آنتن مقدس است
سرویس فرهنگی « فردا »: شعله قهرمانی از سال ۱۳۶۸ وارد صدا و سیما شده و در طول این سالها، اجرای برنامههای مختلفی را در رادیو و تلویزیون به عهده داشته است. او بیش از یک دهه است برنامه سیمای خانواده شبکه یک را اجرا میکند.
قهرمانی سعی میکند هر روز در زمینه خانواده مطالعه داشته باشد، چون معتقد است یک مجری علاوه بر داشتن روابط عمومی قوی باید اطلاعات زیادی داشته باشد تا بتواند یک ارتباط خوب با مخاطب برقرار کند. با اینکه قهرمانی نزدیک به ۱۲ سال است اجرای برنامه «سیمای خانواده» را به عهده دارد، اما اجرای او اسیر کلیشهها نشده است و هر روز سعی میکند متفاوت از روز قبل باشد. یکی از ویژگیهای او در اجرا آرامشی است که با کلامش به مخاطب منتقل میکند. با قهرمانی درباره اجرا به گفتوگو نشستیم.
از اواخر دهه ۶۰ وارد دنیای اجرا شدید و یکی از ویژگیهای شما، آرامشی است که در کلام تان وجود دارد. آیا در طول این سالها پیش آمده از ماجرایی عصبانی و ناراحت باشید، اما باید جلو دوربین میرفتید و برنامه را اجرا میکردید؟
مجری هم یک انسان است با تمام عواطف، حالات و احساسات. من هم از این قاعده مستثنا نیستم و هیچوقت هم ادعا نداشتهام تافته جدا بافته هستم، اما همیشه سعی میکنم به عنوان یک مجری احساساتم را کنترل کنم. معتقدم مجری باید توانایی داشته باشد و با خودش تمرین کند تا بتواند به این مهارت دست پیدا کند. ضمن اینکه همیشه اعتقاد قلبی و حرفهای من این بوده که آنتن فرصت گرانبها و مقدسی است و مخاطبان من آدمهای بسیار ارزشمندی هستند.
من این باورم را به کسانی که در کلاسهای آموزشی شرکت میکنند هم میگویم که باید سعی کنیم احساسات خودمان را به عنوان مجری کنترل کنیم و به مخاطب احترام بگذاریم. شخصا تلاش میکنم این کار را انجام دهم، اما نمیگویم همیشه موفق بودهام. البته مواقعی پیش آمده به خاطر مسالهای عصبانی بودم و شرایطی باعث شده به هم بریزم، اما باید جلوی دوربین میرفتم. مسلما در چنین شرایطی کیفیت اجرایم مثل روزهای قبل نبوده و شاید برخی مخاطبان متوجه این قضیه شدهاند. بویژه اینکه من مجری برنامههای اجتماعی هستم و باید حضورذهن خوبی داشته باشم، بنابراین شرایط بیرون نباید تاثیر زیادی بر ما داشته باشد.
وقتی قرار است درباره موضوعی در برنامه صحبت کنید، آیا از قبل درباره آن فکر میکنید یا با توجه به فضای حاکم بر برنامه به سر فصل موضوعات میرسید؟ در مجموع تا چه میزان بداهه میگویید و چقدر به متن وابسته هستید؟
اگر اجرای مرا پیگیری کرده باشید حتما دیدهاید هرگز از روی متن صحبت نمیکنم. این مساله فقط مختص من نیست و دیگر همکاران من هم، تابع متن نوشته شده نیستند. معمولا محور و موضوع برنامه را سردبیر به من میدهد و بقیه کار و صحبت درباره موضوع را به خودم میسپارد.
البته ما در برنامه سیمای خانواده، سردبیر و اتاق فکر داریم و موضوعات در این اتاق فکر شکل میگیرد، اما در مجموع میدانم که مثلا روزهای دوشنبه موضوع برنامه به محیطزیست اختصاص دارد. به همین دلیل سعی میکنم حتی سلام و علیک من با مخاطبان ارتباطی با محیطزیست داشته باشد یا در طول هفته به موضوعات جذابی فکر میکنم تا درباره آن در برنامه حرف بزنم.
