرمان رفت آزاده مردان چون ز جان پیمان سپردند ماندند بر پیمان خود تا جان سپردند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * - تک نگاری، روشی مرسوم در دانش مردم شناسی است. تلاش دارم با الهام از کلیات روش شناسی تک نگاری، به نواهای ماندگار و مهم تاریخ معاصر نزدیک شوم. شاید ترکیب این گونه تک نگاری را بتوان به عنوان «تک نوا نگاری»؛ یا تکنگاری از یک نوای مشخص تلقی نمود.
دیدگاه تان را بنویسید