سریال‌های ماهواره‌ای کیان خانواده را نشانه گرفته‌اند / آلودگی هوا بیماری قلبی مرا تشدید کرده است

کد خبر: 328196

در درجه اول ما بايد سراغ فضايي برويم كه اجازه دهيم هنرمندان داخلي به دور از نگاه سليقه‌اي دست به فعاليت بزنند. شرط اول انجام اين كار هم داشتن فيلمنامه‌هاي قوي و غني است؛ اتفاقي كه قطعاً با ميدان دادن به جوان‌ها محقق مي‌شود شك ندارم اگر بستر فراهم شود ما مي‌توانيم به مراتب سريال‌هاي جذاب و ارزشي تر از آثار بيگانه بسازيم و در بطن اين آثار هم مردم را به تفكر وا داريم.

سریال‌های ماهواره‌ای کیان خانواده را نشانه گرفته‌اند / آلودگی هوا بیماری قلبی مرا تشدید کرده است
سرويس فر هنگي «فردا»؛ جمشيد مشايخي هنرمندي است كه بيش از هر چيزي در عالم هنر تأكيدش روي اخلاق است و معتقد است فرد زماني مي‌تواند پله‌هاي موفقيت را طي كند و به ماندگاري برسد كه خودش را از آن مردم بداند و اخلاق پهلواني داشته باشد. او متولد سال 1313 است و تحصيلاتش در رشته تئاتر ناتمام است. وي سال ۱۳۳۶ به استخدام اداره تازه‌تأسيس هنرهاي دراماتيك درآمد و به عنوان بازيگر كار خود را در برنامه نمايشي كانال سوم غيردولتي آغاز كرد و با ايفاي نقش در فيلم كوتاه «جلد مار» هژير داريوش به همراه فخري خوروش جلوي دوربين رفت. او حتي به خاطر بازي سينمايي‌اش براي مدتي از كار تئاتر اخراج شد. در واقع كار حرفه‌اي خود را از سال ۱۳۴۹ به طور رسمي شروع كرد. او تاكنون در آثار برجسته‌اي نظير كمال‌الملك، يك گزارش واقعي، نسكافه داغ‌داغ، اين ترانه عاشقانه نيست، يك بوس كوچولو، پل سيزدهم، بله برون ، شمعي در باد، آبادان، بانوي من، چشمان سياه، خانه‌اي روي آب ، كاغذ بي‌خط، بادام‌هاي تلخ ، تهران روزگار نو و كميته مجازات ايفاي نقش كرده است. گفت‌وگوي استاد مشايخي را با روزنامه جوان در ادامه مي خوانيد:‌

آقاي مشايخي به تازگي تماشاخانه به نام شما در تئاتر شهر نامگذاري شده است، به نظرتان اين حركت تا چه حد مي‌تواند در جهت احترام به پيشكسوتان اثرگذار باشد؟

من بابت اين لطفي كه به من شده است واقعاً متشكرم اما واقعيت اين است كه هيچ گاه در وادي هنر به دنبال خلق اسم و كارهايي از اين دست براي خودم نبودم و هميشه دوست داشتم كارهايم من را به مرز ماندگاري برسانند تا اينكه بخواهم با برچسب زدن اسمم به اين طرف آن طرف به ماندگاري برسم. در هر حال من در زندگي‌ام به اخلاق بيشتر از هرچيز اهميت داده‌ام و بر اين باورم پيشكسوت كسي است كه اخلاق داشته باشد. بايد اسم مشايخي را از اين تماشاخانه برداريم و به جاي آن كلمه «ما» را بگذاريم، چون مني وجود ندارد. شايد همين اسم گذاشتن‌ها باعث شود صميميتي كه بين افراد وجود دارد تا حدي كم شود، در هر حال اين عنايت مسئولان بوده و اميدوارم در اين سالن از اين به بعد نمايش‌هاي خوبي براي مخاطبان اجرا شود.

طي چند سال اخير پاي چهره‌هاي مطرح سينما به عرصه تئاتر باز شده است، اين موضوع همواره مخالف و موافقاني را در پي داشته نظر شما در اين مورد چيست؟

من به اين موضوع نگاه مثبتي ندارم كه عده‌اي براي پر شدن سالن‌هاي سينما به سراغ افراد چهره در عرصه سينما و تلويزيون بروند. اينكه شما به سراغ اين افراد برويد تا مردم به سالن‌هاي تئاتر بيايند و به سمت تئاتر جذب شوند اشتباه است چون اين نوع تئاتر كه با كمك ستارگان انجام گيرد ارزشي ندارد، مردم بايد تئاتر را ببينند نه فلان بازيگر مطرح را... ، مردم بايد هنر را ببينند و اينكه كارگردان يا بازيگران چه كرده است. از ياد نبريد تئاتر با سينما تفاوت دارد.

يكي از موضوعاتي كه اين روزها جامعه ما به نوعي با آن مواجه است سريال‌هاي شبكه‌هاي فارسي زبان ماهواره‌اي است، به نظرتان اين سريال‌ها واقعا تهديدي براي نهاد خانواده‌ها محسوب مي‌شود؟

البته، شايد برخي فكر كنند ما براي شعار دادن سراغ اين موضوعات مي‌رويم يا اينكه مي‌خواهيم از اين طريق به مردم بگوييم صرفاً كارهاي داخلي را تماشا كنند مثلاً من جمشيد مشايخي را ببينند و سراغ كارهاي خارجي نروند در حالي كه اصلاً ما چنين نگاهي نداريم. تماشا كردن فيلم يا سريال خارجي ايرادي ندارد منتها به شرطي كه آن اثر به لحاظ كيفي در درجه خوبي قرار داشته باشد و به نوعي به عنوان يك اثر فاخر بتوان به آن نگريست و تأملي با ساير فرهنگ‌ها داشت نه اينكه ما از صبح تا شب آثاري را نشان دهيم كه صرفاً كانون خانواده را نشانه گرفتند و سعي دارند بي‌اخلاقي را در جامعه نشان دهند.

برخي از افراد معتقدند سريا‌ل‌‌هاي تركي كه از شبكه‌هاي ماهواره‌اي پخش مي‌شوند به دليل سرگرم كننده بودنشان تا اين حد مورد اقبال واقع شدند و از طرفي يك سريال به تنهايي كه نمي‌تواند اثر مخربي را روي بنيان خانواده داشته باشد.

من با اين دوستان مخالف هستم. حال سؤال من اينجاست كه در دنيا هيچ فيلم و سريالي به غير از سريال‌هاي تركي كه خيانت، روابط مثلثي طلاق و... را نمايش مي دهند توليد نمي‌شود يا در كشور تركيه فقط در مورد اين سوژه‌ها فيلم و سريال ساخته مي‌شود البته كه اين طور نيست اين شبكه‌ها با دقت و به عمد سراغ اين سوژه‌ها در انتخاب سريالشان مي‌روند تا خيانت را در جامعه ترويج كنند و قبح روابط نامشروع را از بين ببرند در اين شرايط شك نكنيد كه ضرر يك سريال مبتذل حتي از يك جنگ هم مي‌تواند بيشتر باشد چون كيان خانواده را به شكل آشكار نشانه گرفته است. متأسفانه الان طوري شده كه همه خانواده‌هاي ايراني سريال‌هاي ترك را مي‌بينند. اين سريال‌ها قصد دارند جامعه را به انحطاط بكشانند. شما تصور كنيد يك بچه پا به پاي پدر و مادرش اين آثار را مي‌بيند. خب اين كودك چه چيزي را به جز روابط نامناسب بي‌اخلاقي آموزش مي‌بيند؟ چرا شرايط ما بايد به گونه‌اي پيش برود كه براي تامين خوراك فرهنگي‌اش دست به دامن بيگانه است؟ بايد در اين زمينه كاري اساسي و فرهنگي انجام داد تا جلوي اين آثار به شكل منطقي گرفته شود.

مثلاً چه كاري؟

در درجه اول ما بايد سراغ فضايي برويم كه اجازه دهيم هنرمندان داخلي به دور از نگاه سليقه‌اي دست به فعاليت بزنند. شرط اول انجام اين كار هم داشتن فيلمنامه‌هاي قوي و غني است؛ اتفاقي كه قطعاً با ميدان دادن به جوان‌ها محقق مي‌شود شك ندارم اگر بستر فراهم شود ما مي‌توانيم به مراتب سريال‌هاي جذاب و ارزشي تر از آثار بيگانه بسازيم و در بطن اين آثار هم مردم را به تفكر وا داريم.

اما در اين ميان اتفاقي كه رخ داده اين است كه معمولاً كارهايي كه با نام ارزشي و فاخر توليد مي‌شوند معمولاً نمي‌توانند در جذب مخاطب موفق عمل كنند و در نهايت مردم بيشتر ترجيح مي‌دهند كه مخاطب كارهاي كمدي باشند يا اينكه سريال‌هاي ماهواره‌اي را دنبال كنند.

خيلي‌ها به اين موضوع اشاره مي‌كنند و معتقدند ذائقه مردم تغيير كرده و بيشتر به سمت كارهاي سخيف و دم دستي رفته در حالي كه من با اين طرز تفكر مشكل دارم چراكه بر اين باورم مردم در اين مورد مقصر نيستند، مقصر ما هنرمندها هستيم كه نمي‌توانيم در اين زمينه ذائقه‌سازي درست انجام دهيم و آثار ضعيفي ارائه مي‌دهيم. طبيعي است وقتي شما كارهاي خيلي ساده را ببينيد و بشنويد به آن عادت مي‌كنيد. الان كار ساده ديدن و شنيدن عادت مردم شده است. موسيقي هم همين‌طور است؛ يك شعر ضعيف، يك خواننده ضعيف و يك آهنگ ضعيف كه نتيجه‌اش مي‌شود يك كار ضعيف. حالا ممكن است يك فيلم كمدي روي پرده سينما بگذاريم كه هيچ ارزش هنري ندارد ولي تعداد زيادي بروند تماشايش كنند و فروش خوبي پيدا كند. چرا؟ چون تماشاگر اين ‌طور فكر مي‌كند كه بيكار توي خانه نشسته‌ايم كه چه، برويم سينما كه تفريح كنيم و يك مقدار بخنديم، يعني مخاطبان ما بيشتر براي خنديدن و سرگرمي به سينما مي‌روند! البته منظور من اين نيست كه مثلاً ما ديگر كار كمدي انجام ندهيم بلكه منظورم اين است كه براي افراد در ژانرهاي ديگر هم كار توليد كنيم. فراموش نكنيد يك اثر هنري چه كمدي، چه درام و تراژدي بايد انسان را تحت‌تأثير قرار بدهد.

با اين اوصاف شما بر اين باوريد كه هنر بايد از قدرت اثرگذاري برخوردار باشد حتي اگر يك كار طنز است؟

همين طور است اگر غير از اين باشد بايد تعجب كنيد. اگر يك اثر كمدي از قابليت اثرگذاري برخوردار نباشد اصلاً اثر هنري نيست بلكه اثر بي‌ربطي است كه اگر معركه‌گيري اسمش را بگذاريم، برايش مناسب‌تر است. يك اثر كمدي غيرهنري درست مثل اين است كه يكي از اعضاي خانواده ادا در بياورد و بقيه را بخنداند، اينكه هنر نيست. بنده يك وقت مطلبي را از عزيزي كه برايش احترام هم قائلم خواندم كه گفته بود من نمي‌خواهم تماشاچي را تحت‌تأثير قرار بدهم. تماشاچي مي‌تواند در سالن بنشيند و تخمه بخورد و آن فيلم يا نمايشنامه را هم تماشا كند، اما من مي‌گويم مگر تماشاچي رفته سيرك يا يكي معركه گرفته و او تماشا مي‌كند كه هر كاري دلش خواست انجام بدهد. براي ديدن يك اثر هنري بايد سكوت و تأمل كرد و تحت‌تأثير قرار گرفت. اگر تماشاگر از يك اثر تأثير نپذيرد، تقصير هنرمند و سازنده آن اثر است كه به وظيفه‌اش عمل نكرده. شك نكنيد اگر فيلمي باارزش باشد، فروش هم مي‌كند. اينكه ما بياييم يك فيلم بي‌ارزش و سطح پايين بسازيم و بعد از آن به دليل اينكه مثلاً در گيشه فروش خوبي دارد دفاع كنيم كه درست نيست. ما چون دنبال حقيقت نيستيم، وقتي كار اشتباهي انجام مي‌دهيم، نمي‌گوييم اشتباه كرديم برعكس از آن دفاع هم مي‌كنيم. در صورتي كه ما بايد پشت هر كاري كه انجام مي‌دهيم اعم از هنري و... تفكر را هم لحاظ كنيم و اگر به طور مثال در خلق آن اشتباهي انجام داديم به جاي دفاع كردن بي‌مورد از آن نقد‌ها را بشنويم و در كارهاي بعدي مان اين ايرادها و اشكالات را در نظر بگيريم.

در شرايط كنوني به نظرتان سينما در اين زمينه موفق‌تر عمل كرده است يا تلويزيون؟

به نظر من تلويزيون، شك نداشته باشيد اگر تلويزيون وجود نداشت بسياري از كارگردان‌ها و بازيگران بيكار مي‌ماندند. در شرايطي كه سينماي ما در تسخير مافياست تلويزيون حداقل مرحمي براي افرادي به شمار مي‌رود كه دوست دارند كار شريف و خوب انجام دهند. من منكر ضعف‌هايي كه در تلويزيون وجود دارد نيستم اما نمي‌توان نقش رسانه‌اي مانند تلويزيون را در زمينه اعتلاي هنر ناديده گرفت. به نظرمن حساسيت در آثار كار تلويزيوني به مراتب بيشتر از سينماست. چون مخاطب با انتخاب خودش به سينما مي‌رود اما در تلويزيون ديگر انتخابي وجود ندارد پس در قبال مخاطب‌هاي تلويزيون مسئوليت بيشتري داريد چون هر اشتباهي در اين زمينه ممكن است به ناديده گرفتن شما ختم شود. ممكن است يك مخاطب سينما به دليل بهايي كه بابت بليت پرداخت كرده يك اثر سينمايي را تا به انتها دنبال كند اما اين اتفاق در تلويزيون وجود ندارد و مخاطب اگر در چند دقيقه اول جذب كار نشود به واسطه كنترل تلويزيون آن اثر را خيلي زود عوض كند و سراغ كار ديگري برود.

ماندگاري در هنر رؤيايي است كه خيلي از هنرمندان دوست دارند آن را محقق كنند. به نظر شما راز ماندگار شدن در عرصه هنر چيست؟

سؤال خوبي است اما جواب دادن به آن در يكي دو خط خلاصه نمي‌شود چراكه بر اين باورم اين تاريخ و گذر زمان است كه در نهايت ماندگاري را تعيين مي‌كند و مردم هستند كه تشخيص مي‌دهند چه كسي ماندگارتر است، ضمن اينكه معتقدم ماندگاري يك آدم به ماندگاري هنرش است. من هيچ‌وقت به ظواهر و تحسين‌هاي اطرافيانم دل نبسته‌ام چراكه روزگار خيلي زود همه را به فراموشي مي‌سپارد. هميشه تلاشم اين بوده كه به مردم دروغ نگويم. حقه نزنم چراكه اگر ما در كارمان كم بگذاريم، كم‌فروشي كرده‌ايم و به افرادي كه با اثر ما با همه وجودشان ارتباط برقرار كردند، دروغ گفته‌ايم و خب اين دروغ هم سرچشمه همه اتفاقات بد در زندگي است. بعضي‌ها گاه از من مي‌پرسند رمز ماندگاري‌ات در چيست و خب جواب من هم به اين دوستان آن است كه رمزي در كار نيست. به نظرم اين موضوع لطف خدا و دعاي مردم بوده است. من هميشه گفته‌ام و باز هم مي‌گويم كه خاك پاي مردم هستم. اميدوارم ملت ايران هميشه سربلند باشند و درد و غمي نداشته باشند.

همواره يكي از گلايه‌‌هاي شما در عرصه بازيگري ورود افرادي كارنابلد و غيرحرفه‌اي بوده است. به نظرتان اين موضوع ريشه در چه چيزي دارد؟

بي‌ترديد ريشه در غيراصولي بودن كار ما دارد. بازيگري هم مانند ساز زدن كار مشكلي است. بعضي اوقات انسان تصور مي‌كند اگر هزار سال هم عمر كند باز هم بازيگر توانايي نخواهد شد و نمي‌تواند با همه ابعاد اين هنر ارتباط برقرار كند. متأسفانه شرايط نامناسبي كه در عرصه بازيگري وجود دارد، باعث گشته هر كسي به خودش اين اجازه را دهد دست هر نفري را بگيرد و وارد وادي هنر كند، به طور مثال شايد يك نفر فاميل يا حتي فرزند من باشد ولي استعدادي در زمينه بازيگري نداشته باشد، من نمي‌توانم تنها به اين خاطر كه موقعيتي در سينما دارم، بخواهم او را وارد اين عرصه كنم، اين درست نيست و من اين را قبول ندارم. ما جوان‌هاي زيادي داريم كه تحصيلكرده رشته سينما و تئاترند، درس خوانده‌اند و زحمت كشيده‌اند يا ميانسالان و كهنسالان هنرمندي كه بيكارند اما يكباره مي‌بينيم كه يك آقاي كارگرداني در جايي بيرون از استوديو، فردي را ديده و دلش خواسته او را يك شبه بازيگر كند، اين روال خوبي براي انتخاب يك بازيگر نيست، چون باعث مي‌شود افراد از مسيري كه بايد، دور بيفتند چراكه با شدت گرفتن اين موضوع بايد در همه دانشگاه‌ها و تئاترها را بست. اگر همه هنرمند، نقاش و بازيگرند يك فرد براي موفقيت در اين وادي بايد در وهله اول استعداد داشته باشد و سپس اين استعداد پرورش داده شود. هدف جوانان علاقه‌مند از ورود به عرصه بازيگري نبايد شهرت باشد بلكه بايد خدمت به مردم باشد ولي بعضي از جوانان به خاطر اينكه عكس آنها روي جلد مجله چاپ شود و معروف شوند بازيگر مي‌شوند كه درست نيست.

شما هميشه در صحبت‌هايتان به بحث احترام گذاشتن و صفات پهلواني اشاره مي‌كنيد، شايد سؤال عده‌اي اين باشد كه چطور مي‌توان اين صفات را در جامعه رواج داد؟

آموزش از خانه شروع مي‌شود، مراحل بعدي را در كوچه و مدرسه و دانشگاه طي مي‌كند و در نهايت به جامعه مي‌رسد. در خانواده، وقتي پدر و مادر خداي ناكرده با الفاظ زشت با هم صحبت مي‌كنند و رفتار نامناسبي داشته باشند، همين رفتار را به فرزندشان منتقل مي‌كنند. كودك به كوچه مي‌رود، بچه‌هاي ديگر هم بايد رفتار درستي با او داشته باشند. به همين ترتيب همه ما مي‌توانيم در جامعه تأثيرگذار باشيم، بعضي بيشتر و بعضي كمتر. شايد مردم يك خطاط عزيز را كمتر بشناسند اما يك ورزشكار يا هنرمند، وقتي در خيابان و مجامع ظاهر مي‌شود، ‌بايد بداند اثر كارها و رفتار او بيشتر است. وقتي آثار بزرگان‌مان را مطالعه مي‌كنيم، ‌مي‌بينيم حضرت سعدي مي‌فرمايد: خاك شو پيش از آن كه خاك شوي! ما بايد اين مضامين را ياد بگيريم اما كتاب‌هاي باارزشمان ويترين شده‌اند و فقط براي زيبايي آنها را در قفسه مي‌گذاريم. متأسفانه آثاري هم كه ساخته مي‌شوند، از نظر اخلاقي باارزش نيستند. به جاي آنكه سريال‌هاي ارزشمند و جذاب درست كنيم، چيزهايي مي‌سازيم كه مردم از آنها لذت نمي‌برند و ترجيح مي‌دهند كارهاي خارجي را ببينند و خدا مي‌داند درسي كه از سريال‌هاي خارجي مي‌گيرند، چه درس بدي است. اينكه با اجبار ديش‌ها را جمع كنيم جواب نمي‌دهد و هيچ وقت با اين كارها به جايي نمي‌رسيم، چنان كه وقتي روزنامه‌ها را مي‌خوانيم، مي‌بينيم جنايات بيشتر شده، مسائل غيراخلاقي بيشتر شده. . . هيچ جامعه‌اي با زور به انسانيت نمي‌رسد و چاره كار تنها در نشان دادن رفتارهاي درست و جوانمردانه به صورت عملي به مردم است.

يكي از نقش‌هاي تأثيرگذاري كه شما آن را ايفا كرديد، نقش كمال‌الملك بوده است. كمي در مورد اين نقش صحبت كنيد؟

با وجود اينكه طي سال‌هايي كه در عرصه بازيگري مشغول فعاليت بودم، نقش‌هاي زيادي را ايفا كرده‌ام اما يكي از اثرگذارترين نقش‌هايي كه بازي كردم نقش كمال‌الملك بوده است. من به اين نقش علاقه زيادي دارم، چون اساساً خودم به هنر نقاشي بسيار علاقه‌مند هستم و حتي در دوران مدرسه معلم نقاشي‌ام هم شاگرد كمال‌الملك بود و صحبت‌هايي كه با ايشان داشتم تأثير زيادي در من گذاشت تا به شخصيت اين نقاش علاقه‌مند شوم، به همين خاطر زماني كه پيشنهاد بازي در اين كار به من شد، حسابي از آن استقبال كردم براي اينكه اين كاراكتر به آنچه مدنظرمان هست نزديك شود، من و زنده‌ياد «علي حاتمي» به كتابخانه مجلس رفتيم تا بتوانيم هر كتابي درباره استاد كمال‌الملك وجود دارد را امانت بگيريم و مطالعه كنيم. بعد از آن به ديدار شاگردان استاد رفتيم. در آن مقطع سن آنها بالا بود و يكي از آنها قد كوتاهي داشت و شباهتي هم به استاد كمال‌الملك نداشت ولي آن قدر محو استادش بود كه راه مي‌رفت و مي‌گفت: ببينيد من مانند كمال‌الملك قدم مي‌زنم يا خير؟ شاگردان استاد بسيار به كمال‌الملك اعتقاد داشتند و به وي اهميت مي‌دادند. در تحقيق‌ها و جست‌وجوهايي كه انجام داديم، توانستيم مطالب و اطلاعات زيادي درباره كمال‌الملك به دست بياوريم،. همچنين خاطره‌هاي دو نوه استاد كه مسن هم بودند را گردآوري كرديم. براي اينكه بتوانم با نقاشي ارتباط بيشتري برقرار كنم به كلاس نقاشي رفتم. به هر حال فيلم را بازي كردم و هنگامي كه اين فيلم اكران شد با يكي از نوه‌هاي استاد كمال‌الملك مصاحبه كرده بودند. او گفته بود «جمشيد مشايخي» مانند پدربزرگم است و اين نقش را به درستي بازي كرده است. اين حرف‌ها به من انرژي زيادي را منتقل كرد، چون براي من حكم يك تأييد را داشت.

شما تجربه همكاري با علي حاتمي را بيشتر از هر بازيگري داشتيد. در گفت‌وگويي از قول شما خواندم كه شما لقب سعدي سينما را به او داديد؟

همين طور است، «علي حاتمي» فرد كم‌نظيري بود و من در كارهاي مختلفي با او همكار بودم و همين موضوع باعث شد شناخت زيادي نسبت به ايشان پيدا كنم. ديالوگ‌هاي او رنگ و بوي شاعرانه داشت. خدابيامرز معتقد بود من ديالوگ‌هاي او را با همان حس و حال شاعرانه‌اش ادا مي‌كنم. من سال‌ها قبل از اينكه از دنيا برود، لقب «سعدي سينماي ايران» را به او دادم. خيلي‌ها ناراحت شدند اما بعد از اينكه از دنيا رفت، همه قبول كردند «علي حاتمي» سعدي سينماي ايران است. درباره فيلم «كمال‌الملك» علي حاتمي هم خاطره‌اي برايتان بگويم. علي قصد نداشت پايان فيلم «كمال‌الملك» را كه در تبعيد به سر مي‌برد، بگيرد، چون هزينه بالايي داشت. من به او گفتم اگر اين صحنه را نگيري «كمال‌الملك» ديگر ارزش ندارد. اگر يادتان باشد شخصي فرشي را به كمال‌الملك تقديم مي‌كند و كمال‌الملك اين جمله باارزش را مي گويد: «من يك عمر به زير پايم نگاه نكردم تو هنرمندي.» اين مهم‌‌ترين قسمت فيلم بود. علي حرف مرا گوش داد و اين قسمت را فيلمبرداري كرد.

شما تجربه بازيگري در سينماي قبل و بعد از انقلاب را داشتيد. به نظرتان سينماي ما نسبت به آن سال‌ها به لحاظ محتوايي چه تغييري كرده است؟

سينماي ايران خوشبختانه بعد از انقلاب در مسيري كه بايد قرار گرفت و طي اين 34سال توانست با نگاه جديد و حضور هنرمندان متفكر و دغدغه‌مند جايگاه خود را در جهان پيدا كند و امروز مخاطبان اين سينما تنها مردمان سرزمين ايران نيستند و بر همين اساس است كه نگاه فيلمسازان در توليد آثار سينمايي بايد جهاني باشد. خوشبختانه ما حضور‌هاي خوبي در فستيوال‌هاي جهاني داشتيم و توانستيم جوايز خوبي را هم كسب كنيم؛ اتفاقي كه قبل از انقلاب براي سينما رخ نداده بود و برخي صرفاً دنبال فضاي گيشه با ابزارهاي نامناسب بودند.

بسياري از پيشكسوتان ما به دليل شرايط نامناسب و آلودگي هوا خانه‌نشين شدند، اين مشكلات روي روند كاري شما تأثيري داشته است؟

من هم از اين مشكلات در امان نبودم. متأسفانه آلودگي هوا بيماري قلبي من را تشديد كرده است، به همين خاطر ترجيح مي‌دهم بيشتر وقتم را در خانه سپري كنم، از طرفي نقش‌هايي كه به من پيشنهاد مي‌شود جذابيت لازم بازي را ندارد. متأسفانه شرايط در كشور ما به گونه‌اي است كه بازيگران بعد از اينكه پا به ميانسالي مي‌گذارند، نقش چنداني براي بازي آنان وجود ندارد.

چندي پيش در مورد رفتن شما به بارسلونا و ديدارتان با مسي حرف‌هاي زيادي رد و بدل شد، كمي در اين مورد صحبت مي‌كنيد؟

وقتي عده‌اي به مسي اهانت كردند من هم مانند اكثر ايراني‌ها از اين شرايط ناراحت شدم و دلم به درد آمد كه اين موضوع باعث شده عده‌اي در مورد ايران با اين فرهنگ كهن و روحيه پهلواني فكر ديگري بكنند و زماني كه وكيل باشگاه استقلال با من در مورد اين موضوع صحبت كرد، من هم در پاسخ گفتم اگر مردم بخواهند حاضرم اين كار را انجام دهم، بعد هم جلساتي در اين مورد برگزار شد كه البته تا به امروز به من در اين مورد چيزي گفته نشده است.

با تشكر از شما كه در اين گفت‌وگو پذيراي ما بوديد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت