مطمئنم، مسيرم را اشتباه نرفتم!

کد خبر: 361251

سرویس فرهنگی « فردا »: زندگي متفاوت اين روزهاي مجيد صالحي تنها به دنياي حرفه اي و تغيير نگاهش به دنياي بازيگري مرتبط نمي شود. اينكه او امروز با وسواس و خطا نگاه ديگري به حرفه اش نگاه مي‌كند و انتخاب هاي امروزش به كليت كارنامه اش هيچ ارتباطي ندارد و تنها گوشه اي از زندگي حرفه اي او را پر كرده است. حتي سريال هاي «باغ سرهنگ»، «بيدار باش» و دومين تجربه كار با سيروس مقدم و ايفاي شخصيت عزيز پس از سريال «پليس جوان» در مجموعه «مدينه» تنها بخشي از زندگي کاري مجيد صالحي است. چهره اي كه اين روزها متفاوت ترين نقش زندگي اش را خوب ايفا مي‌كند. او اين روزها در نقش پدر آروين و حنا ي صالحي خوش مي درخشد. بازيگر سريال «قطار ابدي» كه روزي با بداهه گويي هايش از مخاطبش خنده مي گرفت، با «خوش ركاب» ها و مجيد دلبندم،« O  مثبت»، «كوچه اقاقيها»، «زير آسمان شهر» و... در ذهن مخاطب ماند و سينما را با آثاري چون «ورود زنده ها ممنوع»،‌ «دلداده»، «نازنين» و... تجربه كرده تغيير نگاه به يكباره سركي به كارگرداني كشيد تا سريال هاي «موج و صخره» و «سه در چهار» را بسازد، دوباره به تئاتر بازگشت و در چند نمايش حضور موفقي داشت، طوريكه نظر منتقدان اين حرفه را به خود جلب كرد. او با سريال «مدينه» و بازي براي سيروس مقدم در جنس و جمال نو ذهنيت مخاطب را راجع به خود تغيير داد. بخش اول اين فنجان چاي با پدر آروين و حنا صالحي كه به خاطر مهمانان دو قلوي تازه از راه رسيده اش كلي كار را اين روزها رد مي‌كند، پيش روي شماست.

********

*مجيد چه خبر؟ اين روزها پس از سريال «مدينه» اوضاع چگونه مي گذرد؟ فقط بچه داري! ـ بله فقط بچه داري! (مي خندد) به مفهوم مطلق يک پدر بچه دار هستم.

*خدا حفظ کند دو قلوهاي خوش قدم مجيد صالحي را... ـ قربان تو...

*اوضاع احوال کار؟ ـ چند کار سينمايي و سريال پيشنهاد شد، اما نرفتم. آقاي حسين قناعت براي فيلم سينمايي شان مرا دعوت کرد، من کار ايشان را دوست داشتم، ولي نتوانستم در خدمتشان باشم. آقاي اژدري کارگردان عمليات مهدکودک مرا دعوت کردند که متاسفانه شرايطم طوري نبود تا بتوانم در خدمتشان باشم. اين روزها بيشتر درگير بچه ها هستم.

*و براي کارگرداني... ـ براي کارگرداني هم چند کار پيشنهاد شد و حرف زديم، ولي راستش را بخواهي اين روزها بيشتر درگير زندگي هستم.

*برنامه بعدي ات قطعاً کارگرداني خواهد بود؟ ـ نه واقعاً، هر چه پيش آيد خوش آيد. يک سريال براي شبکه تهران پيشنهاد شده که يک سريال 90 قسمتي است. به هر حال شبکه تهران به عنوان شبکه طنز از اين به بعد بيش از قبل دست به توليد فيلم و سريال در ژانر طنز خواهد زد. متني هم علي مسعودي به نام «بدل» نوشته که شرايط آن هنوز مشخص نيست، شايد آن کار براي سيما فيلم ساخته شود.

*و سينما... ـ قرار بود فيلمي را نوشته رضا عطاران با آقاي تخت کشيان و سرتيپي کار کنيم. چند وقتي براي يک فيلم سينمايي با خانم طائرپور گپ و گفت داشتيم، امّا هنوز فيلمنامه اي که باب ميل هر دوي ما باشد، شکل نگرفته...

*چرا از «ميکائيل» سيروس مقدم اسمي نبردي؟ ـ (مي خندد) اي بابا! قبل از سريال «مدينه» ما در خصوص «ميکائيل» صحبت کرديم. فيلمنامه را سعيد نعمت ا... نوشته که دوست دارم در خدمت دوستان باشم. من از ابتدا قرار بود بازيگر سريال «ميکائيل» باشم. آن کار عقب افتاد قرار شد زودتر سريال «مدينه» ساخته شود و من هم در خدمت دوستان بودم. جالب است بداني ابتدا فکر مي کردم تهيه کننده سريال «مدينه» هم خانم غفوري است در ادامه متوجه شدم اين کار را خانم تقوايي تهيه مي کند. چون من با آقاي مقدم و نعمت ا... گپ زدم و حضور اين دو در همان ابتدا اولويتم بود. من سر سريال «مدينه» رفتم تا متوجه شوم اينکه مي گويند سيروس مقدم روزي 17 ـ 18 ساعت کار مي کند يعني چه! آيا من توانايي اين را دارم که در خدمت ايشان باشم؟ نکته ديگر اينکه منتظر فرصت بودم تا در يکي از نوشته هاي سعيد نعمت ا... حضور پيدا کنم، اينکه مي گويند جنس ديالوگ هاي او خاص است و... خدا را شکر تجربه بسيار خوبي براي من بود. البته من هرگز کل 17 ـ 18 ساعت را سر کار نبودم. چون اولاً نقش من کم بود، ثانياً قرار بود حتي از اين هم کمتر باشم. در ادامه اما کم کم شخصيتم رنگ و لعاب بيشتري به خود گرفت. من هيچ روزي بيش از دوازده ساعت آفيش و هرگز هر روز سر کار نبودم. ولي با اين حال هرگز در صورت بچه هايي که روزي 17 ـ 18 ساعت کار مي کردند هم خستگي نمي ديدم. يادم مي آيد يک شب در شمال 18 ـ 19 ساعت کار کردند ولي هرگز در چهره آنها خستگي را نديدم. آنقدر فضا در کار سيروس مقدم آرام و دوست داشتني است که هرگز احساس گذشت زمان و خستگي نمي کنيد. گويا انرژي همه عوامل چند برابر مي شود. نمي دانم ماجرا چيست در تيم سيروس مقدم و سعيد نعمت ا... يک همدلي در ميان عوامل احساس مي شود. همانطور که مي داني آنقدر سيروس مقدم جدا از کار بلدي و استاد بودن در سريال سازي براي تلويزيون، مرد شريف و نازنيني است که همه عوامل کار در طول همکاري از او انرژي مي گيرند. من شاهد بودم که حتي عوامل پشت صحنه هم احساس خستگي نمي کردند آنقدر سيروس مقدم جلوتر از همه در حال دويدن است که همه از جمله من شرم داريم که يک جا بنشينيم و انرژي نگذاريم. باور کنيد اصلاً در اين جنس کار نگاه مادي وجود ندارد و يک قصه دلي است. همه عوامل بيشتر به خاطر خود شخصيت سيروس مقدم با جان و دل کار مي کنند.

*تو اولين بار با يک نقش کاملاً جدي در سريال «پليس جوان» با سيروس مقدم همکاري داشتي، عجيب است در طول اين سالها هرگز شرايط همکاري مجدد ايجاد نشده است؟ ـ آقاي مقدم و خانم غفوري هميشه به من لطف داشتند و من هم از خدا مي خواستم که اين اتفاق رخ دهد، اما هر بار به دليلي نمي شد. وقتي سريال «پرواز در حباب» به من پيشنهاد شد درگير سريال علي شاه حاتمي بودم. براي يک تله فيلم پيشنهاد دادند من درگير پيش توليد «موج و صخره» شدم...

*يادم هست که براي آن کار و تداخلش با «موج و صخره» با خود مقدم هم مشورت داشتي؟ ـ بله، سيروس مقدم عذرخواهي مرا پذيرفت و گفت بهتر است بروي سر سريال خودت متمرکز شوي! اين زن و شوهر انسان هاي بسيار شريفي هستند و کار با آنها براي من يک افتخار و فرصت است. آشنايي قبلي من با ايشان شرايط را طوري رقم زده بود که منتظر بودم شرايط مهيا شود تا بتوانم در خدمتشان باشم. به شدت از حضور در سريال «مدينه» راضي ام. سواي ماجراي حرفه اي که برايم اتفاقات بسيار خوبي رخ داده، بازخورد مردم، مخاطبان و حتي همکاران هم عالي بود. تلنگري که منتقدان، خود شما در طول اين سالها به من زديد باعث شد در اين دو سال با تفکر و تدبير بيشتري کار کنم. سعي کردم با حوصله و تأمل بيشتري به بازيگري فکر کنم. به دنبال پيدا کردن فاکتورهاي ديگر در بازي خودم بودم تا تکرار مجيد صالحي از بين برود. اين اتفاق برايم با سريال «بيدار باش» در تلويزيون رخ داد با «باغ سرهنگ» ادامه پيدا کرد و با سريال «مدينه» هم شما ديدي که هرگز به آن سمت و سوي گذشته باز نگشتم.

*اين تصميم و نگاه نو چگونه در تو ايجاد شد؟ چه اتفاقي باعث شد حس کني بايد يک تغيير مسير را تجربه کني؟ خيلي از طنزکاران هم دوره تو ماندند و خود را تکرار کردند و خيلي ها هم تغيير مسير دادند و شدند رضا عطاران؛ براي تو اين ماجرا چگونه کليد خورد؟ ـ ببين من يک زمان جوان بودم، انرژي داشتم و تخته گاز مي رفتم. مثلاً در سريال «قطار ابدي» سه نقش بازي مي کردم. بارها شد يک تنه يک سريال را پيش مي بردم. من از خودم خيلي خرج کرده بودم و هر چه در طول اين سالها از تئاتر، دانشگاه، کلاس هاي بازيگري و... آورده بودم، خرج شده بود. مثال من به ماجراي آن کسي مي ماند که استخدام مي شود براي درخت قطع کردن، روز اول 18 درخت، روز دوم 15 درخت، روز بعد به 10 درخت، هفته بعد کمتر و... صاحب کار مي پرسد چرا کمتر کار مي کني، طرف مي گويد نه بيشتر هم کار مي کنم، ساعت بيشتري مي گذارم، انرژي بيشتري هم مي گذارم. صاحب کار مي پرسد در اين مدت تبرت را تيز کردي؟! من فقط درخت قطع کردم. مشکل اينجا بود که تبر کند شده بود. آن تيزي تبر بحث مهارت و دانش ماست. گاهي آنقدر درگير کار مي شويم، بدون اينکه بفهميم خودمان را خرج مي کنيم. من روزي سعي مي کردم در کارم متفاوت باشم، ولي هرگز از بيرون خودم را نگاه نمي کردم. يک جاهايي که خود تو، دوستان منتقد، همکاران تلنگري مي زدند. من خيلي خودم را ارزيابي مي کردم. دوباره آمدم شروع كردم به كار روي خودم، فيلم ديدن، تئاتر رفتن، كتاب خواندن حتي ادامه تحصيل در دانشگاه.

*الان كارشناسي ارشد كارگرداني مي خواني؟ - بله ترم بعد پايان نامه دارم ...

*سال گذشته در دو نمايش خوب روي صحنه رفتي و ... - بله با آقاي سيفي آزاد و آقاي حسين كياني دو نمايش خوب را تجربه كردم. نقدهاي بسيار خوبي از بزرگان اين عرصه مثل آقاي طوسي در خصوص بازي ام خواندم. سعي كردم با نگاه ديگري به بازيگري. مسير جديدي را براي خودم انتخاب كنم. حدود 20-10 فيلم سينمايي را رد كردم. وقتي كه مراقبتم شروع شد، وقتي كه فيلم هايي از جنس قبل را رد كردم...

*حالا عبدالرضا كاهاني به تو پيشنهاد كار داد؟ - بله، آنجا من فرصت كردم كنار بابك حميديان عزيزم، خانم ترانه عليدوستي و رضا عطاران كه هر كدام صاحب سيمرغ بلورين هستند، كسب تجربه كنم. من كلي كنار اين دوستان پر انرژي، درس ياد گرفتم.

*ديگر تنها به يك قرارداد خوب و يك پول درست و حسابي از حضور در يك كار فكر نمي كني. - بله كم كم پول از ذهنم كنار رفت. ديگر دغدغه پول نداشتم، چون پولم را درآورده بودم. الان دنبال كار خوب هستم،‌ نقش يك بازي كردم اما الان دنبال يك نقش ماندگار هستم. كلي در سينما و تلويزيون به اندازه قد و اندازه خودم نقش يك بازي كردم، ولي حالا برايم نقش مهم است. نقشي كه از سوي مردم بازخورد خوب ببينم. نقشي كه منتقدان از آن خوب بگويند. نقشي كه مردم به من خسته نباشيد بگويند. خدا را شكر پس از «بيدار باش»،‌ «باغ سرهنگ» و امروز «مدينه» اين اتفاق رخ داد. كلي تماس از سوي همكارانم داشته ام كه به من خسته نباشيد گفتند. خدا را شكر امروز صبر و حوصله من جواب داده و تشويق اطرافيانم به من انرژي مضاعف مي دهد. حالا دوست دارم با فيلم آقاي كاهاني در سينما نيز شروع خوبي داشته باشم.

*حتماً روزي سعيد نعمت ا... و سيروس مقدم هم چنين نقشي را به مجيد صالحي پيشنهاد كردند كه ديدند او جايگاهش تغيير كرده، نگاهش عوض شده، پس مي تواند از پس چنين نقشي برآيد؟ - واقعاً سعيد نعمت ا... كمك حال همه بازيگران كار است. او يك حسن بزرگ در كنار قلم خوبش دارد. خودش پاي فيلمنامه مي آيد و مي ايستد و انرژي مي گذارد. در برخي لحظات حتي در مقام بازيگران فعاليت مي‌كند. تمام فوت و فن هاي نقش را در اختيار بازيگر قرار مي دهد. آقاي سيروس مقدم هم كه در كارشان تك هستند، نوع دكوپاژ و سبك و سياق طراحي ميزانسن و كارگرداني شان طوري بود كه شايد در زمان تصويربرداري متوجه نمي شدي چه اتفاقي قرار است رخ بدهد، اما پس از تدوين مي فهميدي چقدر همه چيز درست، تداوم حس ها منطقي، سر و شكل كار حرفه اي و... از آب درآمده است.

*چه كردي كه اين شخصيت به معتادهاي كليشه اي مرسوم نزديك نشود؟ - از ابتدا آقاي سيروس مقدم مراقب بود اين معتاد به مدل هاي مرسوم و كليشه اي نزديك نشود. دوست نداشتيم همان چيزي بشود كه بارها ديده ايم. به طور مثال صحبت شد كه هرگز در صورت اين آدم حس اعتياد را نبينيم. ممكن است روي كلام او يا گاهي تُن صدايش در برخي لحظات اين مسئله حس شود. نگاه خود نويسنده و كارگردان در اين مسير خيلي كمك حال من بود.

*كار تو در سريال «مدينه» خيلي سخت بود، چرا كه هم بايد نقش عزيز را در مي آوردي، هم بايد با باور تماشاگر در خصوص مجيد صالحي كه معمولاً در هر اثري با يك بداهه از مخاطب خنده مي گيرد برخورد داشتي؟ فكر مي كنم هر چه بداهه در ذهنت داشتي براي عزيز «مدينه» كنار گذاشتي؟ - در اين مورد هم با سعيد هم گپ زدم،‌ سعيد معتقد بود خيلي مراقب باشيم كه هرگز كاراكتر به سمت كمدي نرود. من در اين باره با رضا عطاران هم مشورت كردم،‌ رضا پيشنهاد مي داد مجيد مراقب باش حتي يك لحظه هم به سمت كمدي نروي ...

*ولي فكر مي كنم در برخي لحظات خود كاراكتر و البته جنس بازي بازيگرش طوري بود كه تماشاگر حس كند مي تواند دل به دل عزيز بدهد و با جنس و نوع لحن و كلامش لب شيرين كند؟ - چه اشاره درستي كردي. اجازه بده من راجع به اين مسئله توضيح بدهم. خود سعيد نعمت ا... اين نقش را طوري طراحي كرده بود كه تماشاگر با بازي من آن را پس نزند. اين شخصيت از يك سمت كاملاً شيرين در فضاي گاه تلخ شروع شد و به يك موقعيت كاملاً دراماتيك رسيد. سعيد خيلي هوشمندانه كاراكتر را پرداخته بود. شما ديديد از وقتي كه عزيز به سمت مسافرخانه مي رود، ديگر كم كم جنس ديالوگ هايش و نوع حرف زدنش تغيير مي‌كند. در واقع ما از وقتي به مسافرخانه رسيديم، ديگر جنس شيرين جملاتش فيد شد. در واقع اتفاقات طوري رقم خورد كه يك جا ديگر حس كردي اين آدم نمي تواند شوخي كند. از لحظه اي كه مردم كليت قصه را باور كردند او را نيز در قالب جديد پذيرفتند و حس كردند مي‌شود اين كاراكتر را در اين قالب باور كرد. البته قصه، نوع طراحي و روند آن در كنار بازي بازيگران ديگر به من كمك كرد بتوانم حضوري قابل باور داشته باشم. به هرحال هر بازيگر در يك قالب بيشتر باور مي‌شود. من بايد در اين مسير تلاشي دو چندان مي كردم. پس به كمك كارگردان، نويسنده و البته ديگر بازيگران اين سريال نياز مبرم داشتم. بايد طوري بازي مي كردم كه تماشاگر اين قالب را هم از من بپذيرد. امروز كه اين اتفاق رخ داده، خود تو معتقدي نقش عزيز درآمده، همكارانم، محسن تنابنده، رضا عطاران و... در اين باره به من مي گويند، نفس راحت مي كشم و با خودم مي گويم مجيد صبر كردن، حوصله كردن و دست رد زدن به سينه كلي كار جواب داده، پس مسيرت را اشتباه نرفتي.

منبع: بانی فیلم

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت