غمی بر دل پیامبر

کد خبر: 352965

سرویس فرهنگی « فردا »: خدیجه در بستر بیماری است. پیامبر به عیادت او می‌رود و حضرتش را مورد تفقد و دلجویی قرار می‌دهد. خدیجه اولین همسر پیامبر است و او در سخت‌ترین دوران زندگی همراه پیامبر بوده است.

پیامبر بر بالین او می نشیند، هر چند دلی اندوهگین دارد و سایه مرگ را بر سر او می بیند، اما وعده بهشت را به خدیجه می دهد و می فرماید آیا می دانی خداوند تو را در بهشت نیز همسرم قرار داده است؟ پیامبر وعده بهشت و توصیف درجات عالی آن را به پاس آن همه مهربانی ها، همدلی ها و به شکرانه خدمات همسرش به او می دهد.

بیماری خدیجه شدت می یابد، با آن همه ایثار، از خودگذشتگی و انفاق مال خود در مکتب پیامبر، عرض می کند، یا رسول الله وصیتی دارم و آن این که در حق تو کوتاهی کرده ام، مرا مرد عفو و بخشش قرار بده!

و پیامبر می فرماید: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت سعی و تلاش خویش را به کار بردی، در خانه ام بسیار خسته شدی و اموال و دارایی خود را در راه خدا صرف کردی.

وصیت دوم خدیجه، وصیت مواظبت از فاطمه است. او به فاطمه اشاره می کند و می فرماید او بعد از من یتیم و غریب می شود، مبادا کسی از زنان قریش او را آزرده خاطر کند. مبادا کسی برخورد ناملایمی با او داشته باشد، مبادا...

خدیجه وصیت سومی هم دارد، اما شرم می کند تا به پیامبر بازگو کند، آن را به فاطمه می گوید تا به پدر بگوید، خدیجه از قبر هراس دارد. فاطمه را نزد خود فرا می خواند تا از پدر بخواهد لباسی را که هنگام نزول وحی بر تن داشت، کفن مادر کند.

فاطمه از اتاق بیرون می رود تا وصیت مادر را به پدر منتقل کند. پیامبر آن پیراهن را به خدیجه هدیه می دهد. خدیجه شادمان و مسرور می شود.

پیامبر خود کار غسل و کفن خدیجه را به عهده می گیرد، اما ناگهان جبرئیل بر پیامبر نازل می شود، او به پاس آن همه انفاق و خدمات خدیجه کفنی را از بهشت آورده است. خدیجه سزاوار کفن بهشتی خواهد بود و پیامبر تا آخر عمر از خدیجه یاد می کرد و او را فراموش نکرد.

منبع: جام جم آنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت