گره‌های‌داستانی‌درقصه‌معمایی

کد خبر: 345179
سرویس فرهنگی « فردا »:

شاید با تماشای چند قسمت ابتدایی سری سوم سریال قلب یخی مخاطبان این تفکر را داشته باشند که سریال دغدغه‌های اجتماعی را بیان نمی‌کند اما واقعیت این است که قلب یخی یک مسأله ملی را مطرح می‌کند، مسأله ملی که می‌تواند برای مخاطب خارجی هم جذاب باشد. ماجرای دزدی و قاچاق یک گنجینه از آثار باستانی ایران و قلب یخی از این حیث می‌تواند اثری باشد که در کشورهای خارجی هم پخش شود. یک قصه پلیسی با زمینه معمایی، پر از گره‌های داستانی که یک به یک برای مخاطب باز می‌شوند حتی رنگ اثر و شیوه فیلمبرداری هم به این فضای معمایی پر از تعلیق کمک کرده است. گذشته از داستان معمایی - پلیسی، قلب یخی با بهره‌گیری از حضور بازیگران مطرحی همچون مهران مدیری، هدیه تهرانی، رضا عطاران، رضا کیانیان و... سعی دارد، سریال جذابی باشد. شاید بتوان گفت مهم‌ترین انتخاب سامان مقدم به عنوان کارگردان این سریال، مهران مدیری است. نام مدیری در عرصه کمدی و طنز می‌درخشد اما متفاوت‌ترین نقش آفرینی کارنامه کاری او قلب یخی است. نقشی کاملاً جدی، چند بعدی و متفاوت. این شخصیت حتماً آنقدر برای مدیری جذاب بوده است که راضی شود در یک سریال، چهره متفاوتی از خود را به نمایش بگذارد. هوشمندی مقدم به عنوان کارگردان بدین جا ختم نمی‌شود چرا که دقیقاً می‌دانست، چگونه باید از هدیه تهرانی و رضا عطاران استفاده درست کند. شخصیت «سایه» یک کاراکتر حسی درون‌گرا است و شاید در کارنامه کاری هدیه تهرانی نقش چندان متفاوتی نباشد اما حتماً هدیه تهرانی مانند همیشه از پس چنین نقشی برمی‌آید. عطاران و طنازی هایش هم به کار مقدم آمدند. عطاران شخصیت وکیل داستان را به شیوه خودش ایفا کرده است. کاراکتری که او از اسفندیار به عنوان وکیل ارائه داده است، به پیشرفت قصه کمک کرده است. وکیلی که قرار نیست چندان باهوش نشان داده شود اما کارش را پیش می‌برد و به موفقیت هم می‌رسد. کیانیان هم که مانند همیشه با یک طراحی جدید آمده است. او نقش شاهرخ صولت کارشناس باستان شناسی را ایفا می‌کند. یک فرد باهوش که با باند قاچاق عتیقه همکاری دارد. کیانیان در این سریال هوشمندی کاراکترش را در عکس‌العمل هایش نسبت به حوادث پیرامونش قرار داده است. دومین انتخاب مهم مقدم شخصیت پلیس خلافکار داستان است که نقشش را پژمان بازغی بازی می‌کند. بازغی دقیقاً همان است که باید باشد. پلیسی با چهره‌ای که باور می‌کنید، می‌خواهد به حرفه‌اش خیانت کند، در حالی که این‌طور نیست. قلب یخی اثر پر چهره‌ای است و با دیدن سریال می‌توان دریافت که مقدم بازیگرانش را محدود نکرده و آن‌ها را در ایفای نقش آزاد گذاشته تا بازی بهتری ارائه دهند. در مجموع فیلمنامه سریال، فکر شده است و برای هر اتفاقی در داستان، حتماً دلیلی وجود دارد. گذشته از قوت سریال، یکی از نقاط ضعف اثر طراحی لباس است. لباس‌ها نشانه‌های شخصیت شناسی ندارند و مخاطب نمی‌تواند با دیدن لباس، پی به ابعاد شخصیت ببرد. در حالی که مهم‌ترین وظیفه طراحی لباس در یک اثر نمایشی همین موضوع است. از دیگر نکات، حفظ خط روایی است. در داستانی با این تعداد شخصیت بسیار مهم است که آدم‌ها را گم نکنیم و بتوانیم تمام ابعاد شخصیت‌ها را نشان دهیم. قلب یخی در نیمه اول داستان گره‌ها را مطرح کرد و حالا در ادامه می‌خواهد گره‌های قصه را برای مخاطب باز کند و به نظر این موضوع کمی شتابزده است، شاید لازم بود در قصه پردازی جانب تعادل بیشتر رعایت می‌شد. استفاده از نماهای بسته یا به قول سینمایی‌ها کلوزآپ هم بیش از حد است البته شاید دلیل کارگردان برای این موضوع انتقال هیجان داستان معمایی به مخاطب باشد یا مثلاً این‌که قلب یخی سریال است و در سریال هم از نماهای بسته زیاد استفاده می‌شود اما مهم‌ترین اتفاق قلب یخی پخش نامنظم است که به نظر می‌رسد به سریال ضربه زد. بخش اولیه سریال تقریباً به‌طور منظم پخش شد اما برای چندین ماه توزیع سریال قطع شد و اخیراً قسمت‌های باقی مانده سریال در حال توزیع و پخش است. اگرچه مخاطبان اصلی سریال، آن را دنبال می‌کنند اما باید پذیرفت چنین موضوعی باعث سلب اعتماد مخاطب از شبکه نمایش خانگی می‌شود. از طرفی گروه سازنده زحمت کشیده است و می‌خواهد نتیجه زحمتش را در پخش ببیند. با وجود این قلب یخی سریالی است که تلاش کرده، جانب استاندارد را رعایت کند و نشان می‌دهد که ما در عرصه سریال‌سازی می‌توانیم حرف‌هایی برای گفتن داشته باشیم. منبع: روزنامه ایران

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت