سرویس فرهنگی «فردا»: روز اول ماه ذی القعده، آغاز سرور و نشاط مؤمنان است. این ماه با میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام آغاز شده و با میلاد امام رضا علیه السلام به نیمه می رسد. چه نیکوست که در این ایام مبارک، لحظاتی را برای درک معارف اهل بیت علیهم السلام صرف بداریم. در ادامه، سخنان استاد فاطمی نیا پیرامون شخصیت والا و سیره مبارک حضرت معصومه سلام الله علیها از دیدگان شما می گذرد. این بیانات به نقل از کتاب «روضه های استاد فاطمی نیا» است.
من عرض ادب مى كنم به ساحت مقدسه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام. عظمت اين بزرگوار از عقول ما خارج است. ببينيد يك مسئله شرف نسب و انتساب است كه حضرت معصومه عليها السلام دختر حضرت موسى بن جعفر عليه السلام است. اين مسئله انتساب و شرف انتساب را صحبت بكنيم. شما در زيارتنامه مى خوانيد كه السلام عليك يا بنت ولى الله. السلام عليك يا أخت ولى الله. السلام عليك يا عمة ولى الله (1) خواهر امام، عمه امام، دختر امام؛ دختر موسى بن جعفر عليها السلام است. اين يك مقامى است كه خدا به اينها داده است. انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا (2).
اين امام زاده هاى بزرگوار در دنيا هستند. اينها هر كدام يك دريا هستند، من اينجا كه مى آيم عرض ادب مى كنم. مى گويم خدايا ما به چه زبانى تو را شكر كنيم كه اين بزرگواران در خاك مملكت ما هستند. آسان مى رويم و زيارت مى كنيم. در حضور خانم دعائى مى كنيم كه خدا ان شاء الله زيارت عتبات مقدسه و معصومين و امام زاده ها و اماكن متبركه را با عافيت براى ما فراهم كند. ضمنا من يكى از دعاهايم اين است كه قسمت بشود تا حضرت نفيسه عليها السلام را هم زيارت كنيم. آن خانم، خيلى بزرگوار است. به يك عده خدا دختر مى دهد؛ به من تلفن مى زنند يا حضورى مى پرسند كه خدا به ما دختر داده است، اسمش را چه بگذاريم؟ مى گويم: نفيسه. مىدانيد چرا؟ چون فاطمه كه خيلى داريم، فاطمه خيلى خوب است. معصومه خيلى داريم. زهرا خيلى داريم. اگر نفيسه گذاشته بشود، اسم اين خانم ترويج شود. حضرت نفيسه در مصر است. اين خانم يك قبرى داده بود برايش كنده بودند كه به منظور عبرت در آن قبر مى رفت و مى نشست؛ كه اى نفس! آخر جاى تو اينجاست. روايت داريم كه حضرت نفیسه شش هزار قرآن در آن قبر خودش ختم كرد؛ شش هزار
قرآن! در مصر كه ايشان آمده بود، در همسايگى آن، منزل دختر يهوديه بوده كه نابينا بوده است. مصرى ها آمدند و از آب وضوى حضرت نفيسه بردند و به چشم آن دختر ماليد. آن دختر بينا شد و يك هنگامهاى شد. در مصر خيلىها مسلمان شدند. براى همين مصرى ها با اين كه سنى اند وقتى مىگوييد سيدة نفيسه بدنشان از شادى مىلرزد. اين خانم با چند واسطه به امام حسن عليه السلام مىرسد. قبرش در مصر است. وقتى كه وفاتش نزديك شده بود، قرآن داشته مىخوانده خيلى جالب است به اين آيه كه مى رسد «لهم دار السلام عند ربهم» (3) ديگر حالش بهم مى خورد. روزه هم بود. مى آيند مى گويند كه خانم! چيزى ميل مى فرمائيد؟ مى فرمايد: واى بر شما! من عمرى از خدا خواستم كه با دهان روزه ملاقاتش كنم و الان اين دعا مستجاب شده است. اينها ستارگان پيغمبرند.
در اين زمين حضرت فاطمه معصومه عليها السلام يك ستاره اى است. ستاره اى از ستاره هاى ولايت است. خانم حضرت معصومه غير از شرف نسب، يكى از عباد و زهاد بوده اند، مقام ديگرى كه حضرت دارد اين است كه حضرت معصومه عليها السلام از علماء بوده است؛ از محدثات بوده است. كتابى به دستم رسيد به نام أسنى المطالب؛ البته به اين نام چندين كتاب داريم. مؤلف در آن احاديثى آورده كه اسنادش به حضرت فاطمه معصومه عليها السلام مى رسد. مثل حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام كه غير از امام زاده بودن از عباد و زهاد و از علماء و بزرگان بوده است؛ حضرت فاطمه معصومه عليها السلام مقام علمى هم داشته است. حالا اين چيزهايى است كه ما متوجه مى شويم و مى گوئيم كه خانم، دختر موسى بن جعفر عليها السلام است. علم داشته، عبادت داشته است.
غير از اين، من به شما يك چيزى بگويم. در اين امامزاده ها غير از اين مقامهايى كه ما برايشان تصور مىكنيم، در هر كدام يك سرى از اسرار ولايت هست كه از عقول ما خارج است. مىخواهم اين طور بگويم كه مثلاً يكى از اين امامزاده ها وجود نازنين حضرت قمر بنى هاشم عليه السلام است؛ ما اين همه شهيد در صدر اسلام داشتيم، ـ اين همه شهدا را كه در نظر بگیرید، در اينها شخصيت هاى خيلى بزرگ بودند ـ اما چطور مى شود كه مى فرمايند: براى عموى ما، قمر بنى هاشم عليه السلام مقامى است كه "يغبطه جميعُ الشهداء" (4)؛ حالا این اگر نبود می گفتیم بخشی از شهدا را می گوید اما [می گوید:] «جمیع الشهداء». یا مثلا حضرت عبدالعظیم را هرکس زیارت بکند مثل این است که امام حسین علیه السلام را زیارت کرده است. چقدر عظمت را می رساند.
آن وقت حالا حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را ببینید، «مَن زارَ فاطِمَة بِقم فَلَه الجنَّة» (5). البته این را هم داریم که «عارفاً بحَقِّها» باشد. این باید حتماً گفته بشود. عارف به حق او باشد، اهل تقوی باشد بهشت برای او واجب می شود. حالا یک حدیث در عیون اخبار الرضا (ع) پیدا کردم می فرماید که شیخ با اِسناد آورده است. مفهوم حدیث این است می فرماید: در شفاعتِ فاطمه معصومه علیها السلام که در قم دفن شده، قدرتی هست که می تواند همه شیعیان را نجات بدهد. خیلی حرف است. یک معصوم گفته، همه شیعیان، را نجات دهد. از نظر کرامت، از قبر نازنینش این قدر رؤیت شده که «لا تُعَدُّ و لا تُحصی». من تبرکاً و تیمناً یک کرامت عرض می کنم که شما ذائقتان بیدار بشود و ان شاء الله دامن این بزرگوار را بگیرید. به شما عرض می کنم که عوام بازی در نیاورید، این در بسته نشده است. حضرت معصومه علیها السلام شفاعتش همیشه هست. مثل نور خورشید در مجاور ماست. همیشه خانم جواب می دهد. بإذن الله شفیع می شود. منتها ما هستیم که گیرندگی نداریم یا بعضی مصلحت ها هست. بالاخره خیلی چیزها هست که اسرار ولایت است، مجاز نیستم. من چیزی نمیدانم، یک وقت از این
گفتارمان برنیاید که چیزی می دانم و نمی گویم؛ اما بالأخره اگر هم می دانستم می گفتم ما مجاز نیستیم که با اسرار اهل بیت علیهم السلام بازی کنیم. یک چیزی تبرکاً عرض کنم که اگر صد جلد از کرامات حضرت معصومه علیها السلام بنوسم تمام نمی شود.
خدایا ما به این حببیه تو و دختر حبیب تو پناه می آوریم. به حبيبه خودت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام قسم مى دهم كه حوائجمان را مقضيه فرما! اين را به عنوان قطره اى از دريا عرض مى كنم.
در بغداد يك مسيحى بوده است ، ايشان مريض مى شود روز به روز زرد و زار و لاغر. تمام اطباء جوابش مى كنند و مى گويند: بالاخره تو مى ميرى! علاجى ندارى. جوان هم بوده. حالا اينها يك اسرارى است كه ريشه هايى دارد كه آن ريشه ها را ما نمى دانيم. اگر مى دانستيم سلمان مى شديم، اباذر مى شديم. هوس هم نكنيد. اگر خواستند به ما مى دهند و در كاسه امان مى ريزند. اگر نخواستند هم بالا پائين نپريد. آرام باشيد، مؤدب باشيد. ان شاء الله ادب عبوديت داشته باشيم. چرا يك نفر اينطور مى شود؟ نمى دانيم. پناه بر خدا! خدا همه امان را عاقبت به خير كند. يكى از اساتيد اين مملكت الان مرده، اسم نمى آورم. پنجاه سال به عنوان استاد بر مردم تحميل شد. يك كتابى داشت مى نوشت در مورد رضا شاه، اسم كتابش رضا شاه كبير بود. وسط اين كار در تخت بيمارستان افتاد. اوراق را از چاپخانه مى بردند. همان جا روى تخت بيمارستان مى نوشت «اعلى حضرت رضا شاه كبير»، ديدند نفسش در نيامد! مرحوم شيخ محمد جواد مغنيه در لبنان بود من ايشان را ديده بودم؛ خيلى پر كتاب بود [و] كتاب خيلى نوشته بود. يك روز آمده بود يك چيزى بنويسد مثلاً «قال على عليه السلام» را نوشته بود، مرده بود.
ببينيد آخرين چيزى كه نوشت چه چيزى بود. در يك دعايى پيدا كردم كه مى فرمايد: اللهم اجعل اوسع ارزاقنا عند كبر سننا (6) ببينيد چقدر زيباست! خدايا فراوان ترين روزى ما را به هنگام پيرى ما قرار بده. آدم پير كه نمى تواند برود بيل بزند يا از پسرش قرض كند [یا] از عروسش درخواست كند. خودش داشته باشد. دعا را نگاه كنيد، يكى اش راجع به دنياست و يكى هم راجع به آخرت است. اللهم اجعل اوسع ارزاقنا عند كبر سننا و اجعل احسن اعمالى عند اقتراب آجالنا. نيكوترين عمل، از ما وقتى سر بزند كه اجل ما نزديك شده باشد. ان شاء الله همهمان عاقبت به خير بشويم. بالاخره بعضى ها عاقبت به خير مى شوند.
اين مسيحى را ببينيد چه شد. من اسرارش را نمى دانم. شيعه اى به او گفت حالا كه همه جوابت كردند، برو صحن حضرت موسى بن جعفر عليه السلام يك دور در صحن راه برو! تو كه همه جا رفتى، اينجا هم برو. اين هم زرد و زار و لاغر كه مى گويند اصلا در شرف مرگ است، صحن حضرت مى رود و يك دورى در صحن حضرت مى زند، بعد هم مى رود و در منزلش مى خوابد. يك وقت مى بيند: خانم مجلله اى ، بالاى سرش آمد. مى فرمايد: تو كه [به] صحن موسى بن جعفر عليه السلام آمدى، كارى داشتى؟ مى گويد: خانم! شما كى هستيد؟ مى فرمايد: «أنا معصومه» من معصومه هستم، بنت موسى بن جعفر عليها السلام. مى فرمايد: برو! خدا شفايت مى دهد. از خواب بيدار مى شود مى بيند كه حالش خيلى بهتر است بالاخره اطبا مى بينند عجيب است؛ اين، آن نيست. خلاصه به اسلام تشرف حاصل مى كند، مسلمان مى شود. بعد از اسلام آوردنش نجف مى رود و علما هم تحويلش مى گيرند. جوان هم خوب كه مى شود برايش عيالى اختيار مى كنند. مى رود در كربلا ساكن مى شود. مى گويند: اولاد خوبى هم داشته و عجيب است كه بعد از اسلامش خواب مى بيند كه چندين حوض است. اين را در آن حوض بردند كاملا در آن حوض ها فرو بردند و بيرون آوردند. از
اين حوض به آن حوض. معلوم مى شود عنايت بوده كه تطهيرش كردند. پاكش كردند. معبرين برايش يك تعبيرهاى عجيبى مى گويند.
دختر پيغمبر! ما آمديم در خانه تان. ما نمى خواهيم مثل بعضى ها بى ادبى كنيم. اما اين جسارت را مى توانيم؛ ـ البته اين جسارت هم نيست كوچكى است، درخواست است ـ دختر باب الحوائج! دختر پيغمبر! تو امروز ما را آن مسيحى حساب كن. اصلا ما تشيع مان و ... را به رخ نمى كشيم. گنه كاريم.
آى مردم قم! طلبه ها! قدر مى دانيد يا نه؟ اسم نمى آورم يكى از علماء به مقامات عاليه رسيده بود. يكى از اولياء فرمودند كه از بركات توسل به بى بى دو عالم، حضرت معصومه عليها السلام بوده است. چقدر ما مى سوزيم كه قبر حضرت زهرا عليها السلام را پيدا نكرديم و پيدا نمى كنيم تا امام زمان عليه السلام بيايد. بالاخره ما نمى دانيم. اما اين را در نظر داشته باشيد، اينجا كه به نيت زيارت حضرت معصومه عليها السلام مى آیيد، اين ذهنيت را هم داشته باشيد كه اين خانم به جاى مادرش نشسته است. اگر قبر زهراى مرضيه عليها السلام گم شده، اين قبر دخترش كه گم نشده است.
دختر پيغمبر! دختر باب الحوائج! شفاعت كن. سفره دارد جمع مى شود. اين ها همه زائران شما هستند اينها خاك حرم تو را به چشم مى مالند. يعنى اينها دست خالى بروند؟ من اينجا چندين سال منبر رفتم. در برابر اين بزرگوار هيچ وقت مصيبت مكشوف نخواندم و نمى خوانم. فقط يك چيزى عرض مى كنم؛ شايد ان شاء الله اجازه داشته باشيم. حضرت معصومه عليها السلام در سال دويست تقريباً آن موقع تشريف آوردند قم. مى خواستند بروند زيارت برادرشان، به عشق زيارت برادر از مدينه حركت كرد كه برادر را زيارت كند. مردم قم با خبر شدند. مردم قم از قديم شيعه بودند اين قمى ها كه اصلا اهل قم هستند، مردمان شريفى اند من در مدت مجاورتم كه آنجا بودم ـ طلبه اينجا بودم، طلبه اى ناقابل ـ جز خوبى از اينها چيزى نديدم. حالا عرض كنم خانم! شما آمديد قم مردم با خبر شدند، از شما استقبال كردند، اما عمه شما حضرت زينب كبرى وقتى از سفر كربلا آمد، چهل منزل آمده بود اما با زخم زبان از او استقبال كردند ...
پاورقی ...............
1-مفاتيح الجنان ، زيارت حضرت معصومه عليها السلام ؛ ص 931.
2-سوره مباركه احزاب ، آيه 33.
3-سوره مباركه انعام ، آيه 127 .
لهم دار السلام عند ربهم و هو وليهم بما كانوا يعملون .
4-الخصال ، ج 1، 68 .
و ان للعباس عند الله تبارك و تعالى لمنزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة .
5-مستدرك الوسائل ، ج 10، ص 368.
البحار، فى بعض كتب الزيارات حدث على بن ابراهيم عن اءبيه عن سعد عن على بن موسى الرضا ع قال قال يا سعد عندكم لنا قبر قلت له جعلت فداك قبر فاطمة بنت موسى عليها السلام قال نعم من زارها عارفا بحقها فله الجنة .
6-اقبال الاعمال ، 679، البلد الاءمين ، 183، المصباح للكفعمى ، 535 .
به نقل از پایگاه a-fateminiya.blogfa.com
دیدگاه تان را بنویسید