«ویژهخواری» در سینما
این روزها 9 ماه از تغییر مدیریت سینمایی کشور گذشته است. حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در آخرین نشست مطبوعاتی خود که هفته گذشته برگزار شد گفت: «از ادبیات رواج یافته در عرصه سینما که کمکهای دولتی را به رانتخواری و ویژهخواری تعبیر میکنند، ناخرسندم.»وی در ادامه گفت: «در این مدت نه چندان طولانی، یکی از اصول ما این بود که برخی نگرانیهایی راکه جامعه سینمایی را پرالتهاب میکرد به حداقل کاهش دهیم که یکی از آنها عدم شفافیت در مدیریت سینمایی کشور بود. ما در این راستا تلاش کردیم در پستوها چراغ و روشنایی بیندازیم که نمونه آن اعلام شدن اعضای شوراهای پروانه ساخت و نمایش فیلمها و ورود پیدا کردن نمایندگان اصناف بعد از سالها به این شوراها بود.» بعد از این جلسه و بیان این جملات از سوی معاونت سینمایی به سراغ اهالی سینما رفتیم، کسانی که بیشترین ناراحتی شان از معاونت پیشین سینمایی کشور بیعدالتی در حمایتهای مادی ومعنوی از آثار بود و آنها از این روزها و اوضاع و احوال دنیای حرفهای خود گفتند که میتوانید در قالب سخنان علی رضا داوودنژاد تهیهکننده و کارگردان، پوران درخشنده کارگردان و تهیهکننده، منیژه حکمت تهیهکننده و جهانگیر کوثری تهیهکننده بخوانید. حل مشکلات عزم ملی میخواهد گفتوگو را با شنیدن نظرات علی رضا داوودنژاد که کارگردانی آثاری چون: «کلاس هنرپیشگی»، «بچههای بد»، «مصائب شیرین»، «نیاز» و... را در پرونده کاری خود دارد آغاز کردیم. وی، با بیان اینکه اصولاً در سینما گردش اطلاعات وجود ندارد و همه چیز بعدها مشخص میشود گفت: «به نظر میرسد، کار زیادی انجام نمیشود و این انجامنشدنها، در راستای مشکلات کلیدی است که تا بوده گریبان سینما را گرفته و همچنان هم ادامه دارد. مشکلاتی نظیر اینکه سرمایه در سینما امنیت ندارد، تولید سر و سامانی ندارد، تکلیف پخش معلوم نیست، نمایشهای غیرقانونی وجود دارد، بازار قاچاق ویدئو وضعیت خیلی نامناسبی دارد و... همه اینها مسائلی است که باید با فوریت به آنها پرداخت و دقت و پرداختن به حل این مشکلات تنها از دست مدیریت سینمایی کنونی و وزارت ارشاد بر نمیآید، یک عزم عمومی میخواهد. حضور اصناف، مدیران، نهادهای پیرامونی سینما و مدیریت فرهنگی در این امر ضروری و لازم است.» وی در ادامه با بیان اینکه بسیاری از نیروهای ذوقی و خلاق در حال حاضر بیکار هستند اما دهها میلیون ایرانی پای ماهوارهها نشستهاند ادامه داد: «این روزها در عمل ما بازی را به کشوری مانند ترکیه باخته ایم. یعنی شرایط هنری، رسانهای کشور در وضعیتی قرار گرفته است که، هنرمندان کشور ترکیه که دهه 60 و 70 در جشنوارههای مختلف برون مرزی، وقتی با کارگردانان ایرانی مواجه میشدند خواهان یافتن رمز و راز موفقیت آثار جذاب و پرمخاطب ما بودند، الان آمدند و بازارهای رسانه را مختص خود کردهاند و باز تأکید براین نکته قابل تأمل است که، دراین حال و روز که هنرمندان ما نباید وقت سرخاراندن داشته باشند، اکثریت آنها بیکار هستند و هیچ فضایی برای حضور و استفاده از خلاقیتهای آنها نیز مهیا نمیشود. بزرگترین مشکل سینمای ما این است که شماری همیشه در صدر و در کنار صدرنشینان هستند که بیشتر سنگریز هستند تا سنگ بردار از راه شرایط نامطلوب سینما. معاونت سینمایی کنونی نشان داده است که میخواهد کاری کند، میخواهد تلاش در مسیر بهبود داشته باشد ولی خواستن وی کافی نیست باید طیفهایی که محوریت سینما را از آن خود میدانند در جایگاه خود قرار گیرند نه اینکه بر همه امور تأثیرگذار باشند آن هم تأثیری که بیشتر به سود خودشان باشد.» نگاه ویژه به فرهنگسازی دومین سینماگری که پای صحبت وی نشستیم و از روزگار این روزهای سینمای ایران جویا شدیم پوران درخشنده بود. او که فیلمهایی چون (هیس!دخترها فریاد نمیزنند، شمعی در باد، پرنده کوچک خوشبختی، بچههای ابدی و...) را کارگردانی کرده و بعضاً تهیه کنندگی آنها را نیز بر عهده داشته است با بیان اینکه نمیدانم در این مدت به فردی سهمی و رانت تعلق گرفته است یا نه و من تا وقتی عملکرد افراد را نبینم نمیتوانم بگویم چیزی از بین رفته است یا نه گفت: «صحبتها اینگونه است که دیگر رانت خواری و ویژه خواری نباشد و اگر قرار است بودجهای به فیلمی تعلق بگیرد این امکانات زیر نظر اعضای یک شورا صورت گیرد، امید که اینگونه باشد. به هرحال اگر قرار است به طرحی بودجهای تعلق گیرد، باید دید این طرحها چه نوع طرحهایی هستند و مهم نباشد که طرح متعلق به چه نامی است، ارزش طرح مدنظر قرار گیرد و اینکه پرداختن به آنها تا چه میزان میتواند برای جامعه مهم باشد و اگر ساخته نشود دچار یکسری غفلت خواهیم بود. واقعیت این است که ما هر نوع امتیازی به هر طرحی میدهیم بیشتر از همه باید به این فکر کنیم که این اثر تا چه میزان به درد مردم میخورد، یعنی همه چیز در رابطه با مردم تعریف میشود. بالاتر از مسأله رانت خواری و ویژه خواری مبحث توجه به فرهنگسازی است. وقتی فرهنگسازی از اصول مجریان باشد در سطح مجلس به حتم بودجه مناسب تعیین شده و بدرستی هم شرایط تولید وساختها مهیا میشود. باید دید خود کسانی که اساساً به فرهنگ و تأمین مخارج فرهنگی توجه ندارند مردم و کشورشان را چقدر دوست دارند زیرا توجه به فرهنگسازی میزان علاقه به کشور را نشان میدهد، فرهنگسازی که میکنیم به تفکر مردم کمک کردهایم وقتی مردم خوب فکر کنند، خلاقیت رشد میکند و جامعه روز به روز بهتر خواهد شد.» درخشنده با تأکید براینکه به حقیقت نمیداند که هنوز رانت خواری و ویژه خواری وجود دارد یا ندارد ادامه داد: «باید منتظر عملکرد آدمها باشیم، البته دیگر نمیتوانیم فقط منتظر باشیم چون زمان را از دست میدهیم. همه چیز باید شفاف و روشن باشد. از دولت گذشته بودجه نبود، الان هم که دیگر متوقف شده است و اما معضل نبود «بودجه» را تنها سازمان سینمایی قادر به حل کردن نیست. اصلاً سازمان سینمایی مگر چقدر بودجه دارد، بودجه آنچنانی وجود ندارد. مجلس باید در این مورد کمک کند. بودجهای که مجلس تعیین کرده است کافی نیست. هنوز بحث فرهنگ جدی گرفته نشده است. کار فرهنگی کردن با ساخت فیلم و ابزار سینما در فرهنگسازی خیلی اثرگذار است. و اما این فرهنگسازی نیاز به افکاری روشن بین و آینده نگر دارد، درطول سالیان در سینمای ما افرادی حضور داشتهاند که انگار دلشان برای سینما نمیسوزد، آنها از نگاه من هستند تا سود خود را داشته باشند، نه آثار شاخص و درخشان ارائه دهند و نه به بهبود سینما کمک میکنند ولی حال چرا تحت حمایت بودهاند نمیدانم. به نظر میرسد جملاتی که معاونت سینمایی کنونی بیان میکند راه بهبود و رفع مشکلات سینمای ایران را در پیش گرفته است ولی باید دید چقدر آنهایی که همیشه و در همه دورهها نگذاشتهاند حال سینما خوب شود امروز همراه هستند. فقط باز تأکید میکنم دیگر وقتی برای انتظار بهبود کشیدن نیست همین الان نیز دیر شده است.» طیفی فکری نمیگذارد منیژه حکمت کارگردان و تهیهکننده سینما نفر سومی بود که از حال سینما در روزهای دولت یازدهم گفت. وی که زندان زنان، سه زن و لالایی را کارگردانی کرده است و تهیه کنندگی آثار سینمایی چون ورود آقایان ممنوع، شهر موشها، چیزهایی هست که نمیدانی و ... را برعهده داشته است با این خواهش سخن خود را آغاز کرد: «اسامی اعضای شوراهای مختلف اگر اعلام شود، آن زمان مشخص میشود، یک طیف فکری همیشه بر سینمای ایران حاکم بوده اند. طیف فکری که خودخواه است، در کارنامه کاریشان، یک فیلم سینمای مستقل هم وجود ندارد. این دوستان در تمام جلسات شوراهای سینمایی حضور دارند و درتمام این سالها، در حوزه هنری فیلم ساختند، در شهرداری فیلم میسازند، در ارشاد هم حضور دارند.» حکمت گفت: «همه میدانند از حامیان سفت و محکم این دولت هستم، این نقدها، گفتههای دلسوزانه من است. وقتی افراد یک جریان فکری همیشه حاکم باشند، جریان فکری که همیشه در همه دورهها بوده و کار داشته و امکانات ویژه دریافت کرده است و اکنون هم در برخی شوراها حضور دارند سرخوردگی برای مابقی اهالی سینما ایجاد میشود. اتفاقاتی که رصد میشود، اتفاقات خوشایندی برای اهالی سینما نیست.» منیژه حکمت با گفتن اینکه آقای ایوبی و جناب جنتی بسیار قابل احترام هستند ولی روزگار خوبی برای بدنه سینما و اهالی سینما سپری نمیشود، افزود: «مشکل، یک عده هستند که همیشه خود را در این سینما برتر میدانند و فکر میکنند همیشه و در همه دورههای مدیریتی باید باشند و کل سینما را حق خودشان میدانند. تأکید میکنم من شرایط سینما را در حال حاضر مناسب نمیدانم و این حرف را منی میزنم که در سینمای مستقل کار میکنم، دراین سینما فیلم میسازم و همیشه هم میدانستم چه کار کنم، من به عنوان شخص «منیژه حکمت» مشکل ندارم، ولی به عنوان یک شهروند و یک سینماگر وظیفه خود میدانم که از دردهایی که میبینم بگویم.» باید صبر کرد و همراه بود جهانگیر کوثری - تهیهکننده سینما که آثاری همچون (اشباح، سوت پایان، خون بازی، زیر پوست شهر، بانوی اردیبهشت و...) با تهیه کنندگی او بر پرده سینماها به اکران درآمده است نیز با گفتن اینکه طی 9 ماهی که مدیریت جدید سینما روی کار آمده است، روزنههای امیدوارکنندهای برای اهالی سینما باز شده است که نمونه و شاخصههای آن را کاملاً میتوانیم حس کنیم و باید با آن همراه شویم، گفت: «یکی از این شاخصهها، باز شدن خانه سینما بود، خانه سینما خودش در واقع یک بحث عمده و کلان است، زیرا در بطن خود 31 صنف دارد که هر صنف برای خودش شماری را جمع کرده است، مثلاً بیش از 400 کارگردان در کانون کارگردانان عضو هستند و همین طور که نگاه کنید، نزدیک به 5 هزار نفر در خانه سینما فعالیت میکردند، که بسته شدن آن، باعث رکود در فضای زندگی و دنیای حرفهای این افراد شد. بازگشایی خانه سینما در حقیقت یکی از بزرگترین حرکتهایی بود که مدیریت سینمایی جدید انجام داد که کار بزرگی بود، زیرا باید با شماری برای این بازگشایی درگیر میشد و تقابلهایی برایش ایجاد میشد، بالطبع ضرباتی را هم تحمل میکرد، اما دیدیم، جناب ایوبی به همراه جناب جنتی پای این تصمیم ایستادند و خانه سینما را باز کردند. این حرکت علامت و نشانه خوبی بود که نسبت به مسئول جدید سینمایی کشور اجماع کنیم، به برنامههای ایشان اعتماد و باور داشته باشیم، این مسئول، دلش برای سینما و فرهنگ کشور میسوزدو دغدغههای فرهنگی دارد واین فضای فکری در تفکر ایشان نه دراین مدت که در سالهایی که به عنوان معاونت فرهنگی در سفارتخانههای مختلف کشورهای مختلف نیز حضور داشتند کمکها و یاری رسانیهای که میکردند به عینه مشخص بود. حمایتهایی که خالصانه بود. حال بحث رانت خواری و ویژه خواری در روزهای مدیریت ایشان مطرح است و من در مورد این بحث میگویم: «بله، وجود دارد» اما این امتیاز دهیها با تأیید آقای ایوبی یا معاونت سینمایی انجام نمیشود، ارکان بالاتر و ارگانهای بالاتری این حمایت را انجام میدهند. درواقع بحث حمایتها یک بحث گستردهای است که محصور در امتیازدهی ساخت فیلم و بودجه دهیهای آن نیست. در زمان اکران نیز ارگانها سعی میکنند سینماهای خود را در اختیار فیلمهایی قرار دهند که تحت حمایت هستند. همین میشود که یک فیلم که از نظر کیفیت ساختاری هم بسیار ضعیف است بهرهمند از حمایتهای تمام ارگانها قرار میگیرد و مثلاً 45 سالن در اختیارش قرار میگیرد، فیلمی که ارزش هنری خاصی از نظر تمام کارشناسان ندارد و این یعنی بحث حمایت که از آن به عنوان رانت خواری یاد میشود بحثی است که از ردههای بالا شروع شده و به سطح پایین میرسد. این فیلمها هم در تولید مورد حمایت هستند و هم در گرفتن پروانه ساخت، پروانه نمایش و تبلیغات حامی دارند. رانت خواری تنها در تأمین خلاصه نمیشود که بگوییم یکسری بودجه کلان گرفتهاند یا نه پرداخت بودجه ناعادلانه متوقف شده است، حمایتهای دیگری که برشمردم بیشتر صدمه زننده هستند که طبیعتاً معاونت سینمایی به تنهایی نمیتواند این حمایتها را انجام دهد. در 9 ماهی که از مدیریت جدید سازمان سینمایی میگذرد، رانتی به کسی داده نشده است و این را از مقابلههایی که رانتخواران مدیریت پیشین با آقای ایوبی دارند میتوان فهمید.» منبع: روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید