سینما برای من طعم گیلاس دارد!

کد خبر: 338258
سرویس فرهنگی « فردا »:‌

نخستین آسیایی است که به عضویت انجمن عکاسان فیلم امریکا درآمده است. یکی از معتبرترین انجمن‌های عکاسی؛ انجمنی که از سراسر دنیا تنها چهل و یک عضو اصلی دارد و امسال تنها دوعضو به اعضای خود اضافه کرده که یکی از آن‌ها عکاس جوانی از ایران به نام «حبیب مجیدی» است که در جشنواره فیلم فجر امسال برای هر دو اثر خود که در بخش مسابقه عکاسی فیلم داشت یعنی مجموعه عکس‌های دو فیلم «من و زیبا» و «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین عکاس شد. گفت‌و‌گو با حبیب مجیدی در فضای بیمارستانی در شرقی‌ترین نقطه شهر تهران مکانی که لوکیشن فیلم «تراژدی» به کارگردانی آزیتا موگویی بود، انجام گرفت. او که در پرونده کاری خود تاکنون عکاسی آثار سینمایی چون «شهرزیبا»، «نوک برج»، «میم مثل مادر»، «زن دوم»، «کودک و فرشته»، «برف روی شیروانی داغ»، «جدایی نادر از سیمین»، «من و زیبا»، «دلتنگی‌های عاشقانه»، «بشارت به یک شهروند هزاره سوم»، «مروارید»، «تراژدی»، «بهمن» و... را دارد اینچنین از خود و عکاسی سینمایی، اهمیت این هنر در دنیای هنر هفتم و چگونگی عضویت در این انجمن که نه تنها راحت نیست بلکه مراحل طولانی و سختی دارد گفت که می‌خوانید. از اینکه چطور و چگونه به عضویت این انجمن هنری مطرح جهانی عکاسی درآمدید بگویید؟ حدود چهارسال پیش در پی تحقیقی که در مورد عکاسی فیلم در سطوح بالای آن در دنیا انجام می‌دادم با این انجمن و اعضای آن آشنا شدم. رئیس وقت انجمن «دیوید جیمز» بود که عکاس فیلم‌هایی همچون «نجات سرباز رایان»، «فهرست شیندلر» و... است. با او مکاتباتی انجام دادم و پاسخ‌هایی دریافت کردم. یک سال بعد در روند کاری خودم دومین همکاری را بعد از فیلم «شهر زیبا» با اصغر فرهادی، کارگردان و فیلمنامه نویس بزرگ کشورمان انجام دادم. فیلم «جدایی نادر از سیمین» که توانست موفقیت‌های بسیاری در سطح بین‌المللی کسب کند و جوایز بسیاری از جمله «شیر طلایی» جشنواره برلین و «گلدن گلوب» و «اسکار» بهترین فیلم خارجی را دریافت کند. من به عنوان عکاس فیلمی که بزرگترین جایزه هنری امریکا (اسکار) را کسب کرده دوباره با این انجمن تماس گرفتم و نمونه‌ای از کارهایم را برای ریاست جدید فرستادم. رئیس آن انجمن، عکس‌های فیلم «جدایی» را که در رسانه‌ها و مطبوعات خارجی به صورت گسترده منتشر می‌شد هم دنبال می‌کرد، نظرش مثبت بود و در شرحی که بر کارهای من نوشت ذکر کرد: «عکس‌های او (من) از حد تصاویر معمول گزارش‌های مطبوعاتی فراتر می‌رود و حقیقتاً بیانگر هنر عکاسی فیلم هستند.» این‌گونه شد که فرم‌های مربوطه برای عضویت در انجمن را برایم ارسال کرد.طبق قوانین فرم‌های مربوطه و مقررات انجمن باید دو نفر از اعضای همین انجمن عکس‌های من را بررسی و تأیید می‌کردند که تقاضای عضویت من بررسی شود. مکاتباتی انجام دادم و بعد از فراز و نشیب‌هایی دو اسپانسر پیدا کردم. اولی «فیل بری» که عکاس فیلم‌های مطرحی همچون «آمادئوس»، «بیمار انگلیسی»، «آقای ریپلی با استعداد»، «کایت رانر» است و دومی «رالف کانو» که عکاس فیلم‌های «لارس فون تریه» است و همچنین «هملت» به کارگردانی «کنت برانا» هم از کارهای اوست. سپس یک کمیته دوازده نفره از عکاسان فیلم برجسته دنیا جلسه مرور آثارم را برگزار کرد که طبق قوانین می‌بایست هفتاد و پنج درصد رأی مثبت به‌دست می‌آوردم. در نهایت کمیته دوازده نفره با بررسی نزدیک به صد و پنجاه فریم عکس از 10 فیلم آخری که عکاسی کردم، عضویت من را تبریک گفت. چه مراحل پرپیچ و خمی! کمی از این جاده تا رسیدن به مقصود بگویید. این انجمن معتبرترین مجموعه عکاسان فیلم دنیاست و درکل در سراسر جهان فقط چهل و یک عضو اصلی دارد امسال فقط دو نفر موفق به عضویت شده‌اند و این در حالی است که دو عکاس فیلم امریکایی در مرحله بررسی آثار رد شدند. بی‌شک قرار گرفتن در کنار چهل عکاس فیلم برتر دنیا افتخار بزرگی است البته این افتخار منحصر به شخص من نیست و متعلق به مجموعه سینمای ایران است. بلافاصله بعد از عضویتم از من دعوت شد برای شرکت در نمایشگاهی شامل عکس‌های پشت صحنه با موضوع کلاکت چند فریم از کارهایم را ارائه دهم این نمایشگاه آنلاین و در حال حاضر برگزار شده و من با سه فریم عکس در آن حضور دارم. همچنین از من خواسته شد سی و دو فریم منتخب از مجموعه کارهایم را برای قرارگرفتن در پروفایلی که در سایت اصلی انجمن برایم طراحی شده ارائه دهم. از امتیازهای این عضویت ارزیابی و دیده شدن عکس‌هایم در کنار بزرگان این حرفه در جهان است و این خود چالش بسیار بزرگی برای من است و از دانش و تجربه آن‌ها بسیار استفاده می‌کنم. اگر فیلم جدایی نادر از سیمین اسکار نمی‌گرفت امکان عضویت شما در این انجمن کمرنگ می‌شد؟ بی‌شک درخشش فیلم جدایی مهمترین دلیل برای بیشتر و بهتر دیده شدن کارهایم بود. بستری فراهم شد که به دلیل موفقیت‌های پی درپی و چشمگیرآقای فرهادی عزیز و این فیلم، مطبوعات و رسانه‌های مشهور عکس‌های این فیلم را منتشر کنند، مثلاً مجله سینمایی معتبر «پوزتیف» چاپ فرانسه یکی از عکس‌های این فیلم را روی جلد یکی از شماره‌های خود چاپ کرد و... اما آن‌ها چندان با اسکار بیگانه نیستند. «فیل بری» که یکی از معرف‌های من به انجمن شد به اندازه تمام طول عمر من سابقه عکاسی فیلم دارد؛ فقط یکی از فیلم‌هایی که عکاسی کرده سال گذشته در یازده رشته نامزد اسکار شد و چهار اسکار هم گرفت. ولی مخالفانی هم داشتم یکی از اعضا که سابقه همکاری با کارگردان‌های بزرگی مانند وودی آلن را از دهه هشتاد میلادی دارد در پاسخ به ایمیلم نوشت:«ما از یک خانواده نیستیم توعکاس! عالی هستی ولی انجمن ما انجمن عکاسان فیلم های! عالی است.» منظورش تولیدات عظیم هالیوودی بود. در پاسخ برایش نوشتم: «به نظرمن هنرعکاسی فیلم کمتر در مورد تکنیک و ابزار و بیشتر در مورد راهی است برای دیدن! نگاه! این مهم‌ترین چیزاست.» کمی هم شیطنت کردم (می‌خندد) وگفتم: «من نمی‌دانم چی می‌دیدم، اگر شما یکی از فیلم‌هایی که من با این شرایط و محدودیت‌ها و امکانات عکاسی کرده‌ام را عکاسی می‌کردید». ولی در نهایت کمیته 12 نفره که حتی دو فرد اسپانسرم در بین آن‌ها حضور نداشتند در جلسه سالانه خود با بررسی نزدیک به 150 فریم عکس از 10 فیلم آخری که عکاسی کردم با عضویتم موافقت کرد اما «جدایی» قدمی مهم ومحکم بود. از عضویت‌تان دراین انجمن مطرح هنری جهانی گفتید. حال کمی ازعکاسی فیلم بگویید تا از تأثیر عکاسی درآثارسینمایی، بیشتر بدانیم. وقتی از مراحل رسیدن به این موفقیت می‌گفتید، هرازچندگاهی نگاهمان میان فرم‌های عکس‌هایی که در لپ تاپ مقابلمان است می‌چرخید، به حتم ازثبت هرکدام از آن‌ها خاطره‌ای دارید، کدام عکس از میان تمام عکس‌ها برایتان خاص تراست؟ انتخاب بسیار سخت است ولی فکر می‌کنم این عکس! (اشاره‌اش به سوی یکی از بازیگران سینما بود، که سال‌هاست از ایران رفته است) چرا از این‌همه عکس این تصویر؟ عکس‌هایی هست که به علت محدودیت‌های یک پلانی که تکرارناپذیر است فقط و فقط یکبار و یک لحظه است که می‌شود ثبتشان کرد، لحظه جادویی و عجیبی است... این فریم ازهمان عکس‌هاست. البته تعداد زیادی عکس از صحنه و پشت صحنه فیلم‌ها گرفته‌ام که نسبت به خیلی‌هایشان حس خوبی دارم. انتخاب یکی از میان آن‌ها برایم غیرممکن است، می‌توانم به سه مجموعه عکس که تا امروز برایم خاص‌تر هستند اشاره کنم. و آن سه مجموعه کدام مجموعه‌ها هستند؟ اول از همه مجموعه عکس‌های «جدایی نادر از سیمین» .دوم «میم مانند مادر» و سوم «مروارید»، البته مجموعه عکس‌های فیلم «بهمن» هم برایم خاص است چون همیشه تلاش کرده‌ام آخرین کارم بهترین کارم باشد. کمی به گذشته‌ها برگردیم، به این‌که چراعکاسی را انتخاب کردید آن‌هم عکاسی سینما؟ من البته سینما را انتخاب کردم و در این رشته تحصیل کردم. پس بگویید چرا سینما را انتخاب کردید؟ با ادبیات و نقاشی به دنیای هنر پرتاب شدم. چرا آن‌ها را ادامه ندادید؟ عاشق روایت، قصه و مجذوب تصویر بودم. به نظرم رسید تلفیق این دو به بهترین شکل درسینما اتفاق می‌افتد. هنر چیزهای بیشتری از زندگی به من یاد می‌داد تا دوران بیهوده و بی‌ثمر دبیرستانم. آن جرقه اولیه که باعث شد دنیای سینما را انتخاب کنید کجا و چگونه و درچه سن وسالی بود؟ 16 یا 17 ساله بودم و اما یک جرقه نبود یک سلسله جرقه بود. همشهری کین (اورسن ولز) را دیدم که مردی است که به هرآنچه از قدرت و شهرت و پول است می‌رسد اما آخرین کلمه‌ای که قبل ازمرگ به زبان می‌آورد نام اسباب بازی کوچک دوران کودکی‌اش بود. رود سرخ (هاوارد هاکس) که مردی برای رسیدن به هدف سختش باید از رود سرخ می‌گذشت و با وجود این‌که همراهانش رهایش کردند سرسختانه و به تنهایی پیش رفت. فیلم‌های سینمای اکسپرسیونیسم آلمان، فیلم‌های عباس کیارستمی (تک درخت بالای تپه)، فیلم خانه دوست کجاست در ذهنم شمایل ابدی معنا و راز درختان شد و طعم گیلاس که به این باورم رساند که هرکس در زندگی برای امید و ادامه دادن باید طعم گیلاس خود را پیدا کند!... سینما برای من همین طعم گیلاس شد. بعد وارد دانشگاه شدید؟ بله دو سال برای کنکورسراسری هنر درس خواندم و در رشته سینمای دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران پذیرفته شدم. گفتید که در دانشگاه هنر در رشته سینما در شاخه فیلمبرداری تحصیل کردید، چه شد و چگونه وارد کار حرفه‌ای سینما شدید؟ ترم سوم دانشگاه بودم و تازه دوربین به دست گرفته بودم که برنده جایزه اول عکاسی تئاتر از بخش دانشگاهی جشنواره تئاتر فجر شدم. عکاسی را جدی گرفتم و از هر فرصتی برای عکاسی فیلم کوتاه، تئاتر و سریال استفاده می‌کردم. در واحد درسی لابراتوار فیلم استادی داشتم به نام آقای ایرج تقی‌پور که متوجه علاقه من شدند. ازمن خواستند که جلسه بعد کارهایم را به ایشان نشان بدهم، این اتفاق افتاد و بعد از کلاس درس به مرور عکس‌ها پرداختند و مقداری صحبت کردند. مدتی گذشت تا متوجه شدم ایشان یکی از تهیه‌کنندگان صاحبنام سینما هستند، روزی در دانشکده سراغم آمدند و پیشنهاد عکاسی یک سریال را دادند (بچه‌های خیابان) چندین ماه با انرژی تمام مشغول عکاسی آن سریال شدم. اواخر کار بود که آقای «تقی پور» در تماسی گفتند تمام کارهایت تا امروز را فردا به دفتر ما بیاور. دفترکجا بود؟ خیابان بهار، شرکت نشانه. مردی جدی با چشمانی دقیق در برابرم نشست. با اشاره آقای تقی‌پور کارهایم را به ایشان دادم و او موشکافانه و با لهجه زیبای اصفهانی شروع کرد به ایرادگیری از عکس‌هایم و این‌گونه گفت: «این چرا کادرش اینطوری است؟ این یکی چرا گرین‌های چاپت به این شکل است؟....» و بعد از کلی ایرادگیری، بدون توضیحی عکس‌ها را روی میز گذاشت و رفت. ایشان چه کسی بودند؟ من هم هاج و واج همین سؤال را از آقای تقی‌پور پرسیدم که پاسخ دادند: «ایشان آقای بهرام جلالی بود از پیشکسوتان عکاسی فیلم، استاد دانشگاه و متخصص چاپ.» چند روز بعد تماس گرفتند و گفتند آقای «بهرام جلالی» کارهایت را دیدند و فکر می‌کنند که تو الان می‌توانی یک فیلم سینمایی عکاسی کنی و ما در پیش تولید یک فیلم سینمایی هستیم و می‌خواهیم که عکاسش تو باشی؛ شهرزیبا به کارگردانی اصغر فرهادی. آقای تقی‌پور تهیه‌کننده دو فیلم اول آقای اصغرفرهادی بودند وآقای بهرام جلالی مدیر تولید این فیلم بود اصولاً وقتی فردی کارت را تخریب می‌کند او را زیاد دوست نداری. چطورشد که شما که حس می‌کردی آن مرد غریبه که بعد آشنا شد، کارهایتان را به نقد گرفت حالا که می‌خواهد با شما کارکند فرصتی مناسب برایت ایجاد شده است؟ تخریب با کاری که بهرام جلالی نشان داد تفاوت دارد. آقای جلالی یکی از بهترین افرادی است که درسینما شناختم و هنوزهم گاهی عکس‌هایم را نزد ایشان می‌برم مشورت می‌کنم و نظرشان را می‌پرسم. این که به نظر یک خوش شانسی بود. در کنار دو استاد کار می‌کردید؟ بدشانسی بود (می خندد) بشدت احساس مسئولیت می‌کردم. به اصطلاح نمی‌شد دست از پا خطا کرد، بعد از سه سال عکاسی جدی و آن‌هم در نخستین حضور در دنیای حرفه‌ای سینما جایی برای اشتباه نبود. و این‌ها همه در سال 1384 بود. سؤالی که شاید برای خیلی‌ها مطرح باشد و آن این‌که عکاسی از یک فیلم چه تأثیری در دیده شدن فیلم دارد، بطور کلی پیوند سینما و عکاسی فیلم چه لزومی دارد و چه اثرگذاری برکار دارد؟ عکس فیلم شناسنامه فیلم است، شناسه فیلم است، نماینده فیلم است و تأثیر محوری در معرفی و ارائه یک فیلم قبل از اکران و در زمان اکران و بعد از آن دارد. در مورد هر فیلمی می‌خواهید بدانید و بخوانید اول عکس‌هایش را نگاه می‌کنید. اگر آن عکس‌ها تصاویر مناسبی باشد فیلم موفق‌تر در ارائه و جلب نگاه تماشاگر است. عکس فیلم باید تماشاگر را برای دیدن فیلم کنجکاو کند، اما نباید فیلم را تعریف کند. گونه‌های مختلف فیلم شیوه‌های مختلف عکاسی هم می‌طلبد. در فیلم‌های تجاری که وظیفه عکاس مشخص است. اما صحبت من درمورد فیلم‌های جدی‌تری است که ارزش هنری بیشتری دارند. عکس فیلم می‌تواند به‌عنوان اثری هنری ارزیابی شود. عکاس هنرمند و متخصص باید به زیبایی شناسی فیلم اضافه کند من در کارم سعی می‌کنم روایت شعرگونه‌ای از فیلم داشته باشم، گویا و درعین حال موجز و ناتمام. معتقدم بعضی از عکس‌ها قبل از اکران فیلم، بعضی از آن‌ها همزمان با اکران فیلم و بعضی ازعکس‌ها حتی بعد از اکران فیلم باید منتشر شود. از منظر شما چه تفاوتی میان عکس‌های اولیه که گفتید با عکس‌هایی که معتقدید همزمان با اکران منتشر شوند وجود دارد؟ عکس‌های اولیه باید کنجکاوی بیشتری ایجاد کند و یک سؤال ذهنی برای مخاطب بوجود بیاورد که بالاخره این فیلم قصد دارد از چه بگوید و فضای فیلم چیست. ولی عکس‌های زمان اکران باید اطلاعات بیشتری در مورد پرسوناژها و خصوصیات درونی و بیرونی آن‌ها و فضای فیلم بدهد. شکار عکس درعکاسی سینمایی چگونه و به چه شکل است؟ قدم اول مطالعه فیلمنامه است. شما هم مانند بازیگران قبل از شروع فیلمبرداری، فیلمنامه را مطالعه می‌کنید؟ صد درصد. برای من مطالعه فیلمنامه قدم اول حرکت در مسیر کشف و شناخته بیم‌ها و امیدها و دغدغه‌ها و کنش‌های درونی و بیرونی و ویژگی‌های ذهنی و ظاهری کاراکترها و فضای فیلمی است که می‌خواهم عکاسی کنم. انگار به سکون علاقه‌ای ندارید. بیشتر تمایل‌تان به حرکت است؟ بله. (می خندد) فکر می‌کنم در زندگی مانند شخصیت سینمایی «فارست گامپ» فقط باید بدوم و بدوم و بدوم، ممکن است سالها طول بکشد که خودم را دوباره روی یک نیمکت تنها ببینم اما پر از قصه‌ام... قصه‌هایی که می‌توانم برای هرکسی که کنارم می‌نشیند تعریف کنم. منبع: روزنامه ایران

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت