سرویس فرهنگی «فردا»: سیزدهم رجب، شور و شوق و نشاط و سرور را به قلب همه مؤمنان وارد می سازد چرا که جز مهر علی در دل ما کس جای ندارد و ای کاش به برکت این میلاد پربرکت که عرشیان و فرشیان در سرور آن هستند، ظهور پدرمان که در غیبت کبری است، تسهیل و تعجیل شود ...
ویژه نامه «فردا» ، پیش روی شماست ...
فلسفه تکلم خداوند با صدای امیرالمؤمنین در شب معراج
استاد فاطمی نیا: خطیب خوارزمی یک عالم بزرگ سنی است، کتابی دارد به نام «کتاب المناقب». این کتاب تمامش مسند است. برای جوانان می گویم، مسند به حدیثی گفته می شود که اسم تمام راوی ها در آن برده شود. خطیب خوارزمی که از علماء بزرگ حنفی است به طور مسند حدیثی را نقل کرده است، و بنده تا حال الحمدلله دو بار دقت کردم اسنادش طوری است که شاید بتوان گفت هیچ عالم سنی نمی تواند در این اسناد خدشه کند، خدشه بردار نیست.
و آن این است که می نویسد اصحاب دور پیغمبر اکرم را گرفتند، گفتند یا رسول الله «بای لغة خاطبک ربک لیلة المعراج؟» پروردگار تو به چه زبانی در شب معراج با تو سخن گفت؟ حضرت جوابی داد که تمام اهل معرفت الان حیرت زده ی این جواب هستند، این صریح این روایت است، حضرت فرمود: «خاطبنی بلسان علی» خدا در شب معراج با زبان علی با من حرف زد.
پیغمبر که دریای عقل است، ولی می گوید حالتی به من دست داد، «قلتُ یا رب تخاطبنی ام علی» گفتم خدای من تو با من حرف می زنی یا علی؟ جواب رسید؛ اول دقت کنید خدا مانند ما نعوذ بالله لب و دهان و دندان ندارد، خدا حرف می زند ولی نه با اسبابی که ما داریم، خدا صوت می آفریند و قدرت دارد هر صوتی را بیافریند، اینجا صوت علی را آفریده است، چرا؟ این چرا مهم است.
می گوید جواب آمد. حبیب من می دانی چرا صوت علی را آفریدم، «اطلعت علی سرائر قلبک» به محرم خانه قلبت نگاه کردم، «فلم أجد فیه أحد أحب إلیک من علی بن ابی طالب» دیدم در آن قلب نازنین، محبوبتر از علی وجود ندارد، «فخاطبک بلسانه» با زبان او با تو حرف زدم،.
چرا؟ این چراست که هنوز حل نشده است، می فرماید: «فخاطبتک بلسانه کی ما تطمئن قلبک» برای اینکه قلبت آرام بگیرد. معلوم شد آرام بخش قلب سید کائنات و اشرف خلق، صدای حضرت شاه ولایت امیرالمومنین است.
این صدا آرامش بخش آن قلب نازنین است، آن قلبی که از عقل ما خارج است، که آن قلب چیست، آن قلبی که در آن قرآن آمده، «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ» [آیات 193 و 194 سوره مبارکه شعراء] ...
به نقل از a-fateminiya.blogfa
چرا امیرالمؤمنین چنین جاذبهای دارد؟
در آخرین بخش از فصل نخست کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) که از آثار پربرکت شهید مطهری است، بحثی پیرامون رمز جاذبه امیرالمؤمنین علیه السلام مطرح شده است. این بخش را در زیر تقدیم شما کرده ایم:
رمز محبت را هنوز کسی کشف نکرده است،یعنی نمی توان آنرا فرموله کرد و گفت اگر چنین شد چنان می شود و اگر چنان شد چنین می شود، ولی البته رمزی دارد. چیزی در محبوب هست که برای محب از نظر زیبایی خیره کننده است و او را به سوی خود می کشد. جاذبه و محبت در درجات بالا «عشق» نامیده می شود. علی محبوب دل ها و معشوق انسانهاست، چرا؟ و در چه جهت؟ فوق العادگی علی در چیست که عشق ها را بر انگیخته و دل ها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته است و برای همیشه زنده است؟ چرا دل ها همه خود را با او آشنا می بینند و اصلا او را مرده احساس نمی کنند بلکه زنده می یابند؟
مسلما ملاک دوستی او جسم او نیست، زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکرده ایم. و باز محبت علی از نوع قهرمان دوستی که در همه ملت ها وجود دارد نیست. هم اشتباه است که بگوییم محبت علی از راه محبت فضیلتهای اخلاقی و انسانی است و حب علی حب انسانیت است. درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونه های عالی انسانیت را دوست می دارد اما اگر علی همه این فضایل انسانی را که داشت می داشت: آن حکمت و آن علم، آن! 284 فداکاری ها و از خود گذشتگی ها، آن تواضع و فروتنی، آن ادب، آن مهربانی و عطوفت،آن ضعیف [نوازی]، آن عدالت، آن آزادگی و آزادیخواهی، آن احترام به انسان،آن ایثار،آن شجاعت،آن مروت و مردانگی نسبت به دشمن، و به قول مولوی:
در شجاعت شیر ربانیستی در مروت خود که داند کیستی؟
آن سخا و جود و کرم و...اگر علی همه اینها را که داشت می داشت اما رنگ الهی نمی داشت، مسلما این قدر که امروز عاطفه انگیز و محبت خیز است نبود.
علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد.دلهای ما به طور نا خود آگاه در اعماق خویش با حق سر و سر و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می یابند به او عشق می ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرت ها نهاده شده، و چون فطرت ها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است.
نقطه های روشن در وجود علی بسیار است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن است که به و جذبه الهی داده است.
سوده همدانی، بانوی فداکار و دلباخته علی،در مقابل معاویه بر علی درود فرستاد و در وصفش گفت:
صلی الإله علی روح تضمّنها / قبر فاصبح فیه العدل مدفونا
قد حالف الحقَّ لا یبغی به بدلا / فصار بالحق و الایمان مقرونا
درود خداوند بر روانی باد که او را خاک بر گرفت و عدل نیز با وی مدفون گشت. با حق پیمان بسته بود که به جای آن بدلی نگزیند، پس با حق و با ایمان مقرون گشته بود.
صعصعة بن صوحان عبدی نیز یکی دیگر از دلباختگان علی بود،از کسانی بود که در آن دل شب در مراسم دفن علی با عده معدودی شرکت کرد. پس از آنکه حضرت را دفن کردند و بدنش را خاک پوشانید، صعصعه یک دست خویش را بر قلبش نهاد و با دست دیگر خاک بر سر پاشید و گفت: «مرگ گوارایت باد!که مولدت پاک بود و شکیبایی ات نیرومند و جهادت بزرگ. بر اندیشه ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت.
بر آفریننده ات نازل گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائکش به گردت در آمدند. در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب خویش جای داد و به درجه برادرت مصطفی رسیدی و از کاسه لبریزش آشامیدی.
از خدا می خواهیم که از تو پیروی کنیم و به روشهایت عمل کنیم، دوستانت را دوست بداریم و دشمنانت را دشمن بداریم و در جرگه دوستانت محشور گردیم.
دریافتی آنچه را دیگران در نیافتند و رسیدی به آنچه دیگران نرسیدند. در پیشگاه برادرت پیغمبر جهاد کردی و به دین خدا آنچنانکه شایسته بود قیام کردی تا سنت ها را بر پا داشتی و آشوب ها را اصلاح نمودی و اسلام و ایمان منظم گشت. بر تو باد بهترین درودها!
به وسیله تو پشت مؤمنان محکم شد و راهها روشن گشت و سنتها بپا ایستاد. احدی فضایل و سجایای تو را در خود جمع نکرد. ندای پیغمبر را جواب گفتی. به اجابتش بر دیگران پیشی گرفتی. به یاری اش شتافتی و با جان خویش حفظش کردی. با شمشیر ذوالفقار در مراحل ترس و وحشت حمله بردی و پشت ستمگران را شکستی. بنیانهای شرک و پستی را درهم فرو ریختی و گمراهان را در خاک و خون کشیدی. پس گوارایت باد ای امیر مؤمنان!
نزدیک ترین مردم بودی به پیغمبر.اول کسی بودی که به اسلام گرویدی. از یقین لبریز و در دل محکم و از همه فداکارتر [بودی] و نصیبت از خیر بیشتر بود. خداوند ما را از اجر مصیبتت محروم نکند و پس از تو ما را خوار نگرداند.
به خدا سوگند که زندگی ات کلید خیر بود و قفل شر، و مرگت کلید هر شری است و قفل هر خیری. اگر مردم از تو پذیرفته بودند، از آسمان و زمین نعمت ها بر ایشان می بارید اما آنان دنیا را بر آخرت برگزیدند.»
آری، دنیا را برگزیدند و در مقابل عدل و عدم انعطاف علی تاب نیاوردند و عاقبت دست جمودها و رکودها از آستین مردمی بدر آمد و علی را شهید کرد.
علی علیه السلام در داشتن دوستان و محبان سر از پا نشناخته که در راه ولاء و محبت او سر دادند و بر سر دار رفتند، بی نظیر است. تاریخچه های شگفت و جالب و حیرت انگیز آنها صفحات تاریخ اسلام را مفتخر ساخته است. دست جنایت ناپاکانی از قبیل زیاد بن ابیه و پسرش عبید الله و حجاج بن یوسف و متوکل و در راس همه اینها معاویة بن ابی سفیان به خون این زبده های انسانیت تا مرفق آلوده است.
مروری بر خطبه بدون نقطه امام
چنین روایت شده است كه وقتى اصحاب پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ با یكدیگر مذاكره مى نمودند كه كدام یك از حروف هجا در كلام زیادتر استعمال مى شود، بالاخره رأى همه بر آن قرار گرفت كه الف زیادتر در كلام مى باشد.
ناگاه حضرت امیر المؤمنین ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ وارد گردید و بدون آن كه قبلاً فكر كند و ترتیب كلماتى دهد كه در آن الف نباشد. خطبهای مفصّل را بیان فرمود كه هیچ الف در آن نیست و سپس خطبه بدون نقطه را پس از مذاكره اصحاب در اين باره، بدون درنگ به ايراد آن پرداخته و فرمودند!
متن خطبه بدون نقطه و معنای ژرف و عمیق آن در زیر درج شده است:
«الحمد لله اهل الحمد و ماواه،و له اوكد الحمد و احلاه،و اسعد الحمد و اسراه،و اطهر الحمد و اسماه،و اكرم الحمد و اولاه.
الواحد الاحد الصمد لا والد له و لا ولد.سلط الملوك و اعداها و اهلك العداة و ادحاها،و اوصل المكارم و اسراها،و سمك السماء و علاها،و سطح المهاد و طحاها،و اعطاكم ماءها و مرعاها،و احكم عدد الامم و احصاها،و عدل الاعلام و ارساها.
الا له الاول لا معادل له،و لا راد لحكمه لا اله الا هو الملك السلام المصور العلام الحاكم الودود،المطهر الطاهر،المحمود امره المعمور حرمه المامول كرمه.
علمكم كلامه و اراكم اعلامه،و حصل لكم احكامه،و حلل حلاله و حرم حرامه،و حمل محمدا الرسالة،و رسوله المكرم المسود المسدد الطهر المطهر،اسعد الله الامة،لعلو محله،و سمو سؤدده و سداد امره و كمال مراده.
اطهر ولد آدم مولودا،و اسطعهم سعودا،و اطولهم عمودا،و ارواهم عودا،و اصحهم عهودا،و اكرمهم مردا و كهولا.صلاة الله له و لآله الاطهار،مسلمة مكررة معدودة و لآل ودهم الكرام،محصلة مرددة مادام للسماء امر مرسوم و حد معلوم.
ارسله رحمة لكم،و طهارة لاعمالكم،و هدوء داركم،و دحور عاركم،و صلاح احوالكم،و طاعة لله و رسله،و عصمة لكم و رحمة.
اسمعوا له،و راعوا امره،و حللوا ما حلل،و حرموا ما حرم،و اعمدوا رحمكم الله لدوام العمل،و ادحروا الحرص و اعدموا الكسل،و ادروا السلامة و حراسة الملك و روعها،و هلع الصدور و حلول كلها و همها.
هلك و الله اهل الاصرار،و ما ولد والد للاسرار،كم مؤمل امل ما اهلكه،و كم مال و سلاح اعد صار للاعداء عده و عمده.
اللهم لك الحمد و دوامه،و الملك و كماله،لا اله الا هو،وسع كل حلم حلمه،و سدد كل حكم حكمه،و حدر كل علم علمه.
عصمتكم و لواكم و دوام السلامة اولاكم،و للطاعة سددكم،و للاسلام هداكم،و رحمكم و سمع دعائكم و طهر اعمالكم و اصلح احوالكم. و اساله لكم دوام السلامة،:و كمال السعادة،و الآلاء الدارة،و الاحوال السارة،و الحمد لله وحده.»
ترجمه خطبه بدون نقطه
« ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.
یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.
شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت... تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.
کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.
بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.
خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.
درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه:) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.
او فرستاد تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر).
از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را - و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی آنهاست - بشناسید.»
برگرفته از کتاب دو شاهکار علوی (محمد احسانی فر لنگرودی)
صوت: روایت آیت الله بهجت از صبر ۳۰ساله برای میلاد امیرالمؤمنین
مدح میلاد امام علی علیه السلام
سید مهدی میرداماد
سید مجید بنیفاطمه
محمود کریمی
حسن خلج
محمد طاهری
امیرعباس
دیدگاه تان را بنویسید