"شمعدونی"هاییکهبرایمان"خانهسبز"نمیآورند
در بهترین حالت مردان «شمعدونی» به شخصیتهای منفعل و ممتنع و خودخواه تبدیل میشوند که بیشتر در پدربزرگ خانواده نمود دارد. برخلاف «آقاجون» خانهی سبز که در بزنگاههای حساس نقش مرجع و مصلح را بازی میکرد، پدربزرگ « شمعدونی» شخصیتی خودخواه و لجوج است.
از سال 1375 که سریال طنز خانه سبز،چهارشنبه شب ها از شبکه دو پخش میشد، حدود دو دهه گذشته است. در این دو دهه چه اتفاقی برای خانواده صباحی سریال خانه سبز افتاده است و چطور از از شخصیتهای لطیف خانه سبز به شخصیتهای سریال شمعدونی رسیده ایم؟
در خانه سبز آدمها چندان شسته و رفته و بیعیب نقص نبودند اما شخصیتها، گرفتگی چندانی نداشت. مسیر حرکت آدمها به سمت اصلاح و بهبود شرایط بود و در نهایت همهی اعضای خانواده در کنار هم و با هم سوءتفاهمها را حل میکردند و در بدترین شرایط نهایتا به غار تنهاییشان می رفتند. آدمهایی روشن و بدون ابهام با روابط عاطفی قوی اما آدمهای سریال شمعدونی از زمین تا آسمان با صباحی ها فرق دارند.آنها غالبا آدمهای ناراحتی هستند. تم اصلی سریال دعوا و پرخاش شخصیتهای داستان است.
مردان سریال ظاهرأ شغلشان دعوا کردن با هم و طرف دعوا بودن با همسرانشان است. شخصیت هایی ضعیف و ابن الوقت که هیچ فرصتی برای زدن زیرآب همدیگر را از دست نمی دهند.در بهترین حالت مردان «شمعدونی» به شخصیتهای منفعل و ممتنع و خودخواه تبدیل میشوند که بیشتر در پدربزرگ خانواده نمود دارد. برخلاف «آقاجون» خانهی سبز که در بزنگاههای حساس نقش مرجع و مصلح را بازی میکرد، پدربزرگ « شمعدونی» شخصیتی خودخواه و لجوج است.
در یکی از سکانسهای سریال هوشنگ پدر خانواده به درخواست رییسش برای رفتن به رستوران و خواستگاری از دخترش پاسخ مثبت می دهد اما هیچ کدام از اعضای خانواده او را همراهی نمیکنند و در نهایت از پدربزرگ درخواست می کند که با او به رستوران برود که پدربزرگ با وعده دو پرس کباب تن به همراهی هوشنگ میدهد.از طرفی زنان خانه سبز با زنان شمعدونی تفاوتی اساسی دارند. عاطفه صدر(با بازی مهرانه مهین ترابی) مادر خانواده زنی محکم است او وکیل دادگستری است. زنی که قسمت اعظمی از بار عاطفی خانواده بر دوش اوست اما زهره مادر سریال شمعدونی ( با بازی آتنه فقیه نصیری)زنی حاشیه ایی،کارمندی بی کفایت و شلخته است که مهمترین کارکردش در سریال به ستوه آمدن از خطاهای همسر و برادرش است.
زنهای مجرد سریال دغدغهایی جز ازدواج ندارند. شخصیتهای زن سریال عقیم و آزاردهنده هستند که سرآمد آنها «شیرین» همسر عطا (با بازی نگار عابدی)است. شیرین زنی متظاهر, غیر منطقی و پرخاشگر است. مادری ناموفق که فرزندی بی ادب و لوس دارد.گرچه علی پسر کوچولوی خانه سبز به قول معروف حرفهای گنده تر از دهانش میزد اما به طرز معجزهآسایی حرفهایش کلید حل مشکل خانواده بود.
با همهی این تفاسیر سریال شمعدونی به سریالی که الگوهای غلط را در جامعه رواج میدهد متهم شد اما در اینجا باید به این پرسش اساسی پاسخ داد که خانواده جدیدی که سروش صحت به ما نشان میدهد یک خانوادهی بد و ترویج فرهنگ غلط است یا اساسآ خانواده ی ایرانی در طی بیست سال گذشته تغییر کرده است؟
وقتی بیست سال پیش سریال خانه سبز را تماشا میکردیم به شدت با کارکترها و آدمهای سریال همذات پنداری می کردیم. آنها از خود ما بودند اما وقتی بعد از بیست سال مجددا این سریال از تلویزیون پخش شد، شاید چندان به ما نزدیک نبودند. شاید آدمهای سریال شمعدونی پرخاشگر، زیرابزن و دروغگو به نظر برسند اما برخی از ما آنها را می شناسیم و حدسشان میزنیم.
در گذشته دو بار در هفته سریال پخش میشد و مردم تمام طول هفته انتظار می کشیدند تا یک ساعت بتوانند سریال مورد علاقهشان را ببینند و یک هفتهی تمام فرصت داشتند تا آدمها و دیالوگهای فیلم را حلاجی کنند اما در حال حاضر بینندگان انتخابهای فراوانی در دسترس دارند و بلافاصله بعد از تمام شدن یک قسمت از سریال، سریال دیگری پخش می شود که ذهن مخاطب را درگیر میکند و مخاطب فرصتی برای تجزیه و تحلیل نخواهد داشت و شاید همه اینها باعث شده تا سریال سازان و برنامه سازان هم دیگر دغدغه درگیر کردن ذهن مخاطب را نداشته باشند و تنها به جنبه سرگرمی بودن سریال اهمیت بدهند. حال باید دید و این سؤال را مطرح کرد که هنر و بخصوص نمایش باید بازتاب دهنده جامعه خود باشد یا وظیفه الگوسازی و هدایت بخشی را نیز بر عهده دارد؟ پاسخ به این سؤال می تواند پاسخی به چرایی فاصله میان "خانه سبز" و "شمعدونی" باشد.
دیدگاه تان را بنویسید