شاهکاری از جنس شاهنامه

کد خبر: 338247

سرویس فرهنگی « فردا »: هویت ملی هر کشوری را آثار تمدنی آن، خصوصا آثار هنری رقم می‌زند. تعالی این آثار تمدنی که جلوه‌گر فرهنگ اقوام بشر است، به میزان تعالی فرهنگی آن اقوام بستگی دارد. سیر تحول و تطور یک فرهنگ و تجلی مظاهر آن، نشان‌دهنده تعلقات فکری، اجتماعی و عاطفی یک ملت است.

هنر که یکی از مهم ترین انحای شناخت و معرفت بشری است و با دل آگاهی و عشق به حقیقت حاصل می شود، سیری دل آگاهانه را طی می کند تا هنرمند با قلب پاک خود، زیبایی خلقت و ملکوت اشیا را مشاهده کند.

هنرمند گرچه با چشم سر نظاره گر ظاهر اشیاست، از آن سو، چشم دل را می گشاید تا مناظر اسرار عالم را بنگرد، زیرا آنچه برایش اصالت دارد نه همین جلوه های فانی، بلکه حقایق ثابت و باقی است.

به قول اوحدی کرمانی:

زان می نگرم بـه چشم سر در صورت

زیرا که ز معنی است اثر در صورت

این عالم صورت است و ما در صوریم

معنی نتوان دید مگر در صورت

ایران عزیز ما با سابقه فرهنگی و تمدنی چند هزار ساله که هر از گاهی پژوهش های محققان، بر قدمت بیشتر آن گواهی می دهد، آثار گرانبهایی دارد که هر یک به تنهایی نشان از فرهنگی غنی و عظیم دارد که با قرب به پیشگاه ربوبی شکل گرفته است.

ایرانی همواره مفتخر بوده است که بزرگ ترین مواریث تمدنی دینی را در گرانمایه ترین عناصر ملی با زیباترین جلوه ها نمایان ساخته و در مقام معلم معنوی هنر، درس هایی جاویدان برای بشریت به یادگار نهاده است.

اگر در میان هزاران اثر جاوید ایرانی فقط «شاهنامه فردوسی» باقی مانده بود، به تنهایی بر تعالی اندیشه و ذوق هنری و سلوک معنوی هنرمندان بزرگوار این خطه از جهان گواهی صادق بود.

شاهکار ادبی، معنوی، حماسی و حتی عرفانی فردوسی، ضمن پیوند همه ادوار تاریخ ایران بر محور معنویت، عفت، شجاعت و تمامی فضایل انسانی «شناسنامه ملت ایران» نیز محسوب می شود.

بی وجه نیست که در طول تاریخ هنر ایران، همواره مورد استقبال هنرمندان نگارگر، موسیقیدان و شاعر قرار گرفته و هنوز نیز دل آگاهان مومن ایرانی از آن بهره می برند و کسب فیض می کنند. تاریخ هنرهای سنتی ایران، افتخار دارد که بیشترین سهم را در تصویرگری و تجسم روایات و معانی این کتاب شریف داشته است.

یکی از بارزترین نمونه های تجلی شاهنامه در هنر تصویرگری ایران، در نگاره های «شاهنامه شاه طهماسب» به ظهور رسیده است که به دستور شاه اسماعیل صفوی آغاز شد و در عهد فرزندش، شاه طهماسب به پایان آمد.

این نسخه گرانبها با 258 نگاره زیبا و نفیس، ممیزاتی دارد که چکیده تمام تجربیات و ذخایر تاریخ نگارگری را در خود به ودیعه دارد. گرچه مجموعه این آثار به قلم استادان متعدد و متفاوتی ابداع شده، اما ضمن حفظ هویت ملی و اصول مکتب زمانه، تجربیات شخصی هنرمندان را نیز به نمایش درآورده است.

این نکته که در سنت نقاشی ایرانی همواره مورد عنایت بوده است، سبب پیوند تاریخی صور تمدنی از یک سو و ماحصل تجربیات و احوال و احساسات شخصی هنرمندان از دیگرسو، بوده است.

برخی از ناآشنایان به رموز نگارگری ایران، چنین پنداشته اند که حفظ هویت تاریخی، سبب نفی بروز احساسات و عواطف هنرمند شده و از این رو، وی را به اجبار در قالبی تنگ قرار می دهد که خود مغایر با آزادی بیان هنری هنرمند است.

اما با مشاهده آثار این مجموعه به خوبی درمی یابیم که حتی در یک کار جمعی نیز تجربیات و عواطف و احوال هنرمندان بخوبی عیان شده است، تا آن حد که هنرشناسان می توانند قلم هر استاد را از دیگر هنرمندان همکار وی تشخیص داده، هویت فردی او را ملاک شناسایی آثار وی قرار دهند.

تلألو رنگ های شفاف و بسیار متنوع در یک اثر، آن هم به صورت رنگ های مسطح در کنار یکدیگر اعجاب برانگیز است.

هرچند هنرهای بصری ایران را در وهله اول به رنگ های غنی آن می شناسند، اما استقرار این رنگ ها با تمام ویژگی های آنها، چنان در خدمت مضمون قرار می گیرد که می تواند تأثیر یک مضمون حماسی و ادبی را به همراه نشاط رنگ های دلفریب، به مجموعه ای سحرآمیز و جذاب تبدیل کند که پس از گذشت صدها سال، هنوز مورد توجه و مداقه هنرمندان و محققان هنری باشد.

از نکات مهم دیگر که می بایست به آن اشاره شود، تطبیق مضامین شاهنامه با شرایط زمانه است. در بسیاری از این آثار، وقایع زمان صفوی به بهانه مجلسی از شاهنامه، مصور شده است.

این نوع نگرش هنری در سیر تحولات تاریخ نگارگری، سبب شده هنرمندان نگارگر، متون ارزشمند ادبی، عرفانی و حماسی را پشتوانه ای برای بیان تلقی و ادراک خود از دوران خویش قرار دهند و آن را با احساسات لطیف و حساس خود درآمیخته و صورت های جدیدی از هنر نگارگری را بروز دهند.

همین امر است که هنر نگارگری را همواره پویا و زنده نگاه داشته تا جایی که امروزه، به رغم سیطره هنر غرب بر جهان، خیل عظیم جوانان ایرانی همپای توجه به موسیقی اصیل و خوشنویسی، به سوی این هنر نیز گرایش یافته، بر آموزش و ترویج و سپس ابداع آثار خود، متکی بر این میراث گران قدر، پافشاری می کنند.

می بایست سپاسگزار مسئولانی بود که بخش قابل توجهی از این آثار گرانبهای تمدنی را به کشور عزیزمان باز گرداندند و شرایط چاپ این مجموعه را با تعداد بیشتری از آثار، که در ایران موجود نبوده فراهم آوردند. بی شک چاپ و انتشار چنین کتبی به غنی شدن منابع اصیل در هنرهای سنتی یاری رسانده و سبب رشد بیش از پیش خودآگاهی و اندیشه ورزی و اعتلای فرهنگ اسلامی ایران می شود.

برای تمام خدمتگزاران فرهنگ و هنر ایران عزیز، خصوصا هنرمندان دل آگاه این سرزمین مقدس آرزوی توفیق دارم.

منبع: جام جم آنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت