سراغ قصه هايي مي روم که بلد باشم تعريف کنم

کد خبر: 362554

سرویس فرهنگی « فردا »: اولين فيلم حامد محمدي در مقام کارگردان اين واقعيت را ثابت مي کند که داستان جذاب مي تواند به تنهايي عامل فروش فيلم باشد، هر چند که جواد عزتي و نازنين بياتي هم به عنوان بازيگران اين فيلم، تا امروز جايگاه خوبي بين سينمادوستان پيدا کرده اند. کساني که «طلا و مس» و «حوض نقاشي» را به خاطر دارند، به راحتي رد پاي نويسنده آنها را در اين فيلم هم احساس مي کنند. با کارگردان جوان اين فيلم سينمايي که خوب هم مي فروشد، گفت و گويي داشتيم که پيش روي شماست:

********

*«فرشته ها با هم مي آيند» روايت ساده اي دارد. اين به سبک کاري شما بر مي گردد يا داستان ايجاب مي کرد ؟ --هم سبک کاري من اينچنين است و هم اقتضاي داستان، چنين پرداختي را مي طلبيد. اين دو لازم و ملزوم يکديگرند. هميشه خود قصه است که نوع روايتش را مشخص مي کند. سوال شما البته جنبه ساختاري دارد. پرسوناژهاي من اينطور تعريف شده اند و حال و هوايي که در فيلم ديديد براي آنان طراحي شده نيز فرم فيلم را به اين سمت هدايت مي کند. ممکن است من به سراغ قصه هاي ديگر هم بروم، اما براي گام اول در کارگرداني فيلم بلند، اين مدل روايت کردن مناسب تر بود و حتي جايش در سينماي ما خالي احساس مي شد؛ قصه هاي شخصيت محوري که مخاطب با شناختن آنان براي ادامه ماجرا ترغيب شود هميشه مورد علاقه من بوده است.

*شما مخاطب را درگير بحران نمي کنيد. براي مثال نگراني ما براي حال بد نوزاد بيمار زياد طول نمي کشد. اين تأکيد هم از ابتدا وجود داشت؟ -بله از ابتدا چنين تصميمي گرفته شده بود. قرار نبود توي اين قصه روي سختي ها يا بحران هاي زندگي خيلي تاکيد کنم و تماشاگر را با بحران مرگ يا بيماري فرزند همراه قصه کنم. من تقريبا به فيلمنامه وفادار بودم؛ يعني در برخي از صحنه ها ترجيح دادم لحن را عوض کنم و تغييراتي جزئي بر اساس توانمندي هاي بازيگران يا امکانات صحنه صورت گرفت. در پاسخ مشخص به سوال تان بايد بگويم تماشاگر همين الان هم در زندگي عادي خود با انواع بحران ها در ارتباط است و اگر بنا باشد در اين دو ساعتي که در سالن سينما به سر مي برد نيز به او بحران وارد کنيم، کم لطفي است. نبايد حال نه چندان خوب مخاطب را با يک اثر بحران زده و پر از نگراني به هم بزنيم. البته معناي حرف من اين نيست که همه فيلم ها بايد لزوما از بحران پرهيز کنند، اما اين قصه و حرفي که مي خواستم بگويم اين گونه بود که بدون بحران هاي مدنظر شما هم قابل روايت بود و حتي اصرار داشتم نقش اميد را در زندگي پررنگ نشان دهم و بگويم با اين نيروي اميد مي توان بسياري از بحران هاي زندگي را پشت سر گذاشت.

*اين قصه را نمي شود در بستر طبقات بالاتر جامعه روايت کرد؟ - اگر منظورتان طبقات مرفه و ثروتمند باشد بايد به مثالي اشاره کنم. ثروت، در عين حال که ممکن است به آسايش بيانجامد ، لزوما خوشبختي نمي آورد. در اين موضوع شکي نيست و اين گزاره، نتيجه اي است که مردم همه جهان به آن دست پيدا کرده اند. البته نبايد از اين امر غافل شد که بايد براي رسيدن به آسايش تلاش کرد. من اتفاقا براي نشان دادن همين موضوع تلاش داشتم ولي فراموش نکنيم در کشور ما متأسفانه تلاش براي رسيدن به زندگي مرفه و ماشين و خانه به يک هدف تبديل شده، در حاليکه بايد وسيله اي باشد براي برخورداري از آسايش بيشتر. يعني آدم ها همه زندگي شان را صرف مي کنند تا به يک هدف مادي برسند و دست آخر هم مي بينند عمرشان گذشت و در اين مسير چقدر هم سختي کشيدند و از خوشي هاي زندگي فاصله گرفتند. من هم اين نظريه ها را نه رد مي کنم و نه تأييد. تنها مي خواهم ياد آوري کنم که مي توان با هر ميزان از امکانات هم احساس خوب و خوشي داشت. اين نکته را هم مجدد تأکيد مي کنم که تلاش براي آسايش و رفاه بيشتر خانواده، امري نيکو و شايسته است. اين نوع از قصه ها اين ويژگي را دارد که به شعاري بودن نزديک باشد و به همين علت بايد جان کلام آن را در لايه هايي زيرين تعريف کرد. اين موضوع را هم مي خواهم بگويم که شخصيت هاي قصه من لزوما آدم هاي فقيري نيستند. آنان مثل بخش زيادي از مردم به طبقه متوسط تعلق دارند و گرفتاري هاي آنچناني نداشتند. گرفتاري اين شخصيت ها مثل خيلي از مردمي است که هر روز اطراف خودمان مي بينيم و حتي خودمان هم به چنين مشکلاتي گرفتار مي شويم.

*معمولا شخصيت هاي فيلمنامه هاي شما، از آدم هاي «حوض نقاشي» گرفته تا همين مادري که در سن پايين سه قلو به دنيا مي آورد، در عين حال که عجيب و غريب اند، دل مخاطب را هم به دست مي آورند. چطور اين کار را مي کنيد؟ -ضمن اينکه تأکيد دارم شخصيت هاي من عجيب و غريب نيستند، بايد بگويم براي تماشاي فيلم و ارتباط برقرار کردن با قصه فيلم و شخصيت ها، نمي توان تنها به تجربه هاي شخصي دور و بر و آدم هايي که مي شناسيم تکيه کرد. من قصه ها و شخصيت هايم را از يک کره ديگر نمي آورم. آنان را از محيط اطراف خودم انتخاب مي کنم تا بتوانم براي روايت زندگي شان تسلط داشته باشم. رسيدن به اين قصه ها نيز يک اتفاق آني و لحظه اي نيست. شايد موضوعي مدت ها توي ذهنم باشد ولي هيچ وقت شروع به نگارش نمي کنم تا اينکه به پختگي برسد و من را دست به قلم کند. تا وقتي قصه اي براي خودم به قدر کافي جذاب نشده باشد يا شکل مناسب تعريف آن را پيدا نکنم، آنها را روي کاغذ نمي آورم. تمام تلاشم را انجام مي دهم که شخصيت ها براي مخاطب قابل باور باشند و اميدوارم اين اتفاق رخ دهد. من براي شخصيت هاي به قول شما عجيب و کمياب قصه هايم تحقيق مي کنم و پاي صحبت آنان مي نشينم و هر آنچه که در نگاه خودم به شخصيت پردازي آنان کمک کند، وام گرفته ام تا واقع بين تر باشم. اينکه هيات داوران جشنواره فجر حوض نقاشي را غيرعلمي و فضايي مي دانند و تازه سند و مدرک علمي هم رو مي کنند جاي سوال دارد. من قرار نيست مستندسازي کنم که بخواهم برايش سند و کتاب علمي رو کنم. هميشه سعي کرده ام درامي داشته باشم از جنس نگاهي که اتفاقا واقع بينانه باشد و قصه هايي که دغدغه من هستند و تعريف کردن شان را بلدم.

*آن چيزي که دغدغه ذهني شما بود به مخاطب منتقل شده؟ اين را در واکنش هاي تماشاگران شاهد بوده ايد؟ -نه تنها هنگام بيرون آمدن جمعيت از سالن، بلکه هنگام تماشاي فيلم هم از واکنش هاي مخاطبان فهميدم حتي فرا تر از حد انتظارم به آن چيزي که مي خواستم رسيده ام. به هر حال با فيلم اول يک کارگردان طرف هستيم و اين تنها شروعي است براي ورود من به عرصه کارگرداني و خودم سعي مي کنم اشکالات و ايراداتي را که از بازخورد ها گرفتم در کارهاي بعدي لحاظ کنم.

*به عنوان کارگرداني که از دنياي فيلمنامه نويسي آمده، نمي خواهيد فيلمنامه اي اقتباسي بنويسيد و بسازيد؟ -البته نمي توان گفت من از دنياي فيلمنامه نويسي به کارگرداني وارد شده ام. شايد بهتر باشد بگوييم من از دنياي نويسندگي به سينما آمدم چون سال ها قبل داستان هاي کوتاهي به قلم من به چاپ هم رسيده و الان هم در بازار موجود است. خودم را وامدار ادبيات مي دانم و اينکه چرا بين اين عرصه با دنياي سينما فاصله افتاده دلايل گسترده اي دارد که بحث مفصل و علمي و کارشناسانه اي را لازم دارد که علت هاي اين مساله و بي اعتنايي ادبيات و سينما به عنوان دو عنصر هميشه همراه واکاوي شود.

*زوج جوان فيلم شما از چه زماني براي بازي انتخاب شدند؟ از آغاز مي دانستيد چه کساني احمد و ليلاي فيلم شما هستند؟ - نگارش فيلمنامه و پيش توليد تقريبا همزمان بود و انتخاب بازيگر، اتفاق دوري نبود و در همان اولين روزهاي نگارش شکل گرفت. به جواد عزتي و نازنين بياتي فکر کرده بوديم و از همان روزها با آنان تماس گرفتيم که تمايل به کار داشته باشند يا سر کار ديگري نباشند. در مسير نگارش هم به ويژگي هاي دو بازيگر فکر کردم و بر اساس توانايي آنان نوشتم. البته بازيگراني در اين سن و سال هم سينماي ما کم دارد و تلاش من هم بر اين محور بود که بازيگراني داراي تجربه را به پروژه وارد کنم، چون هم کار اولم در سينماي بلند بود و هم مجالي براي معرفي بازيگر به دنياي سينما وجود نداشت.

منبع: بانی فیلم

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت