رحمانیان آبروی جشنواره تئاتر را خرید
اول: سی و دومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر ناامید کننده بود؛ نه به خاطر مشکلات اجرایی و ضعفهایش در برگزاری (که سر جای خودش باید به آن پرداخت) بلکه به دلیل پایین آمدن سطح کیفی تئاتر در این دیار.
این وضعیت بیش و پیش از هرچیز محصول نگاه مدیرانی است که طی 8 سال گذشته (خصوصا در چهارسال دوم دولت مهرورز و عدالت گستر) تئاتر ایران را از مسیر اصلی اش منحرف کردند. مدیرانی که با شعار تکیه بر درام ایرانی پا در وادی مدیریت تئاتر نهادند، خیلی زود راه را بر درام نویسان ایرانی بستند و صحنه ها را به متون خارجی سپردند. در تالارهای نمایشی تهران دیگر نه خبری از متون محمد رحمانیان، حمید امجد، علیرضا نادری، محمد یعقوبی، نغمه ثمینی بود و نه اثر از کارگردانانی که مسیری تازه را (در اوایل دهه 70 ) در تئاتر ایران آغاز کرده بودند.
هر چیزی که امروزی بود و مربوط به این آب و خاک با نگاه حذفی ممیزانی روبرو میشد که صحنه ها را جولانگاه فرم های بی اثر و اجراهایی بی سر و ته می خواستند.
در این فاصله تنها امید اهالی تئاتر و دوستداران این هنر، تماشاخانههای خصوصی بودند که در تهران پا گرفتند تا هم تمرکز تئاتر را (نه به شکل کامل) از دست دولت خارج سازند و هم فضایی پویاتر برای کار کارگردانان صاحبنام و هنرمندان شناخته شده فراهم آورند. اما تلاش آن ها هم اگرچه بی اثر نبود اما خواه ناخواه زیر سیطره نگاهی قرار داشت که اصولا نمی خواست تئاتر به جامعه امروز پیوند بخورد و همراه مردمی باشد که به تماشایش دل خوش ساخته بودند.
دوم: محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان صاحب سبک تئاتر ایران، امسال پس از سالها دوری در جشنواره تئاتر فجر خضور یافت. او سوغاتش را از کانادا آورده بود، کاری متفاوت با متن «آرش» بهرام بیضایی. او متنی که پیش از این با همین نگاه در کانادا و با دانشجویان کانادایی اجرا کرده بود، حالا با دانشجویان ایرانی آماده اجرا کرده بود، او این متن را در روزهای پایانی جشنواره تئاتر فجر در تالار حافظ به صحنه برد، و دیدن همین اجرا در ادامه کارهای ناامید کننده کافی بود تا هم جشنواره تئاتر فجر، آبرویی برای خودش دست و پا کند و هم مخاطب امیدوار باشد که بعد از این شاهد حضور و حیات متن ها و اجرا های هنرمندانی چون محمد رحمانیان باشد. کسانی که هم تئاتر ایران و گونه های نمایشی سنتی آن را می شناسند و هم از تئاتر جهان شناخت دارند.
رجمانیان با این اجرا نشان داد که هنرمندان این دیار اگر سال های سال از مخاطب شان هم دور باشند، باز هم می توانند کالاهای فرهنگی را برای آن ها تولید کنند که هم ذائقه آن ها از نو بسازد و هم بتواند به کار امروز و فردای زندگی شان بیاید.
کاری که رحمانیان با متن بیضایی کرد، نشان داد که متون درام نویسان نسل اول ایران تا چه حد قابلیت اجرایی دارد و اگر کارگردان جهان صحنه، متن و مختصات نمایش ایران را بشناسد، با این متون چه کارهایی که می تواند انجام بدهد.
رحمانیان با اجرای «آرش ساد» مخاطبان سرخورده این سال ها را به یاد اجراهای دیگرش در جشنواره تئاتر فجر انداخت، اجراهایی که هر کدام بخشی از حافظه نمایشی مخاطبان تئاتر را شکل داده اند، گیرم مثل «شهادتخوانی قدمشاد مطرب در طهران» راهی به اجرای عمومی نیافته باشند.
اجرای «آرش ساد» رحمانیان، هم آبروی جشنواره امسال را خرید و هم مخاطب را به روز های خوب تئاتر در این دیار برد، روزهایی که حالا همه امید دارند با تدبیر دولتمردان دوباره از راه برسند.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید