آی زورو کجایی که یادت به خیر!
فکر می کنم بازی در نقش زورو برای هر بازیگری جذاب است. البته وقتی تنها بازیگر روی صحنه باشید کار سخت تر از حد معمول میشود.
سرویس فرهنگی « فردا »: فکر می کنم بازی در نقش زورو برای هر بازیگری جذاب است. البته وقتی تنها بازیگر روی صحنه باشید کار سخت تر از حد معمول میشود، اما در تیاتر سختی بیشتر یعنی شیرینی بیشتر، اما اگر لباس زورو را از تن در بیاورم و از روی صحنه پایین بیایم و یک شب ساعت 9 به دیدن نمایش(زورو محاکمه میشود)در سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران بنشینم در نگاه اول (زورو محاکمه می شود)یک نمایش تک بازیگر در باره یکی از قهرمانان مشهور و نوستالژیک قصه هاست، اما آنچه که از نگاه من این نمایشنامه را جذاب می کند زمانه ایست که کارگردان برای روی صحنه رفتن آن انتخاب کرده. زمانه ای که ما در آن زندگی می کنیم. زمانه خورد کردن قهرمانان حاضر و فراموش کردن قهرمانان غایب و اسطوره ساختن از قهرمانان مرده است.
در (زورو محاکمه می شود) و در برخورد باز پرس و گارسیا و کشیش و برنارد و ترنادو با زورو و در آخر پس از اعدام زورو همین سیر را در باره زورو می بینیم. حتی نزدیکان زورو هم در خفا او را می بینند و با او خداحافظی میکنند. هیچ کس به جنگ پدرو فاگس و مامورانش نمی رود و حتی هیچ کس متعرض آنها نمی شود.قصه قصه جامعه ایست که حوصله قهرمان بازی ندارد. آنقدر گرفتار است که حتی وقت ندارد از به دام افتادن زورویش نگران شود. و گاهی آنقدر حسود است که قهرمانش را ریشخند و تحقیر می کند.
همین هم باعث می شود که حتی خود زوروی تنهای بی پشتوانه به خودش شک کند. و در واقع پا پس بکشد و برای اعدام نشدن نجنگد. گویا دلش شکسته از آن همه سختی ای که برای نجات میدم کشیده. مردمی که در دوره سختی زورو تنهایش گذاشتند. ظاهرا زورو هم دریافته که باید بمیرد تا قهرمان شود. تازه آن موقع شاید مردم بگویند آی زورو کجایی که یادت به خیر... منبع: بانی فیلم
دیدگاه تان را بنویسید