حكایت 10 روز طوفانی انقلاب/تصاویر
درحالی كه مردم به سوی كاخ نخست وزیری در حركت بودند، بختیار كه پس از فرار نظامیان با تعداد كمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها كرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت.
دوازدهم بهمن 1357
گروهی به نام «سازمان كماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار میدهد كه اگر آیتالله خمینی قصد داشتهباشد از پاریس به سمت تهران پرواز كند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند كرد. در پی این تهدیدها، امام خمینی(س) به نزدیكان و همراهان خود فرمودند: «من بیعت خود را از شما برمیدارم، ما به طرف كار بزرگی میرویم. شما هم جانتان را به خطر نندازید »
ایران در انتظار امام خمینی(س) غرق سرور است. مردم تهران به شوق ورود امام، خیابانها را آب و جارو میكنند، خطهای سفید وسط خیابان تا كیلومترها تمیز شده و مردم مسیر حركت امام را پر از گل كردهاند. ساعت نه و بیست و هفت دقیقه صبح، امام وارد خاك ایران شد .
سیزدهم بهمن 1357
بختیار در واكنش به استقبال عمومی مردم از ورود امام، پیدرپی با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامههای آتی خویش سعی در عادی جلوهدادن اوضاع دارد. مردم امام، چشم و گوش به مدرسهی علوی دوختهاند. جمعیت مشتاق به دیدار اما آنقدر زیاد هستند كه كوچههای اطراف مدرسهی علوی مملو از آدم شده است. مردم پارچههای دستنویسی روی دیوارها نصب كردهاند كه رویشان نوشتهشده: «زیارت قبول، با یك بار زیارت امام این توفیق را به دیگران هم بدهید »
چهاردهم بهمن 1357
در تمام كشور مردم به اعتصاب عمومی دست زدهاند. كاركنان ادارات و وزارتخانههای مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل كار خود راه نمیدهند. جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران، به دیدار امام میرود و استعفانامهاش را به ایشان تسلیم میكند و البته دوباره از سوی امام شهردار میشود. بختیار از انتشار این خبر و احتمال اینكه سرمشق دیگر زیر دستانش قرار گیرد به شدت میترسد و طی یك مصاحبه شروع به ناسزاگویی به جواد شهرستانی میكند و سایر كارمندان و مسئولان دولت خویش را تهدید میكند. با همهی اینها شهردار تهران، تنها كسی نبود كه به مدرسهی علوی(محل سكونت امام) روی آورد .
پانزدهم بهمن 1357
بختیار تمام پایگاههایش را از دست داده و همچنان با انجام مصاحبههای مختلف سعی در به رخ كشیدن قدرت خود دارد. محورهای مورد تاكید و تهدید او در مصاحبهها اینها هستند :
- به آیتالله خمینی اجازه تشكیل دولت موقت را نمیدهم .
- كسانی را كه جنگ داخلی راه بیندازند اعدام میكنم .
- تمام نظرات امام خمینی را در لباس قانون تحقق میبخشم .
امام در پاسخ تهدیدهای دولت فرمودند: «من باید نصیحت كنم كه دولت غاصب كاری نكند كه مجبور شویم مردم را به جهاد دعوت كنیم. ما از ارتش میخواهیم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آنها فرزندان ما هستند. ما به آنها محبت داریم ...»
امام همچنین در سخنرانیها و دیدارهایشان با مردم اصول سیاستهایشان را اینگونه بیان فرمودند: «تمام اتباع خارجی در ایران به صورت آزاد زندگی خواهند كرد. ما برای اقلیتهای مذهبی احترام قائل هستیم. نظر من راجع به رادیو و تلویزیون و مطبوعات این است كه در خدمت ملت باشند. دولتها حق هیچ نظارت ندارند ...»
شانزدهم بهمن 1357
دهها خبرنگار داخلی و خارجی، گروههای مختلف مردم و جمعی از نزدیكان امام در سالن مدرسهی علوی اجتماع كردهاند. آیتالله هاشمی رفسنجانی حكم نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان را قرائت میكند. در حالی كه مردم هر لحظه به پیروزی نزدیكشان امیدوارتر میشوند، جمعی از تیمساران ارتش در حال فراهم كردن مقدمات اجرای طرحی با حمایت مستقیم آمریكا برای دستگیری امام و كشتن مردم هستند .
اعضای شورای انقلاب، آیتالله دكتر بهشتی، آیتالله مطهری و مهندس بازرگان با تماسهای مداوم با فرماندهان ارتش سعی میكنند ارتش را بدون خونریزی، متحد ملت كنند. مردم با گل و اشك و شعار به استقبال ارتشیان میروند .
هفدهم بهمن 1357
مردم در خیابانها و در حمایت از دولت بازرگان تظاهرات میكنند. شعارها علیه بختیار است، مردم بختیار را نمیخواهند. بختیار سعی دارد به مردم بفهماند در انجام وعدههای خود كوشاست .
به همین منظور در جلسهی مجلس حضور مییابد و نمایندگان در حضور بختیار طرحهای انحلال ساواك و دستگیری نخستوزیران و وزیران دولت از سال 1341 تا آن سال كه متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصویب میكنند .
هجدهم بهمن 1357
امام خمینی فرمان دادهاند نام اشخاصی كه به نوعی به كشور و مردم خیانت كردهاند افشا شود. با تلاش مردم و متخصصین، فرستندهای سیار در مدرسهی علوی راهاندازی میشود. اینجا تهران، كانال انقلاب !
نوزدهم بهمن 1357
بختیار دستور تیراندازی به سمت مردم را میدهد. در بعضی از نقاط كشور به سمت مردم تیراندازی میشود. عدهی زیادی از همافران و افراد نیروی هوایی، با لباسهای نظامی و در میان شادی و حیرت مردم به اقامتگاه امام رفتند. امام خمینی در این دیدار، خطاب به همافران فرمودند :
« همانطور كه گفتید تا حالا در اطاعت طاغوت بودید، حال به قرآن پیوستید. قرآن حافظ شماست. امیدوارم با كمك شما بتوانیم در اینجا حكومت اسلامی را برقرار كنیم .»
بیستم بهمن 1357
پس از خبر ساعت 20، تصاویری از دوران اقامت امام خمینی در پاریس از شبكه سراسری تلویزیون پخش شد. همزمان با پخش تصویر امام خمینی، همافران نیروی هوایی در پادگان، فریاد «اللهاكبر» سر دادند. شعار همافران در حمایت از امام خمینی باعث خشم افسران و كاركنان ضد اطلاعات نیروی هوایی شد. اخطارهای تند آنان به همافران، به درگیری و تیراندازی و ورود گارد شاهنشاهی منجر شد. با بالا گرفتن درگیری، مردم برای كمك به همافران ارتش وارد پادگان شدند اما لولهی مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخید و آنها را هدف گلوله قرار داد. درگیری تا صبح ادامه داشت ...
بیست و یكم بهمن 1357
ساعت 10 صبح اسلحهخانهی نیروی هوایی به همت مردم و كمك همافران فتح شد . ساعاتی بعد كلانتریهای 9، 10، 11، 12، 16، 26 و كلانتری نارمك به دست مردم افتاد .
مردم تانكها و نفربرها را به خیابانها آوردند و به یكدیگر روحیه میدهند. فرمانداری نظامی كه دستپاچه شدهاست، در آخرین اعلامیهاش كه بارها از رادیو پخش شد، ساعت منع عبور و مرور را چهار و نیم عصر اعلام كرد .
امام خمینی در پاسخ به دستور فرمانداری پیامی به این شرح صادر فرمودند: «اعلامیه امروز حكومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است؛ مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نكنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید كه به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است .»
مردم خیابانها را ترك نكردند .
بیست و دوم بهمن 1357
تهران و اغلب شهرستان ها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیروهای مسلح بود. از غروب روز بیستم، كسی خیابانها را ترك نكرده بود. درحالیكه حملات مردم مسلح به تمام مراكز قدرت رژیم شدیدتر می شد خبر رسید كه ستاد ژاندارمری واقع در میدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعتها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش،كارخانهها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی كه همه خیابانها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت 30/10 دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شركت رئیس ستاد، وزیر جنگ واكثر فرماندهان تشكیل جلسه داد و پس از مذاكرات بسیار، طی اعلامیهای بی طرفی ارتش را اعلام كرد :
« با توجه به تحولات اخیر كشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد كه برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگانهای نظامی دستور داده شد به پادگانهای خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته های ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می نماید .»
این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد كه شهر پر بود ازمردم مسلحی كه سوار برخودروهای نظامی بودند. همچنین كاخ گلستان، مركز رادیو ایران و ژاندارمری كل كشور در دست مردم بود. شهربانی كل كشور، دانشكده افسری، دانشكده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیروهای مردمی فتح شد. مردم، زندان كمیته [كمیتهی مشترك ضدخرابكاری] را كه مركز بازجویی و شكنجه متهمان سیاسی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد كردند. تا غروب این روز، تمام كلانتری ها، پادگانها، پاسگاه ها و مراكز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آنها فرار كردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه - محل شورای انقلاب - برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر كرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگانهای خود برگردند. درحالی كه مردم به سوی كاخ نخست وزیری در حركت بودند، بختیار كه پس از فرار نظامیان با تعداد كمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها كرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت. سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشكر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلوله ای كشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم كرد. رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد. در آخرین لحظهها گوینده رادیو پیامی را كه از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازكاركنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سركار خود بازگردند. پس از سكوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به كار كرد. صدای گوینده از شدت هیجان می لرزید :
« توجه توجه ... این صدای انقلاب ملت ایران است ...»
فریاد شادی از تمام خاك ایران برخاست، آخرین سلسلهی پادشاهی ایران، سرانجام سقوط كرد ...
دیدگاه تان را بنویسید