فرهنگ نیوز: همه ما بچه شیعه ها از کودکی به واسطه آموزه های بزرگترهایمان و در کنارش زندگی در جامعه ای مذهبی زودتر از بسیاری از شخصیتهای تاریخی با شخصیتهای مذهبی اسلام آشنا می شویم و در این بین نیز بیش و پیش از بسیاری از شخصیتهای دین مان درباره امام سوم مان حسین بن علی(ع) می شنویم. این شنیدن ها که با آشنایی هر چه بیشتر با مرام و مسلک این امام در مدارس و دانشگاه ها تکمیل می شود سبب ساز این می شود که حتی اگر فرسنگها دورتر از ایران در نقطه ای سردسیر حوالی سیبری هم ساکن باشیم، باز هم به ماه محرم که می رسیم دلمان یاد حسین(ع) را کرده و شده با پختن شله زرد یا قیمه ای هم که شده نذرمان برای ادای دین به سیدالشهدا را ادا کنیم. در طی سی و پنج سالی که از عمر انقلاب اسلامی گذشته سیاستگذاران فرهنگی کشورمان کوشیده اند شرایطی را فراهم کنند که آموزه های دینی برآمده از روش زندگی امام سوم ما بیشتر از قبل وارد سبد تصویری سینما و تلویزیون شود. این کوششها از همان ابتدای انقلاب با ساخت آثاری چون "سفیر"(فریبرز صالح) محقق شد؛ آثاری که چون برآمده از جوششهای درونی سازندگان آثار بوده اند برای مخاطبان هم جذاب بودند. هرچند در سالهای بعد
نیز این جوششهای درونی مبنای ساخت آثاری چون "روز واقعه"(شهرام اسدی)، "فرستاده"(جواد شمقدری)، "سرگشته"(محمدحسین حقیقی)، "مختارنامه"(داوود میرباقری)، "رستاخیز"(احمدرضا درویش) و "ثارا.."(شهریار بحرانی) قرار گرفت اما به جز یکی دو مورد نظیر "روز واقعه" و "مختارنامه" مابقی آثار چنان که باید نتوانستند مورد توجه قرار گیرند. البته که در این بین بودند آثاری مانند "ثارا.." که در همان میانه های تولید، توقف ماندند. حاشیه نگاری هایی که متن را جذاب کرده در چرایی این عدم کارکرد ابتدا باید دلیل جذابیت و ماندگاری "سفیر"، "روز واقعه" و "مختارنامه" را مرور کرد. ویژگی اصلی این سه فیلم یکی کاربلدی خالقان اصلی کار یعنی فیلمنامه نویس و کارگردان بود و دیگری روایت زندگی شخصیتهایی که نه از متن که از حاشیه عاشورا به مرور وقایع کربلا می پردازند. "سفیر" با تمرکز بر آنچه بر سر "قیس بن مسهر" نماینده ای که نام امام حسین را برای کوفیان می برد اما در بین راه دستگیر شده و در نهایت نیز توسط ابن زیاد به شهادت می رسد می کوشد در حاشیه ماجرای کربلا تصویری دقیق از یاران وفادار امام حسین(ع) بیافریند. در "روز واقعه" این یک جوان نصرانی تازه مسلمان
شده به نام "شبلی/عبدا.." است که با شنیدن ندایی که او را به یاری می طلبد عازم کربلا شده و حین این سفر است که سیری و سلوکی درونی در او رخ میدهد و همین سیر و سلوک است که مخاطب را هم با ویژگیهای شخصیتی یاران حسین آشنا می کند. در "مختارنامه" نیز این شخصیت مختار ثقفی است که محور کار قرار می گیرد؛ شخصیتی که رهبر چهارمین قیامی بود که بعد از عاشورا در خونخواهی امام حسین(ع) به پاشد. "مختارنامه" نیز با پرداختی دقیق از شخصیتی حاشیه ای به نام "مختار" مخاطب را هم در جریان حوادث عاشورا قرار می دهد و هم آنچه بعد از این واقعه در میان هواداران سیدالشهداء روی داد. حاشیه نگاریهایی که جذاب نشد این حاشیه نگاری هرگاه که با شناخت دقیق کاراکترهای در حاشیه قیام کربلا انجام شده زمینه ساز خلق آثار ماندگار شده و هرگاه که به گونه سطحی و نه چندان عمیق مورد پرداخت قرار گرفته باعث شکل گیری محصولاتی ابتر شده که چنان که باید توجه مخاطبان را برنمی انگیزند. شاید یکی از دلایلی که "رستاخیز" تازه ترین محصول عاشورایی سینمای ایران در همان نمایشهای معدود جشنواره ای اش ارتباط عمیق با مخاطب نگرفت همین بود که کاراکتر حاشیه ای که برای روایت داستان
کربلا انتخاب شده بود یعنی "بکیر بن حر" به لحاظ سینمایی کاراکتری دراماتیزده نبود؛ یعنی زندگیش اوج و فرودهای مورد نیاز یک درام سینمایی بلند را نداشت و در اغلب جاهای "رستاخیز" در حد یک تیپ مانده بود. بگذریم از اینکه نمایش چهره هایی مانند حضرت ابوالفضل(ع) نیز به اندازه کافی در موضع گیری برخی مراجع نسبت به اثر نقش داشت. اثری مانند "فرستاده" و کاراکتری به نام "سلیمان بن زیرن" نیز تقریبا مشکل "رستاخیز" را داشت؛ اما "فرستاده" نقطه قوت خود را از آن می گرفت که به مانند "رستاخیز" شخصیت محوری اش چنان که باید نزد مخاطب عام شناخته شده نبود و همین باعث می شد علاقه مخاطب به بیشتر دانستن از وی هم که شده شرایطی را فراهم کند برای ایجاد علاقمندی بیشتر نسبت به اثر. مدیرانی که صورت مسأله را پاک کردند در کنار عدم انتخاب درست کاراکترهای محوری واقعه عاشورا یکی از مشکلات اساسی نداشتن سبد غنی تصویری با محوریت عاشورا عدم پایداری مدیران بر حمایت از فیلمسازانی که عاشق کار با مفاهیم عاشورایی هستند. به عنوان مثالی کاملاً ملموس اوایل دهه هشتاد شهریار بحرانی کارگردان شناخته شده سینمای ایران استارت تولید فیلم-سریالی با عنوان "ثارا.." را
زد؛ پروژه ای که بعد از تلاش زیاد برای تولید آن و البته صرف زمانی چهار ماهه برای فیلمبرداری به ناگاه در میانه مسیر تولید متوقف شد! چرایی توقف تولید، آن بود که مدیران بالادستی در برابر شایعاتی که پیرامون "ثارا.." شکل گرفته بود فقط و فقط نقش ناظر را ایفا کرده و کمترین تلاشی برای رد این شایعات انجام ندادند. شایعاتی که به دروغ از این می گفتند که بحرانی قصد دارد در این اثر چهره امام حسین(ع) را نشان دهد. در صورتی که نه در فیلمنامه و نه در همان 100 دقیقه فیلمی که گرفته شده بود فقط صدای امام حسین(ع) بود که شنیده می شد. متأسفانه مدیران بالادستی هم به جای اینکه با رد شایعات به صراحت از آنچه گویند که فیلم قصد ارائه آن را دارد سعی کردند با پاک کردن صورت مساله خیال خود را راحت کنند. هنوز جای کار بسیار است آنچه مهم است اینکه هنوز که هنوز است برای استفاده از ظرفیتهای دراماتیک حادثه عاشورا جای کار داریم. باید با تکیه بر نقاط قوت قبلی و اصلاح نقاط ضعف و البته با اتکا بر حرفه ای هایی که علقه های عاشورایی کافی دارند شرایطی را فراهم کنیم برای خلق محصولاتی که نه فقط در ایران که در خارج از مرزهای ما نیز بتوانند تصویری دقیق از
محق بودن تفکرات شیعی برآمده از قیام عاشورا را نشان دهند. اینکه شیعیان عراقی تصاویر فریبرز عرب نیا با گریم مختار را بر روی تی شرتهای خود مصور میکنند برآمده از غنای مجموعه ای مانند "مختارنامه" است. مانند "مختارنامه" باید باز هم ساخته شود...
دیدگاه تان را بنویسید