سرویس فرهنگی «فردا»: بار دگر، میهمانی الهی آغاز شده است تا بندگان در فرصتی تازه به بهار قرآن و معرفت الهی روی آورند و از برکات آن بهرهمند گردند. این بهار رمضان، ترنم عشق و معرفت خداوندی است که مؤمنان آن را بر دل و زبان خویش جاری میسازند. این بار هم «فردا» ويژهنامههایی روزانه و موجز تدارک دیده است تا در این بهار معرفت، ما را نیز از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید.
اللَّهُمَّ لا تَخْذُلني فيهِ لِتَعَرُّضِ مَعصِيَتِكَ ، وَ لاتَضرِبني بِسِياطِ نَقِمَتِكَ ، وَ زَحْزِحني فيهِ مِن موُجِبات سَخَطِكَ بِمَنِّكَ وَ اَياديكَ يا مُنتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبينَ.
خدایا! مرا در این روز به واسطه ارتکاب گناه خوار مساز و با تازیانه قهرت کیفر مکن و از موجبات خشم و غضبت دور گردان، به حق احسان و نعمتهای بیشمار تو به خلق ای منتهی آرزوی مشتاقان.
تفسیر روز از جزء ششم: چرا در برابر غیر خدا سر تعظیم فرود مىآورند؟
آیه ١٧ و ١٨ از سوره مبارکه الأنعام
وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلّا هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (١٧)
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ (١٨)
معنای آیه
اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى تواند آن را برطرف سازد; و اگر خیرى به تو رساند، او بر هر چیزى تواناست; (١٧)
اوست که بر بندگان خود، تسلّط کامل دارد; و اوست حکیمِ آگاه. (١٨)
تفسیر آیه
قدرت قاهره پروردگار
گفتیم: هدف این سوره در درجه اول، ریشه کن ساختن عوامل شرک و بت پرستى است، در دو آیه فوق نیز همین حقیقت تعقیب شده است.
نخست مى فرماید: چرا شما به غیر خدا توجه مى کنید؟ و براى حل مشکلات و دفع زیان و ضرر و جلب منفعت به معبودهاى ساختگى پناه مى برید با این که: «اگر خدا کمترین زیانى به تو برساند برطرف کننده آن، کسى جز او نخواهد بود، و اگر خیر و برکت و پیروزى و سعادتى به تو برساند از پرتو قدرت او است زیرا او است که بر همه چیز توانا است» (وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْر فَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ).(1)
در حقیقت، توجه به غیر خدا به خاطر این است که:
یا آنها را سرچشمه خیرات و یا برطرف کننده مصائب و مشکلات مى دانند، همان طور که خضوع تا سر حدّ پرستش در برابر صاحبان قدرت و زر و زور نیز یکى از این دو انگیزه را دارد.
آیه فوق مى فرماید: اراده خداوند بر همه چیز حکومت مى کند، اگر نعمتى را از کسى سلب کند و یا نعمتى را به کسى ارزانى دارد، هیچ منبع قدرتى در جهان نیست که بتواند آن را دگرگون سازد.
پس چرا در برابر غیر خدا سر تعظیم فرود مى آورند؟
تعبیر به «یَمْسَسْکَ» در مورد «خیر» و «شرّ» که از ماده «مسّ» گرفته شده، اشاره به این است که: حتى کوچک ترین خیر و شرّى بدون اراده و قدرت او ممکن نیست.
این موضوع، نیز لازم به تذکر است که: آیه فوق، با صراحت کامل عقیده «ثَنَوِیّین» (دوگانه پرستان) را ـ که قائل به دو مبدأ خیر و شرّ بودند ـ ردّ مى کند و هر دو را از ناحیه خدا مى داند.
ولى در جاى خود گفته ایم که: «شرّ مطلق» در جهان وجود ندارد و بنابراین، هنگامى که شرّ به خدا نسبت داده مى شود، منظور امورى است که به ظاهر سلب نعمت است ولى در واقع و در مورد خود، خیر است.
یا براى بیدارباش، یا تعلیم و تربیت و برطرف ساختن غرور و طغیان و خودخواهى و یا به خاطر مصالح دیگر است.
* * *
در آیه بعد، براى تکمیل این بحث مى فرماید: «او است که بر تمام بندگان قاهر و مسلط است» (وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ).
«قهر» و «غلبه» گر چه یک معنى را مى رسانند، ولى از نظر ریشه لغوى با هم تفاوت دارند.
قهر و قاهریت به آن نوع غلبه و پیروزى گفته مى شود که: طرف، هیچ گونه مقاومتى نتواند از خود نشان دهد. ولى در کلمه «غلبه» این مفهوم وجود ندارد و ممکن است بعد از مقاومت هائى، بر طرف، پیروز گردد.
به تعبیر دیگر، شخص قاهر به کسى مى گویند که: برطرف مقابل آن چنان تسلط و برترى داشته باشد که مجال مقاومت به او ندهد، درست مانند ظرف آبى که بر شعله کوچک آتشى ریخته شود که در دم آن را خاموش کند.
بعضى از مفسران معتقدند: «قاهریّت»، معمولاً در جائى به کار برده مى شود که طرف مقابل موجود عاقلى باشد، ولى «غلبه» اعم است و پیروزى هاى بر موجودات غیر عاقل را نیز شامل مى شود.(2)
بنابراین، اگر در آیه قبل اشاره به عمومیت قدرت خدا در برابر معبودهاى ساختگى و صاحبان قدرت شده، نه به این معنى است که او ناچار است مدتى با قدرت هاى دیگر گلاویز شود، تا آنها را به زانو در آورد، بلکه قدرت او قدرت قاهره است و تعبیر «فَوْقَ عِبادِهِ» نیز براى تکمیل همین معنى است.
با این حال، چگونه ممکن است یک انسان آگاه چنین قدرتى را رها کند و به دنبال موجودات و اشخاصى برود که از خودشان هیچ قدرتى ندارند، و حتى قدرت ناچیزشان نیز از ناحیه خدا است.
اما براى این که: این توهّم پیش نیاید که خداوند مانند بعضى از صاحبان قدرت ممکن است کمترین سوء استفاده اى از قدرت نامحدود خود کند، در پایان آیه مى فرماید: «و با این حال او حکیم است و همه کارش روى حساب، و خبیر و آگاه است و کمترین اشتباه و خطا در اعمال قدرت ندارد» (وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ).
در حالات «فرعون» مى خوانیم: به هنگام تهدید بنى اسرائیل به کشتن فرزندان مى گوید: وَ إِنّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ: «ما بر سر آنها کاملاً مسلّطیم».(3)
یعنى این قدرت قاهره خود را که در واقع قدرت ناچیزى بیش نبود، دلیلى بر ظلم و ستم و عدم اعتناء به حقوق دیگران مى گرفت.
ولى خداوند حکیم و خبیر، با آن قدرت قاهره، منزّه تر از آن است که: کمترین ستم و خلافى درباره کوچک ترین بندگان روا دارد.
این نیز ناگفته پیدا است که: منظور از کلمه «فَوْقَ عِبادِهِ» برترى مقامى است نه مکانى; زیرا واضح است خدا مکانى ندارد.
و عجب این است که: بعضى از مغزهاى معیوب تعبیر آیه فوق را دلیل بر جسم بودن خداوند گرفته اند، در حالى که شک نیست تعبیر به «فوق» براى بیان برترى معنوى خداوند از نظر قدرت بر بندگان مى باشد، حتى در مورد «فرعون» با این که انسانى بود و داراى جسم، همین کلمه براى برترى مقامى به کار رفته است نه برترى مکانى (دقت کنید).
* * *
1 ـ «ضُرّ» عبارت است از کمبودهائى که به انسان دست مى دهد اعم از این که جنبه بدنى داشته باشد مثل نقصان عضو و انواع بیمارى ها و یا جنبه روحى مثل جهل، سفاهت و جنون و یا جنبه هاى دیگر مانند از بین رفتن مال و مقام و فرزندان.
2 ـ «المیزان»، جلد 7، صفحه 36، انتشارات جامعه مدرسین قم.
3 ـ اعراف، آیه 127.
از مجموعه تفسیر قرآن آیت الله مکارم شیرازی
در محضر بهجت عارفان: دو توصیه مهم به دوستداران امام زمان عجل الله تعالی فرجه
دوستان آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باید دو مطلب مهم را رعایت کنند:
یکی اینکه، در شداید برای فرج دعا کنند، که خود همین مژدهای است برای اینکه شداید به فرج متصل است.
دیگر اینکه، دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان، همراه با عافیت باشد، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابتقدم و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند؛ زیرا ما هیچ ندیده و نخوانده بودیم که بین برادرها، هشت سال جنگ ادامه پیدا کند، آن هم چه جنگی! بر سرشان در خانهها آتش، بمب و موشک ببارد حتی برای آنها که به جنگ نرفته و در جبهه حاضر نشدهاند.
خدا کند ظهور آن حضرت زود و قریب، و با عافیت اهل ایمان همراه باشد! «وَ اجْعَلْ لَنا فی ذلِک الْخِیَرَةَ وَ الْعافِیةَ؛ خدایا! این [ظهور] را برای ما مایه خیر و عافیت بگردان».[1]
زیرا ما ایمان میثم تمار را نداریم که هر چه بلا شدیدتر میشد، ایمانش قویتر میشد! با ضعف ایمانی که ما داریم، از کجا میدانیم که در بلاها و ابتلائات و شداید ثابتقدم خواهیم ماند، از کجا میدانیم قلباً هم از دین خارج نخواهیم شد. برای بسیاری از مردم، در اثر سختیها و مشکلات و بلاها، تردید و شک حاصل میشود، و توقع دارند که مثلاً الآن باید وقت ظهور آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باشد و چرا ظاهر نمیگردد و...
بنابراین، باید بدانیم که برای رفع این همه بلا چه باید بکنیم و چگونه باید دعا کنیم و متوسل شویم، و شرایط و موانع دعا چیست؟
شاید اعمال ما باعث اینگونه بلاها شده است؛ بنابراین، باید از آنچه میکردیم، دست برداریم و بنای بر عَود (بازگشت بهسوی گناه) نداشته باشیم. اگر برای رفع و دفع این قضایا و بلاها دعای جدی و حقیقی میکردیم، اینطور نمیشد. آیا شرط دعاکننده آن است که حتماً سلمان رحمهالله باشد؟ خیر، بلکه دلش بسوزد و با سوز دل و اشک چشم دعا کند، هرچند نزد خدا فاسق درجه اول باشد! زیرا معلوم است که خدا نمیخواهد یکی از اینها هلاک شوند، وگرنه مطلب به یک کاف و نون: «کن»[2] بسته است، آن هم تعبیر است؛ زیرا او بسیط است، لفظ و زبان لازم ندارد، بلکه هر چه بخواهد، میشود بدون کاف و نون «کن»، لذا نباید انسان مأیوس گردد.
به خدا پناه میبریم! خدا تنبه بدهد که از ثقلین دست برنداریم. چون از آنها دست برداشتیم، این بلاها بر سرمان آمد. ما باید دایرهای از قرآن و توسلات وضع کنیم که محیط بر اهل ایمان گردد و آنها را حفظ کند. مبادا راه را گم کنیم، به خدا پناه میبریم! تمام بلاها از اهل کفر است، باز هم برای نجات به آنها پناه میبریم! به دشمنهای خدا پناه میبریم!
[1]. مشابه این جمله در دعای روز غدیر آمده است؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۹۵، ص۳۱۵؛ اقبالالاعمال، ص۴۸۸.
[2]. بقره: ۱۱۷؛ آلعمران: ۴۷.
از وب سایت دفتر آیت الله العظمی بهجت
چگونگی ارتباط با امام زمان (عج) در کلام آیت الله جوادی آملی
آیت الله جوادی آملی: حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وَحْیانی قرآن کریم است، چرا که وحی یگانه عامل زندگیبخش بشر و پیروی از دستورها و آموزههای آن، زمینهساز باریابی به زندگی معقول و مطلوب است: ﴿استَجیبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم﴾۱؛ ﴿مَن عَمِلَ صلِحًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وهُوَ مُؤمِن فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة﴾.۲
عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از اینرو ارتباط با امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) نیز زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) چنانچه قبلاً بیان شد عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایه مرگ جاهلی برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه میآورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آن که معرفت و ولایت را فهمید، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش مینهد.
ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین میکند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم میسازد، چرا که او کعبه حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی بیت معمور است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشتهای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند.
ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همه قصورها و تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیفة اللّهی انسان است۳، از اینرو بهترین تنبّه برای طائفان غافل و حاجیان ذاهل و معتمران متساهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه عصر حضرت بقیة الله(عجل الله تعالی فرجه) است، تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند.
* چگونگی ارتباط با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)
تشرف بیواسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) لیاقت و شایستگی هایی ویژه می خواهد، از این رو تنها اوحدی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق می یابند.
هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت میگیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران میرساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(عج) جاری میگردد؛ اما چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه) باشد بلکه آن حضرت شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران میگشایند و واسطه رسیدن فیض امام به آنان میشوند.
آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.
انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره(علیهم اسلام) از بهترین راه هایی است که می تواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواست های نداشته باشد، چرا که از قدر عملش می کاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود، پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که سجیّتهم الکرم۴، بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، چرا که آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّه کریم خویش عطا میکند ماندنی است.
البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان درخور خویش عطا کنند؛ نه در اندازه مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش عطا کنند، هم قابلیت و ظرفیت میبخشند و هم مقبول و مظروف؛ و گاه گرچه به شخص عطا میکنند، ظهور و فضل عطایشان جامعهای را بهرهمند میسازد؛ مانند آنچه حضرت رضا(علیه السلام) به شاگرد خویش جناب زکریّا بن آدم در برابر استجازه او برای خروج از قم فرمود: شما در قم بمانید. خدای سبحان به برکت شما عذاب را از مردم قم برمیدارد، آنگونه که به برکت مزار پدرم عذاب را از ساکنان آن منطقه برداشته است.۵ این نمونهای از آن عطایاست که به شخصی چنان لطفی میکنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن شهر جریان یابد.
از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) ادب برخاستن به احترام نام مبارک ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان عصمت(علیهم السلام) سنّتی دیرپاست.
پینوشتها
۱ ـ سوره انفال، آیه ۲۴/
۲ ـ سوره نحل، آیه ۹۷/
۳ ـ الکافی، ج۴، ص۱۸۸ ـ ۱۸۷/
۴ ـ برگرفته از زیارت جامعه کبیره که در آن ائمّه(علیهمالسلام) چنین خوانده میشوند عادتکم الاحسان و سجیّتکم الکرم (البلد الامین، ص ۳۰۲؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۵).
۵ ـ الاختصاص، ص۸۷/
منبع: شبستان
دیدگاه تان را بنویسید