برهان: «مسئولین هم برای اینکه بتوانند کار را بهدرستی پیش ببرند، احتیاج به پشتیبانی مردم دارند. آنها هم بایستی با توکل به خدای متعال و با استمداد از توفیقات و تأییدات الهی و کمک مردمی، مجاهدانه وارد میدان عمل بشوند؛ هم در زمینهی اقتصاد و هم در زمینهی فرهنگ... لذا من شعار امسال را و نام امسال را این قرار دادم: اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریّت جهادی.»[1]
مقام معظم رهبری با توجه به دغدغههای خود در باب اقتصاد و فرهنگ و ارتباط وثیق، ولی مغفول واقعشدهی این دو مقوله، سال 1393 را سال «اقتصاد و فرهنگ» نامگذاری فرمودند و در عین حال، چون پیشرفت در آن دو مقوله را بدون عزم همگانی و مدیریت جهادگونهی مدیران ممکن نمیدانستهاند، لذا با افزودن این دو قید، سال را «سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدهاند.
در این میان، قید «مدیریت جهادی» قیدی درخور تأمل مینماید. خصوصاً بعد از ملاحظهی این نکته که اگر کسی مقالاتی را که در همین مدت کوتاه نوشته شده، مطالعه کند، با اختلاف زیادی در تعریف این قید برخورد خواهد نمود. گویا هر نویسندهای از ظن خود با این مقوله یار شده و برداشت خود را ارائه داده است. لذا برآن شدیم که نگاهی داشته باشیم به این قید و به قدر وسع ناچیز خود، در شناسایی آن تلاش کنیم.
در این راستا دو نکته قابل ذکر است:
اول) در این مقاله، قبل از آنکه به این مطلب بپردازیم که «مدیریت جهادی» چیست؟ سعی کردهایم به این سؤال پاسخ بگوییم که «مدیریت جهادی» چه چیزی نیست؟! تا با شناخت تعاریف اشتباه، معلوم شود که تعریف صحیح «مدیریت جهادی» چیست.
دوم) سعی کردهایم در برداشت خود از اینکه «مدیریت جهادی» چه چیزی هست و چه چیزی نیست، از بیانات خود مقام معظم رهبری استفاده کنیم و با این کار تا حد امکان، به تعریف مورد نظر معظمله نزدیکتر شویم.
در پایان مقدمه، ذکر این مطلب ضروری به نظر میرسد که آنچه نگارندهی این سطور به آن رسیده است برداشت شخصی خود او از بیانات مقام معظم رهبری است و هرگز مدعی صحت صد درصدی و بینقص بودن آن نیست.
توضیحات مقام معظم رهبری
قبل از پرداختن به اصل مطلب، ابتدا نگاهی داریم به بعضی از بیانات مقام معظم رهبری که ایشان در ضمن آنها به روشنگری در باب «مدیریت جهادی» پرداختهاند:
1. «با حرکت عادی نمیشود پیش رفت. با حرکت عادی و احیاناً خوابآلوده و بیحساسیت نمیشود کارهای بزرگ را انجام داد. یک همت جهادی لازم است. تحرک جهادی و مدیریت جهادی برای این کارها لازم است. باید حرکتی که میشود، هم علمی باشد، هم پرقدرت باشد، هم با برنامه باشد و هم مجاهدانه باشد.» [2]
2. «روحیهى جهادى لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جایی که با روحیهى جهادى وارد میدان شده، پیش رفته. این را ما در دفاع مقدس دیدیم، در جهادسازندگى دیدیم، در حرکت علمى داریم مشاهده میکنیم. اگر ما در بخشهاى گوناگون، روحیهى جهادى داشته باشیم، یعنى کار را براى خدا، با جدیت و بهصورت خستگىناپذیر انجام دهیم (نه فقط بهعنوان اسقاط تکلیف)، بلاشک این حرکت پیش خواهد رفت.» [3]
3. «کار جهادى یعنى از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمانها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادى است. کار را باید جهادى انجام داد تا انشاءالله خدمت بهخوبى انجام بگیرد.» [4]
مدیریت جهادی چه چیزی نیست؟
با غوری در مقالات نوشتهشده در مدت اخیر، متوجه تعاریفی از «مدیریت جهادی» میشویم که با توجه به بیاناتی که پیش از این گذشت، صحیح یا تمام به نظر نمیرسند. لذا اشارهای گذرا خواهیم داشت به بعضی از این تعاریف:
1. مدیریت جهادی همان مدیریت اسلامی است.
دیده شده که در بعضی از مقالات «مدیریت جهادی» را همان مدیریت اسلامی معنا کردهاند. اما این تلقی صحیح به نظر نمیرسد. هرچند «مدیریت جهادی» هرچه که باشد، حتماً اسلامی هم هست، ولی هر مدیریت اسلامی، لزوماً جهادی نیست.
در توضیح بیشتر این مطلب، باید گفت که مبحث مدیریت اسلامی مبحث جدیدی نیست و در کنار مباحثی همچون اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی و... قدمتی به درازنای بحث «علوم انسانی اسلامی» دارد. اما مدیریت جهادی مبحثی جدیدتر است؛ چنانکه اقتصاد جهادی (یا جهاد اقتصادی) نیز چنین است.
اساساً اگر مطالبهی رهبری معظم همان مفهوم آشنای «مدیریت اسلامی» بود، نیازی به استفاده از اصطلاح کمتر شناختهشدهی «مدیریت جهادی» نبود! لذا به نظر میرسد مقولهی «مدیریت جهادی» معنایی اخص از مدیریت اسلامی داشته باشد. در نتیجه، تعریف «مدیریت جهادی» به مدیریت اسلامی را تعریف کاملی نمیدانیم.
2. علمی بودن و دانشمحوری
مقام معظم رهبری در جلسهی تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، ضمن برشمردن ویژگیهای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، بعد از اینکه ویژگی چهارم را «رویکرد جهادی» میدانند، ویژگی دهم را «دانشمحوری» معرفی میکنند. همین مطلب که معظمله این دو مقوله را قسیم یکدیگر قرار دادهاند، نشاندهندهی این است که رویکرد جهادی غیر از رویکرد دانشمحوری است.
البته واضح است که منظور از مطلب فوق این نیست که «مدیریت جهادی» دانشمحور نیست، بلکه منظور این است که تعریف «مدیریت جهادی» غیر از «مدیریت دانشمحور» است. به عبارت دیگر، «مدیریت جهادی» حتماً دانشمحور هم هست، اما مدیریت دانشمحور لزوماً جهادی نیست!
3. پرقدرت بودن
در بعضی مقالات از صفت «پرقدرت بودن» به عنوان قید «مدیریت جهادی» نام برده شده است. اما به نظر میرسد صِرف پرقدرت بودن از قیود «مدیریت جهادی» نباشد. توضیح بیشتر و تکمیلی در این مورد در مباحث آینده و ذیل عنوان «جدیت، خستگیناپذیری و شوق به کار» خواهد آمد.
برنامه داشتن از اولیات یک مدیریت صحیح و علمی است که طبیعتاً در اقتصاد اسلامی هم مورد تأکید است، اما تعریف «مدیریت جهادی» به مدیریت «بابرنامه»، صحیح به نظر نمیرسد. چه بسا مدیریتی بابرنامه باشد، اما در عین حال از جهادی بودن بسیار دور باشد.
4. «بابرنامه» بودن
به نظر میرسد همان خلط مفهومی که در موارد قبلی روی داده در اینجا هم تکرار شده است. برنامه داشتن از اولیات یک مدیریت صحیح و علمی است که طبیعتاً در اقتصاد اسلامی هم مورد تأکید است، اما تعریف «مدیریت جهادی» به مدیریت «بابرنامه» صحیح به نظر نمیرسد. چه بسا مدیریتی بابرنامه باشد، اما در عین حال از جهادی بودن بسیار دور باشد.
5. مردممحور بودن
مردممحور بودن نیز از مؤلفههای اصلی «مدیریت جهادی» برشمرده شده است، اما با نظر به سخنان مقام معظم رهبری در جلسهی تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، میبینیم که ایشان ضمن برشمردن ویژگیهای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و بلافاصله بعد از اینکه «رویکرد جهادی» را ویژگی چهارم این سیاستها میدانند، ویژگی پنجم را «مردممحوری» معرفی میکنند. قسیم قرار گرفتن رویکرد جهادی و مردممحوری در کلام معظمله کاشف از اختلاف مفهومیِ این دو مقوله است.
6. فسادستیز بودن
تعریف «مدیریت جهادی» به «مدیریت فسادستیز» نیز دچار همان اشکالات پیشگفته است. مقام معظم رهبری در همان جلسهی فوقالذکر ویژگی نهم را «فسادستیزی» معرفی کرده و آن را قسیم «رویکرد جهادی» میدانند.
فسادستیزی از مؤلفههای جداییناپذیر یک مدیریت صحیح، علمی و اسلامی است و «مدیریت جهادی» نیز حتماً دارای این ویژگی است. اما آنچه ما به دنبال آن هستیم مفهومی اخص از این مفاهیم است که در لسان رهبری معظم انقلاب، «مدیریت جهادی» نامیده گرفته است.
نظام ارزشی اسلام به انسان میآموزد رفتارهای خود را بهگونهای سامان دهد که در اثر انجام آنها به خداوند متعال نزدیک شود و کمالات معنوی و ارزشهای والای الهی به دست آورد. انجام کارهایی که در عرصهی مدیریت به وقوع میپیوندد نیز مشمول همین قاعده خواهد بود. از این رو، یک «مدیر جهادی» مردم را بنده و مخلوق خداوند میداند و خدمت به آنها را عبادت میشمرد.
مدیریت جهادی چیست؟
اکنون و پس از شناخت تعاریف ناصحیح از مدیریت جهادی، وقت آن رسیده است که با توجه به مؤلفههایی که از سخنان مقام معظم رهبری به دست آوردهایم، به تعریف مورد نظر خود از «مدیریت جهادی» بپردازیم. به نظر نگارنده، «مدیریت جهادی» مفهومی است مرکب از مؤلفههای ذیل:
1. عشق، ایمان و کار براى خدا
نظام ارزشی اسلام به انسان میآموزد که رفتارهای خود را بهگونهای سامان دهد که در اثر انجام آنها، آدمی به خداوند متعال نزدیک شود و کمالات معنوی و ارزشهای والای الهی به دست آورد. انجام کارهایی که در عرصهی مدیریت به وقوع میپیوندد نیز مشمول همین قاعده خواهد بود. از این رو یک «مدیر جهادی» مردم را بنده و مخلوق خداوند میداند و خدمت به آنها را عبادت میشمرد.
در ضمن مدیری که دارای تفکر جهادی است تمام همّوغم خویش را «رضایت الهی» دانسته و به دنبال مطرح نمودن خویش و کسب مقام و شهرت نیست. فرد جهادگر هرچه به خدا نزدیکتر شده و جهاد خود را ناب و خالص برای خدا انجام دهد، اکسیر جهاد او نیز نابتر و کمیابتر میشود و بالعکس.
البته یک مدیر مسلمان ممکن است نگاهی غیرعبادی به کار خود داشته و مانند پدیدهای مادی و دنیایی با آن برخورد کرده و نگاه خشک علمی و آکادمیک به آن داشته باشد. چنین مدیریتی حتی اگر موفقیتهایی نیز در پی داشته باشد، آن موفقیتها بسیار ناچیز بوده و چنین نحوهی مدیریتی را نمیتوان «مدیریت جهادی» نامید.
2. جدیت، خستگیناپذیری و شوق به کار
در ضمن برشمردن تعاریف اشتباه از «مدیریت جهادی»، تعریف آن را به «مدیریت پرقدرت» صحیح ندانستیم و توضیحات بیشتر را به اینجا حواله دادیم. اکنون در توضیح بیشتر آن مطلب عرض میکنیم که «مدیریت جهادی» مدیریتی است همراه با جدیت، خستگیناپذیری و شوق به کار. پرقدرت بودن بهتنهایی اگر همراه با جدیت و شوق نباشد، ممکن است در ادامه و بر اثر برخورد با مشکلات مسیر، به سرخوردگی و ناامیدی منجر شود. «مدیر جهادی» کار را با جدیت، شوق و خستگیناپذیری انجام میدهد، نه فقط پرقدرت و احیاناً برای اسقاط تکلیف!
بهترین شاهد برای مطلبی که گفتیم، مرور حوادث سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی و بازخوانی آن چیزی است که بر بعضی مدیران اوایل انقلاب رفته است. این افراد هرچند در ابتدای کار بسیار پرقدرت وارد میدان کار شده بودند، اما خسته شدن در برابر طوفان مشکلات و بهاصطلاح عامیانه، «بریدن» این افراد، شاهدی است بر جهادی نبودن مدیریتهای اینچنینی! روحیهی جهادی با حرکت طبیعی در تعارض است و نسبت این دو، نسبتی معکوس است؛ یعنی هرقدر که انسان بخواهد امور دنیا و آخرتش را از مجاری عادی و با حرکتی طبیعی انجام دهد به نتیجه نخواهد رسید. لازمهی روحیهی جهادی حرکتی بیوقفه در هر شرایط مکانی و زمانی و امکاناتی است و این امر، یعنی دارا بودن روحیهی «خستگیناپذیری»، آنچنانکه رزمندگان دفاع مقدس الگوی عملی آن بودند که در سختترین شرایط، گاه تا چند شبانهروز، بدون استراحت به جهاد فیسبیلالله میپرداختند.
قرآن کریم نیز در آیهی 87 سورهی بقره میفرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ...» یعنی خداوند به موسی، کتاب تورات عطا فرمود و پس از آن پیامبرانی پشت سر هم فرستاد تا دین الهی را تبلیغ کنند. این آیه نیز به ما میفهماند که یکی از نکات لازم در راه رسیدن به موفقیت، پیگیری و تداوم برنامهها برای حصول نتیجهی نهایی است. همچنانکه خداوند، پیامبران را پشت سر هم برای دعوت مردم فرستاده است.
پرقدرت بودن بهتنهایی اگر همراه با جدیت و شوق نباشد، ممکن است در ادامه و بر اثر برخورد با مشکلات مسیر، به سرخوردگی و ناامیدی منجر شود. «مدیر جهادی» کار را با جدیت، شوق و خستگیناپذیری انجام میدهد، نه فقط پرقدرت و احیاناً برای اسقاط تکلیف!
3. گامهای بلند
برداشتن گامهای بلند و ریسکپذیر بودن، یکی دیگر از مؤلفههای «مدیریت جهادی» است. البته بدیهی است که ضمانت موفقیت و پشتوانهی هر گام بلندی، بررسیهای علمی و داشتن برنامهی صحیح است که یک «مدیر جهادی» از آنها برخوردار است. نمونهی این گامهای بلند و ریسکپذیری را در «مدیریت جهادی» دولت نهم و طرحهایی مثل هدفمندسازی یارانهها، سهمیهبندی بنزین و مسکن مهر دیدهایم و اگر احیاناً در بخشهایی از این طرحها با مشکلاتی مواجه بودهایم، ناشی از کمدقتی در مقدمات و طرحریزیهای اجرایی بوده است.
4. چالش با موانع و عبور از آنها
مقام معظم رهبری چالش با موانع را از ویژگیهای «مدیریت جهادی» معرفی کردهاند. این موانع چنانچه در لابهلای بیانات معظمله نیز ذکر شدهاند، میتوانند ضعفهای فکری و عقلانی، راحتطلبی، آسانگرایی، آسانپنداری، گریز از چالشها، عادتهای تاریخی (مثل «ما نمیتوانیم») و چیزهایی از این قبیل باشند که یک «مدیر جهادی» با توکل به خداوند متعال و با جدیت و خستگیناپذیری خود از تمامی این موانع به سلامت عبور خواهد کرد.
5. شتاب همراه با تدبیر
غیر از برداشتن گامهای بلند، داشتن شتاب مناسب نیز از ویژگیهای یک «مدیر جهادی» است. چه بسیار کارهای مفیدی که به خاطر تأخیر و عدم شتاب مناسب، در زمانی به انجام رسیدهاند که یا دیگر هیچ فایدهای نداشتهاند و یا بسیار کمفایده بودهاند. البته همانطور که در عنوان مبحث ذکر شده، این شتاب بههیچوجه منافاتی با تدبیر ندارد و اساساً تدبیر امور ملازم با کندی نیست. در نتیجه، باید گفت تدبیر به موقع و شتاب در انجام کار ضامن موفقیت یک «مدیر جهادی» در وظایف محوله است.
6. بصیرت و عدم غفلت از وجود دشمن
بصیرت، دشمنشناسی و عدم غفلت از وجود دشمن، جزء مقومات یک «مدیریت جهادی» به شمار میروند و همانطور که مقام معظم رهبری تأکید کردهاند، «هر تلاشى را جهاد نمیگویند؛ ممکن است کسى یک کار علمىاى هم بکند، [اما] جهاد نباشد. جهاد آن حرکتى است که در مواجههى با یک خصم، با یک دشمن، انجام میگیرد.»
لزوم داشتن بصیرت برای یک مدیر جهادی از آیهی 45 سورهی مبارکهی ص نیز قابل استفاده است. آنجا که خداوند متعال در ضمن برشمردن صفات ویژهی پیامبران الهی، که مدیران جهادی نمونه بودهاند، میفرماید: «وَاذْکُرْ عِبَادَنَا اِبْرَاهِیمَ وَ اِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ اُولِی الاَیدِی وَ الاَبْصَارِ» یعنی از پیامبران پیشین، ابراهیم و یعقوب و اسحاق یاد کن که دارای قدرت و بصیرت بودند.
7. عدم فراموشی آرمان و جهت
و آخرین مؤلفهای که از بیانات رهبری معظم استفاده میشود و به نظر میرسد در «مدیریت جهادی» نقش محوری داشته باشد، فراموش نکردن آرمانها و گم نکردن جهت و مسیر است. بهترین تعریف از آرمانهای نظام را هم باید در بیانات خود معظمله یافت. از جمله ایشان در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ 14 شهریور 92، در ضمن بیاناتی میفرمایند:
«آنچه ما تصور میکنیم که وظیفهی ماست، وظیفهی مجموعهی مسئولان کشور است، وظیفهی دولت جمهوری اسلامی است، این است که این سه مؤلفهی بزرگ را برای همهی تصمیمگیریها و همهی اقدامها در نظر داشته باشند:
مؤلفهی اول عبارت است از آرمانها و اهداف نظام جمهوری اسلامی که این اهداف و آرمانها مطلقاً نبایستی از نظر دور بشود که آرمان نظام جمهوری اسلامی را میشود در جملهی کوتاهِ ایجاد تمدن اسلامی، خلاصه کرد.
تمدن اسلامی یعنی آن فضایی که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است برسد، زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت؛ تمدن اسلامی یعنی این. هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است.»
سخن آخر
با توجه به مطالبی که تا اینجا گفتیم و با توجه به مؤلفههایی که از بیانات رهبری معظم انقلاب استفاده کردهایم، «مدیریت جهادی» را اینچنین تعریف میکنیم: «مدیریت جهادی مدیریتی است با عشق و ایمان به خدا، خستگیناپذیر، با گامهایی بلند و دارای شتاب مدبرانه که با بصیرت و دشمنشناسی خود از موانع پیش رو یکی پس از دیگری میگذرد و بهسوی ایجاد تمدن اسلامی به پیش میرود.»(*)
منابع:
[1] . پیام نوروزى به مناسبت آغاز سال 1393.
[2] . بیانات در جلسهی تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، 20 اسفند 92.
[3] . بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 90.
[4] . بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت، 6 شهریور 92.
دیدگاه تان را بنویسید