سیره سیاسى و اجتماعى حضرت امام موسى کاظم(ع)
بىتردید براى استوارى و مقاومت در راه عقیده، پشتوانهاى قوى و نیرومند لازم است. طبق آموزههاى قرآنى بهترین پشتوانه هر انسان حقیقتطلبى، اتکا به حضرت پروردگار است و در این میان برترین و نزدیکترین راه در معرفت و قرب به حق، توجه به عبادت و معنویت است. خداوند متعال مىفرماید: «از صبر و نماز یارى بجویید» (بقره/ 45).
حضرت موسى الکاظم (علیه السلام) با پیروى از این رهنمود در مقابل نیروهاى باطل، از صبر و بردبارى و نماز و عبادت یارى مىجست؛ آنحضرت شبها را تا سحر بیدار بود و شبزندهدارىهایش همواره با استغفار بود، همراه با سجدههاى طولانى، اشکهاى ریزان، مناجات بسیار و نالهها و زارىهاى مداوم در حال عبادت» (الانوار البهیه: 205). اندیشه سیاسى امام موسى کاظم(ع) اندیشه سیاسى امام منبعث از وحى و خطابه دینى است و بر پایه صبر و استقامت استوار بود و ایشان مانند جد بزرگوارشان و بر اساس آیه شریف «فَاستَقِم کَما اُمِرت» براى مبارزه با حاکمان جابر عباسى و نیز اثبات حقانیّت اهلبیت(ع) از دو عنصر صبر و استقامت بهره مىبردند. امام بر اساس سنت جدّ مکرّمشان و برخوردارى از دانش پدر بزرگوارشان به هدایت شیعیان مىپرداخت و در چالش مستقیم با حکومت غاصب قرار داشتند. امام کاظم(ع) بین ائمه اطهار(ع) بیشترین چالش سیاسى با حکومت را داشتند و در زمینه مبارزه با حاکمان جور، بخش اعظمى از عمر گرانمایه خود را در زندان بهسر بردند. نحوه ارتباط امام موسى کاظم(ع) با حکومت و سیاست از طریق یاران نزدیک ایشان و نوع برخورد با فرقهها و تفکرات موجود در آن دوران از روشهاى حضرت براى هدایت جامعه اسلامى است. امام(ع) در روند هدایت جامعه علوى بهصورت عام و جامعه شیعى بهصورت خاص توانست با نوع ارتباطى که با حکومت و سیاست از طریق یاران نزدیکشان برقرار مىکرد، از جریانهاى روز آگاه شود. ایشان با اینکه در حکومت دخالت نمىکرد و آنرا غاصب مىنامید، هرگز خود را از جریانهاى سیاسى روز جدا نمىدانست. نمونه بارز نحوه ارتباط حضرت با سیاستهاى روز و آگاهى به اتفاقهاى حکومتى، حضور علىبن یقطین یکى از یاران خاص ایشان در دربار هارون الرشید و بهدستور ایشان بود. چنانچه امام موسىبن جعفر(ع) جهت ساماندادن به مبارزات سیاسى و حمایت از نیروهاى شیعى برنامهاى تدارک دید که بر اساس آن نیروهاى فعّال و مطمئن در مسئولیتهاى کلیدى حکومت قرار مىگرفتند که یکى از اعضاى فعال آن علىبن یقطین بود. علىبن یقطین بارها از امام(ع) خواست که اجازه دهد از مسئولیتهاى خویش در حکومت بنىعباس کنار رود، لکن امام(ع) بدان رضایت نداد و به او مىفرمود: «شاید خداوند بهوسیله تو شکستها را جبران و آتش فتنه مخالفان را از دوستان خویش دفع کند.» و در جاى دیگر فرموده است: «خداوند اولیایی میان ستمگران دارد که بهوسیله آنان از بندگان نیک خود حمایت مىکند و تو از اولیای خدایى». بنا به دستور امام کاظم(ع) علىبن یقطین امورى را بهعهده داشت، از جمله خبررسانى از دربار به امام(ع) چنانچه مرحوم مجلسى مىنویسد: «زمانى که قیام شهید حسین فخ سرکوب شد، سرهاى آنان بههمراه عدهاى اسیر براى موسى فرزند مهدى از خلفاى بنىعباس فرستاده شد. او دستور داد که اسرا کشته شوند و از دیگر علویین سخن به میان آورد تا اینکه به نام امام موسىبن جعفر(ع) رسید؛ با خشم زیاد اظهار کرد: حسین بهدستور او قیام کرده است؛ زیرا او وصى این خاندان است. خدا مرا بکشد اگر او را زنده نگه دارم. در این زمان بود که علىبن یقطین جریان را بهصورت مکتوب به حضور امام تقدیم داشت و آنحضرت را از این تصمیم باخبر کرد. امام(ع) عدهاى از شیعیان و اهلبیت خود را احضار کردند و دراینباره با آنان به گفتوگو پرداختند. آنان پیشنهاد کردند که حضرت خود را براى مدتى مخفى کند که حضرت به آنها بشارت مرگ موسى خلیفه عباسى را داد. امام(ع) از شیعیان حمایت مالى مىکردند. براى نمونه مرحوم کشّى در رجال خود مىنویسد: «علىبن یقطین نامهها و اموال فراوانى را توسط دو نفر از معتمدین خویش براى امام ارسال داشت. قرار ملاقات در بیرون مدینه در محلى بهنام بطن الرمه بود. امام شخصاً طبق قرار در آن مکان حضور یافت و اموال را از آنان تحویل گرفت». این ماجرا علاوه بر اینکه بیانگر رابطه علىبن یقطین و پشتیبانى مالى از امام(ع) است، حکایت از تدبیر سیاسى عمیق و تشکیلات سازمانیافته بین امام(ع) و علىبن یقطین نیز دارد. همچنین علىبن یقطین جهت کمک مالى به شیعیان و حمایت از آنان هرساله عدهاى را از طرف خود به حج مىفرستاد و به این بهانه، پولهاى زیادى به آنها مىپرداخت.
منبع: تسنیم
دیدگاه تان را بنویسید