بنابراین بخشی از این مساله به اطلاعات عمومی مطالعات اختصاصی ما برمیگردد که به نظرم هر مجری باید چنین مطالعاتی داشته باشد. مجری باید دائم در حال مطالعه باشد و جدیدترین اطلاعات را در زمینههای مختلف کسب کند.
من به عنوان مجری موظف هستم اطلاعاتم را در زمینههای مختلف قوی کنم. در مجموع هر مجری با توجه به چارچوب برنامه، اجرای خاص خودش را دارد. محور کلی برنامه را سردبیر برنامه مشخص میکند و خطوط کلی را به من مجری میدهد، اما جزئیات آن به خودم مربوط است.
آیا از روز قبل درباره موضوع برنامه با سردبیر صحبت میکنید؟
نه، نیم ساعت یا ۴۵ دقیقه زودتر سر برنامه حاضر میشوم و درباره موضوع با سردبیر صحبت میکنم. من حدود ۱۲ سال است اجرای برنامه سیمای خانواده را به عهده دارم. بنابراین خطوط کلی برنامه و انتظار گروه و مردم را از خودم میدانم. در واقع تعامل بین من و دیگر عوامل این برنامه دو طرفه است.
آیا تا به حال پیش آمده مثلا در ترافیک بمانید و دو سه دقیقه قبل از شروع برنامه به استودیو برسید؟
این اتفاق زیاد رخ داده است! شاید باور نکنید، اما برخی مواقع به محض اینکه به استودیو رسیدهام و کارشناس وارد شده، متوجه موضوع برنامه شدهام که درباره چه چیزی میخواهیم صحبت کنیم. تا چند ماه قبل موضوعات برنامه سیمای خانواده از قبل مشخص نبود، ولی الان مدتی است که محور بندی شده و موضوعات تعیین شده است.
در مواقعی که دیر میرسم، سعی میکنم افکارم را سامان بدهم و منظم کنم. در این مواقع تجربه به کمکم آمده و از مهارتهای کلامیام بهره بردم. در مجموع سعی کردم بیننده متوجه اضطرابم نشود.
فکر میکنید بعد از این همه سال کار کردن چقدر با سلیقه مخاطبانتان آشنا شدهاید؟
به نظرم یکی از اصول موفقیت مجری این است که در کنار مردم و میان آنها باشد، نه اینکه از دور دستی بر آتش داشته باشد. من به عنوان مجری از هر فرصتی میتوانم استفاده کنم و از مردم ایده بگیرم، حتی وقتی که به خرید میروم باید نسبت به رفتار، صحبت کردن و... مردم حساس باشم. در واقع مردم جامعه میتوانند بیشترین کمک را به من کنند.
همیشه سعی میکنم خودم را به جای بینندگان بگذارم. مردم دوست ندارند از بالا به آنها نگاه شود. بنابراین من به عنوان مجری نباید فکر کنم آدم دانایی هستم و باید به مخاطبانم آموزش بدهم. برخی مواقع مخاطبان نکاتی را میگویند که صددرصد درست است و من متوجه اشتباهاتم میشوم.
من موظف هستم به مخاطبم از بالا به پایین نگاه نکنم و قبول کنم که مخاطبانم آدمهای فهیمی هستند، اما سوالاتی از کارشناس برنامه دارند که من مجری باید خودم را به جای آنها بگذارم و درباره دغدغههایشان با کارشناس برنامه صحبت کنم.
وقتی مجری چنین نگاهی داشته باشد، مسلما میتواند ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند. در طول سالهای اجرایم مرتب پیگیر بازتاب کارم میان مردم بوده و هستم و سعی میکنم اشتباهات را صحیح کنم. در مجموع فکر میکنم بعد از حدود ۲۵ سال اجرا مخاطبانم را میشناسم.
شما در سیمای خانواده هر روز درباره مباحث مختلف صحبت میکنید. چقدر از حرفهایی که با کارشناس برنامه رد و بدل میکنید در زندگی شخصیتان کارایی دارد؟
سوال شما را با یک سوال جواب میدهم. شما یک خانم خبرنگار هستید و درباره مسائل زیادی اطلاعات دارید، اما آیا همه دانش شما در زندگی شخصیتان مورد استفاده قرار میگیرد؟ طبیعی است که از بخشی از آن استفاده میکنید. اگر قرار باشد از همه مسائل استفاده کنیم که یک خانواده آرمانی میشویم. اما در مجموع مباحث برنامه سیمای خانواده به زندگی شخصیام کمک میکند.
با توجه به اینکه شغل اجرا حساسیتها و نگرانیهای خاص خودش را دارد، آیا این مساله بر زندگی شخصی شما تاثیر گذاشته است؟ اصلا زندگی شخصی و کاریتان را از هم تفکیک کردهاید؟
بدون تعارف باید بگویم من از معدود افراد خوشبخت هستم که کارم را عاشقانه دوست دارم، ولی همین کاری که با عشق انجام میدهم و در طول این ۲۵ سال به هیچ وجه خسته نشدم، در هیچ مرحلهای از زندگیام برایم در اولویت نبوده. من عاشق خانوادهام هستم و مسائل مربوط به خانوادهام در اولویت قرار دارد.
درست است که خیلیها شعله قهرمانی را میشناسند، اما وقتی به خانه میروم کاملا یک زن خانهدار میشوم. با عشق برای فرزندانم غذا میپزم و اگر غذای جدیدی یاد بگیرم، حتما با ذوق برای بچههایم درست میکنم، چون معتقدم اگر من یک خانواده موفق داشته باشم، این موفقیت به زندگی اجتماعی من سرایت میکند و من دوست دارم یک مجری خوب و یک همسر و مادر خوب باشم.
شما از آبان سال ۱۳۷۹ اجرای برنامه سیمای خانواده را به عهده گرفتید. مسلما اجرای یک برنامه روزانه آن هم بعد از یک دهه دشوار است، چون مرتب باید سعی کنید حرفهای تازهای به مخاطبان بگویید تا آنها از نحوه اجرای برنامه خسته نشوند. برای رسیدن به این هدف چه راهکاری دارید؟
ما همیشه در کنار خانوادهمان زندگی میکنیم و هرگز از بودن در کنار هم خسته نمیشویم. در واقع چهرههایمان برای همدیگر تکراری نمیشود. رمز موفقیت در خانواده احساس نزدیکی است که باعث میشود روزمرگی پیش نیاید. به همین دلیل همیشه سعی کردهام در اجرای برنامه خودم باشم و رفتار تصنعی نداشته باشم. به هر حال من عضوی از برنامه سیمای خانواده هستم و در طول این سالها تلاش کردهام همراه مردم باشم و حرفهای دل آنها را بزنم. وقتی مجری با مخاطب صادق باشد حرفهایش دیگر برای مخاطبانش تکراری نمیشود. زمانی فرد اسیر تکرار میشود که با مخاطبش یکرنگ نباشد. در این صورت مخاطب او را پس میزند. در اجرای برنامهها، برقراری ارتباط صمیمی و نزدیک با مخاطب و هم احساس بودن با او اهمیت زیادی دارد. ازسوی دیگر تلاش میکنم اطلاعات خودم را به روز کنم.
ضمن اینکه سعی میکنم هر روز در زمینه خانواده مطالعه داشته باشم. معتقدم یک مجری باید روابط عمومی قوی داشته باشد تا بتواند ارتباط موثری با مخاطب برقرار کند. فقط دانستن سرفصل یک موضوع اهمیت ندارد. باید در این باره مطالعه کرد. هر روز حتی برای چند دقیقه هم شده کتابی را مطالعه میکنم.
چرا در طول این سالها به سمت برنامهسازی نرفتید؟ یعنی هیچ وقت وسوسه نشدید؟
شاید تنبلی! بخش دیگر این مساله به اعتقادات خودم بر میگردد. زمانی که انرژی بیشتری داشتم، احساس میکردم باید کارها تخصصی باشد. یعنی یک مجری فقط باید اجرا کند و تهیهکننده مشغول کار تهیه باشد، ولی الان احساس میکنم بهتر بود در آن سالها برنامهسازی هم میکردم، اکنون به این نتیجه رسیدهام که یک مجری باید توانایی برنامهسازی هم داشته باشد و یک یا دو کار در کارنامه کاریاش داشته باشد. منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید