سرویس فرهنگی « فردا »: بسياري منتقدان ادبي، هنري، سينمايي، هنرهاي نمايشي و هنرهاي تجسمي امروز، باور دارند كه خلاقان و كارگزاران در اين عرصه ها به بن بست محتوايي و مضموني رسيدهاند و در دايره و مداربسته تكرار ميچرخند؛ مضمونهايي كه به گفته هنرمندي چندپيشه (فعال در عرصه هنرهاي نمايشي و تجسمي) تعدادشان به حدود 50 مضمون و موضوع ميرسد و تفاوت تنها در شكل ارائه و عرضه و زبان و نشانه هاست كه لابد از هر زبان كه بشنويم يا با هر رويكرد تصوير پردازانه آن را ببينيم حديثي نامكرر است. مضمونهاي رايج در جريان عمده (نه اصلي و اصيل) ادبيات، سينما و هنرهاي نمايشي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي عمدتاً پوپوليستي بود. يك دليل اصلي سترون كردن جامعه اصيل فرهنگي پس از كودتاي 28 مرداد 1332 بود كه باعث شد جامعه اصيل هنري و فرهنگي آثار در خور توجهي توليد نكند و يا براي بيان حرفهاي خود به نمادپردازي، تمثيل و استعاره هايي پناه برد كه براي اكثريت جامعه نامفهوم بود و بالاخره به سراغ مفاهيمي چون هويت باختگي و لزوم بازگشت به اصالتها و ريشه ها، شهرنشيني شتابان و غربزدگي برود. اما در جريان غالب (پوپوليسم ادبي و هنري و نمايشي) هر از
چندگاهي موضوع و تم هاي خاصي باب مي-شد، به اوج بهره برداري اقتصادي ميرسيد و در روند تحولات اجتماعي افول ميكرد و جاي خود را به تم هاي ديگري ميداد. زماني در ادبيات نوشتاري عامه و همينطور در سينمايي عامه پسند و تئاترهاي موسوم به لالهزاري، راجع به بي آلايشي و ساده زيستي در زندگي روستايي، اربابهاي نابكار و رعيت هاي قانع اما ناخرسندي كه انتقام طبقاتي خود را به تقدير سپرده بودند، حجت ميشد و به دنبال آن تمهاي اخلاقي، آلودگي اخلاقي در زندگي شهري بر اثر مهاجرت ناگزير از روستا به شهر، حاشيه نشينها و لمپنهاي شهري (جاهلهاي جايگزين لوطيها و قلندرهاي قديم) و انجام وظيفه آنان به جاي ماموران قانون در حفظ نواميس مردم به حفظ زنان زخم خورده و آسيبديده از مناسبات نامشروع شهري و ناهنجاريهاي اجتماعي، عصيان و انتقام فردي، فروپاشي مرزهاي طبقاتي و آشتي دارا و ندار (گنج قارون)، ضدقهرمانهاي شورشي، به مسخره گرفتن تيپهاي تحصيل كرده و طبقه متوسط جديد و تنزل دادن روشنفكران به فكليهاي عينكي در دوره-هاي مختلف با توجه به پسند زمانه و تحولات اجتماعي در ادبيات نوشتاري- پاورقي هاي مجلات به ويژه مجله هاي ويژه زنان يا
كتابهاي عامه پسند رومانتيك نما ويا فيلمهاي عامه پسند مطرح شد. گر چه تمهاي ديگري در سينماي موج نو(از 1348 به بعد) نگرشي معترضانه به وضعيت اجتماعي داشتند كه از قالب تنگ مسايل فردي و طرح تنهايي و شكست قهرمان يا شوربختي حاشيه نشينان مطرح شد و يا انديشه چپ در ادبيات كارگري ملهم از شكل ادبيات و هنرهاي شوروي و مكتب رئاليسم سوسياليستي آن شد و آن را بازنمايي كرد اما هر چه بود با بخش مهمي از زندگي روزمره ما سرو كار نداشت و هويت شخصيت ها يا تيپ ها به واسطه كار و پيشه آنها تعريف نميشد. در آثار ادبي، نمايشي و سينمايي پس از انقلاب نيز كليشه ها اين بار در قالب و تيپهاي شيطان و فرشته - ساواكيها، درباريها و ماموران رژيم گذشته از يك سو وانسانهاي آرماني و از جان گذشته در روبروي آنها بازنمايي شد و جريان اصيلي كه چه در عرصه ادبيات انقلاب و دفاع مقدس و يا سينمايي ملهم از ارزشهاي ايماني و آرماني داشت شكوفا مي شد و همچنين ادبيات مدرن نوشتاري (كه بازتاب دهنده روح زمانه بود) در محاق قرار گرفت و تمهاي غالب پيش از انقلاب اين بار با ظواهر و مظاهر زندگي امروز چه در كتابهاي پرفروش عوام پسند يا فيلمهاي توليد شده
در سينماي تجاري (يا به اصطلاح امروزي سينماي بدنه) بازتوليد شد. آن چه در اين ادوار توليد فرهنگي مغفول مانده نزديكتر كردن دو جهان فرهنگ و صنعت و درك عميق و متقابل آنها در يكديگر و بازتابشان در ذات و جوهر ديگري است آيا اين ارتباط بايد همچنان در دايره طراحي هاي صنعتي ملهم از نمادها، نشانه ها و عنصرهاي فرهنگي محدود بماند؟ گروهي از انديشمندان متنوع رويكردها و رهيافت به امر توسعه اقتصادي و در محاق قرار گرفتن توسعه فرهنگي را عامل اين عدم ارتباط مي دانند. به گفته آنان شايد اولويت دادن به توسعه اقتصادي نسبت به توسعه فرهنگي و سياسي ناشي از نيازهاي فوري كشور به بازسازي تاسيسات در دوران پس از جنگ در دولت سازندگي بود والبته جهانبيني آن زمان مسئولان دولت باعث شد كه اين امر مهم تا حدودي مغفول بماند. در دولت سازندگي نيز گرايش عمده به سوي توسعه سياسي برمبناي گفتمانهاي خاص بود، در دو دهه حكومت اصولگرايان تكثر ديدگاهها - چه در سياست يا فرهنگ- ناپسنديده تلقي ميشد. و حالادولت يازدهم با چنين ميراث فرهنگي روبروست و ميراثهاي ديگري آكنده از دشواري و بن بست هاي بسيار در عرصه اقتصاد، سياست خارجي، تعامل با جهان ، جذب
همكاريها ....... با تمام اينها يكي از مهمترين اصولي كه بايد در بينش، جهاننگري و راهبردهاي دولت تدبير و اميد قرار بگيرد الهام از ديدگاه و رهنمود مقام معظم رهبري واجرايي كردن آن است؛ اين كه سياست و اقتصاد زير فرهنگ تعريف مي شوند، نه اين كه فرهنگ زيرسياست و اقتصاد باشد. واقعيت اين است كه اقتصاد ما نفتي است و بخش اصلي توسعه صنعتي و اقتصادي از آبشخور نفت سيراب ميشود. روشن است كه مراد از اقتصاد نفتي آن نگره منسوخ و قديمي اقتصاد تك محصولي نيست بلكه اقتصادي است كه نفت بسترهاي توسعه صنعتي آن را در بسياري از امور فراهم ميكند. صنعت نفت از ديرباز كم وبيش در عرصه فرهنگ و فرهنگسازي فعال بوده است. شماري از آثار برجسته سينمايي مستند ايران با موضوعيت صنعت نفت ساخته شده و اينك نيز بخشي از سياستهاي آن در مسير ايجاد و توسعه "نفت فرهنگي" قرار گرفته است. اين صنعت و تمامي تاسيسات و دويست هزار نفر نيرو و سرمايه انساني كه در آن مستقيم كار ميكنند و چرخهاي اقتصاد نفت كشور را مي چرخانند، اينك بيش از هر زمان ديگر دغدغه مسايل فرهنگي را دارد چه در عرصه ارتقاء فرهنگ عمومي و مشاركت ملي در بهرهگيري درست از انرژي و يا طرح
زندگيهاي نفتي، دستاوردها و تاثيرگذاري اين صنعت در حيات اقتصادي كشور، با نگاه فرهنگي و با استفاده از شاخصههاي فرهنگي قابل تعميم به صنعت نفت و ويژگيهايش (شاخصههايي چون رفتارها، الگوهاي گفتاري، شيوههاي كاري، الگوي زيستي و زندگي، شيوه نگاه به زندگي فردي و جمعي، مسايل اخلاقي، اعتقادي و هويتي ... و خاطرات مشترك ...) صنعت نفت سرشار از موضوعها و زندگيهايي متنوع و منحصر به خود اين صنعت است و ميتواند بسياري از خلاقان در عرصههاي ادبي، سخايي، هنرهاي نمايشي و هنرهاي تجسمي را از دايره تنگ سوژههاي محدود برهاند. گرچه هرگاه صحبت از تاريخ نفت مي شود، بخش عمده توجه معطوف ملي شدن صنعت نفت ميگردد امروز اما اتفاقهاي ديگري در صنعت نفت ميافتد كه بسياري از آگاهان آن را تمدن گازي مي نامند. تا پايان سال 1395 عسلويه كوچك ديروز به پايتخت گازي جهان تبديل ميشود كه براي آفرينندگان فرهنگي در عرصههاي پيش گفته موضوع هاي بديع و نويي دارد كه هم باعث مي شود مخاطبان با حال و هواي نفتگران، شرايط غير معمول و دشوار كارشان و بازتاب آن در زندگي كاري آنها آشنا شوند هم اين كه دايره تنگ موضوعي و فضايي مي شكند. استاد محمد علي موحد"
پژوهشگر و تاريخنگار برجسته صنعت نفت ميگويد كه از آن هنگام كه نفت در ايران كشف شد، سرنوشت مملكت ما در همه عرصه ها - از اقتصادي و سياسي گرفته تا فرهنگي و اجتماعي - زير نفوذ نفت قرار گرفته و بوي نفت از همه ساحتها ساطع است ... اما تاكنون درباره زندگي اجتماعي كاركنان و كارگران نفتي متني ننوشته اند و باعث تاسف است كه قصهنويسان شهر ما كمتر به اين موضوع حياتي در تاريخ ما پرداخته اند" ترديدي نيست كه ادبيات هر دوره و هنرهاي تصويري و تجسمي آن بازتابي از حال و هواي آن زمانه است و در ارتباط با فرهنگي، سياست و اقتصاد و وضعيت اجتماعي آن دوران درك ميشود حتي اگر زمان و مكان و آدمهاي قصهها ديروزي باشند، با نگاه امروزي مطرح مي شوند. در صد سال اخير صنعتي به بزرگي نفت در كشور نداشتهايم و در آينده دور نيز نخواهيم داشت اما مولفان، هنرمندان و نويسندگان و فيلمسازان از اين فضا دور مانده اند يا به بهانه دولتي بودن از آن دوري گزيده اند. شايد هم صنعت نفت درها را به روي آنان براي عميق تر نگريستن به حال و هواو فضاهاي نفتي و زندگي نفتگران بازنكرده است. در آثاري معدود كه به صنعت نفت پرداخته شده اين تاسيسات حداكثر به عنوان
پسزمينه يا مكان (لوكيشن) ديده شده و آدمها با لباس كار و ابزار كار جلوي دوربين يا در سطور قصه ها حركت كردهاند بيآنكه حال و سرشت آنان و فضاهاي كاريشان عميقاً واكاوي شود. اين آمادگي اما امروز در صنعت نفت و در رويكردهاي فرهنگي آن وجود دارد كه حامي آثار برتري در عرصه ادبيات و هنرهاي نمايشي و تجسمي باشد كه به آرمانها و افق-هاي صنعت نفت، مخاطرات كار در آن، فضاهاي متنوع كاري، نقش اين صنعت در آباداني مملكت، نفتگران و زندگي كاري و خانوادگي آنها و دلبستگيهايشان به كار بپردازد و بي شك از رهيافت هاي كليشه اي حمايت نمي كند (حتي اگر به شكل تبليغ در خدمت هدف هاي نفت باشد). خوشبختانه هنرمندان عرصه هنرهاي تجسمي در اين راه پيشگام شدند و 37 هنرمند ايراني و خارجي با نگاه به نفت به عنوان سرمايه ملي، اثرات آن برزندگي انسانها، هويتهاي انساني، مباحث سياسي، و شكل تجهيزات نفتي با نگاه زيبايي شناسانه در ارديبهشت امسال آثار بديع خود را ارائه دادند تا جايي كه برخي تصميم سازان در عرصه هاي فرهنگي و ارتباطي نفت اينك به برگزاري دو سالانه هنرهاي تجسمي با موضوعيت نفت مي انديشد. گذشته از اين مدتي است كه صنعت نفت در گفتگو با
برخي از سرشناسان ادبي و فرهنگي مقدمات برگزاري «جشنواره قصه و نمايش» نفت را فراهم ساخته است. اين صنعت مي خواهد كه جشنواره ياد شده را به يك حركت گسترده و جريان ساز در قصه و نمايشنامه نويسي با موضوعها و مضمون هايي بكر تبديل كند، به گسترش فضاي انديشگي قصه نويسي و نمايشنامه نويسي در اين عرصه زندگي ساز به گونه اي كمك كند كه زندگي و كار نفتگران، ويژگي هاي صنعت نفت به عنوان صنعتي كليدي و ناريخ ساز واثرگذار بر سياست و اقتصاد و تاريخ معاصر، دگرگون كننده جغرافيايي شهري و روستايي و مناسبات دروني و بيروني آن و تاثير برشيوه هاي زندگي و زيست جمعي را در قصه ها و نمايش خود با هر سبك و سياق منطقي مطرح كنند. باشد كه اين جشنواره به رشد و توسعه فرهنگ قصه نويسي و نمايشنامه نويسي و قصه خواني و نمايشخواني و گسترش اين بالنده ترين نمود آدمي- يعني ادبيات- كمكي شايان كرده و دين خود را به هنرو ادبيات ادا كند. در آينده اي نزديك از اين حركت فرهنگي، چارچوبها، هدف ها و شيوه برگزاري آن و انعكاس آن بيشتر خواهيد شنيد. منبع: بانی فیلم
دیدگاه تان را بنویسید