نیاز باشد باز هم کارگردان میشوم
این گفتگو را در ادامه میخوانید:
محمدمهدی رسولی و شهاب حسینی در برنامه «اکسیژن»
*آقای حسینی چطور شد برای بازدید از این نمایشگاه نقاشی آمدید؟
- آقای رسولی از عزیزترین دوستان و در واقع میشود گفت از اساتید اولیه من در زمینه کاریام هستند. «اکسیژن» تجربه خوبی بود که با هم داشتیم و یاد و خاطره آن همیشه برایم زنده است. مهر آقای رسولی همیشه به دل من است. خوشحالم این بار فرصتی بود با همه گرفتاریهای کاری که دارم توانستم در این نمایشگاه شرکت کنم.
*کارها را دوست داشتید؟
- رسولی همیشه آدم خلاقی بوده و خلاقیت ذات کار او است. باز اینجا من شاهد خلاقیتهای جذاب و دوست داشتنی او هستم. مثل همیشه.
*در زندگی روزمره پیش میآید که از نمایشگاههای نقاشی بازدید کنید؟
- خیلی کم. متاسفانه هم شرایط اجازه نمی دهد و هم اینکه بالاخره من با حضور در مجامع عمومی بیشتر از آنکه موفق شوم آثار را ببینم، وقتم بیشتر به گپ و گفت با دوستان دیگر میگذرد و سخت است.
*از اکران نخستین فیلمتان «ساکن طبقه وسط» راضی هستید؟
- خدا را شکر. این فیلم هم دارد مسیر خودش را می رود. هرآنچه که تا به حال اتفاق افتاده، خیلی خوب بوده است. خدا را شکر. من ناراضی نیستم.
*با مردم هم فیلم را دیدهاید؟
- متاسفانه درگیر یکی دو کار هستم و هنوز فرصت انجام این کار را نداشتهام.
*بازتاب فیلم بین مردم چطور بوده است؟
- همین که میشنوم درباره فیلم بحث و حرف است خیلی خوب است. بعضا چیزهای خوبی میشنوم بعضا هم چیزهای خوبی نمیشنوم اما به هر حال هرچه هست مثل همه کارهای دیگر دو وجهی است؛ همه وجه خوب دارد و هم وجه بد.
*واکنشهایی که نسبت به کارتان داشتهاند آنقدر دلگرم کننده بوده که بخواهید این فضا را ادامه دهید و باز هم فیلم بسازید؟
- چرا که نه. بستگی دارد سیر کار چطور پیش برود. چون فیلمسازی چیزی است که باید بر اساس نیاز درونی و یک حس روحی و روانی اتفاق بیفتد. تا آن نیاز به وجود نیاید، ساختن فیلم الزامی ندارد اما وقتی نیازش به وجود میآید بله آدم باید این کار را انجام دهد.
*فیلمنامه در «ساکن طبقه وسط» نقش پررنگی دارد و اندیشه نویسنده به خوبی در آن مشخص است. فکر میکنید شما هم روزی دست به نوشتن میزنید؟
- من در زمینه نگارش استعدادی ندارم. خیلی دوست میداشتم که این استعداد را داشتم اما ندارم. اما به هرحال محمدهادی کریمی با محبت و سخاوت و دوستی همیشگیاش فیلمنامهای را که ارزش زیادی برایش داشت، در اختیار بنده قرار داد. من هم تلاشم را کردم امانتداری کنم و اثری را با آن شرایط سختی که حین اجرا داشتیم، به وجود بیاورم که قابل تماشاگر و در شأن او باشد. نمیدانم چقدر موفق شدهام.
*جدا از بحث کارگردانی، فکر میکنم حضور در این فیلم برای هر بازیگری هم وسوسهانگیز باشد. ایفای این همه نقش تاریخی و جذاب.
- شاید اوایل آشناییام با فیلمنامه این حس را داشتم اما بعدا نکات جذابتر و مفاهیم عمیقتری را در فیلمنامه کشف کردم که آنها بیشتر باعث شد دغدغه ساخت این فیلم را پیدا کنم.
*چطور به این پایانبندی رسیدید و از همسرتان برای بازی کمک گرفتید؟
- این پایانبندی را دوست داشتم. من برای آن دختر طبقه بالا کسی را میخواستم که بتوانم به پاکیاش ایمان داشته باشم و همسرم را به این خاطر انتخاب کردم چون به پاکیاش ایمان دارم. حداقل میتوانم بگویم کس دیگری را در آن شرایط نمیشناختم که بتواند برایم آن حس را جاری کند. قطعا آدمهای پاک نهاد کم نیستند ولی من همسر خودم را میشناختم. برای همین از او دعوت کردم. او این لطف را به من کرد و در کار بازی کرد.
*پسرتان هم که حضور کوتاهی در فیلم دارد.
- (با خنده) دیگر خلاصه از هرچه داشتم استفاده کردم.
*از کارهای تازهتان چه خبر؟
- سر کار کارگردانی خوب و خلاق به نام عادل یراقی هستم. یک سریال خیلی خوب هم با آقای حسن فتحی دارم؛ «شهرزاد» که بازیام از روز گذشته در آن آغاز شده است.
منبع: مهر
دیدگاه تان را بنویسید