این سخن که هنر ارزشی و ضدارزشی وجود ندارد، قطعاً غلط است/سینمای اسلامی نه سینمای دینی/ هر چه از هالیوود می‌آید ضد اسلامی نیست

کد خبر: 315392

می گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی شود و هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم. یا این حرف بی معنا است و یا شرک و توحید با هم مساوی هستند. یکی کردن اینها کاسبی است. طبق فرهنگ قرآن شعرا و هنرمندان دو دسته اند، یک دسته اهل اغوا هستند و یک دسته هستند که استثنا می شوند و دنبال ترویج حق و عدل و دفاع از مظلوم اند.

این سخن که هنر ارزشی و ضدارزشی وجود ندارد، قطعاً غلط است/سینمای اسلامی نه سینمای دینی/ هر چه از هالیوود می‌آید ضد اسلامی نیست
سرویس فرهنگی «فردا»:

سخنرانی حسن رحیم پور ازغدی با موضوع مفهوم یابی اسلامی در سینمای دینی عصر پنج شنبه ساعت 18 در سالن شماره یک سینما فلسطین برگزار شد.

حسن رحیم پور ازغدی سخنانش را با اشاره به این موضوع آغاز کرد که تعاریفی که از سینما و نسبت فرم و محتوا ارائه می شود مختلف و متکثر است. وی به همین نسبت تعاریف و تعابیری که از دین می شود را هم متفاوت دانست و گفت: هر تعریفی که از دین ارائه کنید مفهوم سینمای دینی هم برای مخاطب تغییر می کند.
به نظر رحیم پور دین محمل تعابیر و برداشت های متفاوتی است به طوری که در منطق بودیسم، کاتولیک، پروتستان، و آئین های مشرکانه هر کدام یک معنا می دهد که هیچ کدام از اینها در تعریف اسلام از دین، تعریف جامع و مانعی نیست و وقتی از معنا تفسیر مادی ارائه می شود این با اصول اسلامی سازگار نیست.
رحیم پور تأکید کرد: در اینجا از سینمای اسلامی سخن خواهیم گفت و نه سینمای دینی به معنای اعم.
وی افزود: در اسلام هم تفاسیری می بینید که با هم اختلاف های جدی دارند. رویکرد تصوف در بین مسلمین با رویکرد تفکیری ها کاملا تفاوت می کند. بنابراین وقتی از سینمای اسلامی سخن می گوییم حتما باید یک تفکیک مفهومی و یک مرزبندی و به معنای طلبگی تقریر محل نزاع صورت بگیرد. در خیلی از بحث های روشنفکری و ژورنالیستی محل نزاع دقیق مشخص نمی شود لذا حرفهایی کلی و مبهم و تصادف های مصنوعی و غیرضروری پیش می آید. گاهی هم یک تعبیر واحد است ولی اصلا منظور واحدی ندارند و ما این مشکل را در بسیاری از عرصه های هنر داریم. خیلی از رد و قبول ها که به نتیجه نمی رسد و در آنها احساس می کنیم که تکافوی ادله شده است و پوچی و سرگردانی را به دنبال می آورد منشأ بسیاری از آنها طرح سوال نادرست است.
رحیم پور ادامه داد: هر سوالی در بطن خودش پیش فرض هایی دارد اما بسیاری از مسلمات در واقع مسلم نیست. وقتی سوال غلط طرح شد نابغه هم که باشید دادن جواب فقط مشکل را لایه بندی می کند و لایه های تازه ای از مشکل ایجاد می شود. در مفاهیم سینما و دین هم دقیقا با همین مشکل طرف هستیم. معنویتی که امروز در سینما مطرح می شود یک سرش ممکن است به مالیخولیا، یک سرش به جنون و سر دیگرش به کلیات اخلاقی مربوط شود و به غلط همه اینها سینمای معنوی و دینی تعبیر شده است.
این پژوهشگر دینی سخنان خود را به سوالاتی که سال گذشته در جشنواره عمار و در جلسه ای مشابه صورت گرفته بود مربوط کرد و گفت: یک دسته از سوال ها مربوط به خیال و تخیل در سینما و نسبت آن با سینمای اسلامی بود، یک بخش در مورد جمال و زیبایی شناسی اسلامی تا آنجا که به سینما و سینماگر مربوط می شود و بخش سوم هم مربوط به آمال و امیال بود که نقش تمایلات و امیال بشر در خود کارگردان و سناریست چقدر است؟ بنابراین سعی می کنم در سه بعد خیال، جمال، و آمال به سوالاتی که مطرح شده است پاسخ بگویم.
منابع اسلامی به مثابه سوژه های سینمایی
ازغدی بخش دوم سخنان خود را با اشاره به ظرفیت های مفهومی منابع اسلامی به مثابه سوژه های سینمایی ادامه داد و عنوان کرد که به اجمال به این سوال پاسخ خواهد داد که به چه معنا مفاهیم اسلامی می توانند سوژه های اسلامی باشند؟
این پژوهشگر معارف اسلامی تأکید کرد: شاید نتوان هیچ طبقه بندی آهنینی بین سینمای اسلامی و غیراسلامی ترسیم کرد چرا که دین عرصه های متنوع و گسترده ای دارد و مشترکاتی با سایر مذاهب دارد. اینطور نیست که همه چیز را به اسلامی یا غیراسلامی تقسیم کرد. اینطور نیست که اسلام با سایر ادیان و مذاهب فقط فارقات داشته باشد، مشترکات زیادی هم وجود دارد. با معیارهایی که عرض خواهم کرد این را توجه خواهم داد که یک اثر هنری و از جمله یک فیلم می تواند از جهاتی اسلامی باشد و از جهات دیگر غیر اسلامی باشد. یعنی ممکن است بعضی مفاهیم انسانی و اسلامی را درست منتقل کند و در جایی همان مفاهیم را تخریب کند. هر پدیده بشری مرکبی می تواند چنین خصوصیتی داشته باشد. چنانچه در جایی می توان اثر را هنرمندانه ارائه کرد و در جایی کاملا غیرجذاب.
هر فیلم می تواند اسلامی و اسلامی تر باشد
رحیم پور ازغدی خصیصه اسلامی بودن را تشکیکی دانست و گفت: هر فیلم و اثر هنری می تواند اسلامی و اسلامی تر باشد و بنابراین صفت مشکک پیدا می کند. همانطور که عمل ما می تواند مومنانه و مومنانه تر باشد. همینطور درباره آثار یک محصول هنری هم می تواند تحت چنین شرایط باشد.
به نظر وی، چون اسلام پیش فرضش این است که انسان فطرت الهی دارد و خداوند فطرت بشر را رو به حق آفریده اینها زمینه هایی است برای کمک به فیلمساز مسلمان و کمک به جهانی شدن او. بیشتر آموزه های اسلام اگر هنرمندانه و درست مطرح بشود و مفهوم دستکاری نشود حتما مخاطب جهانی دارد. اگر محاسن مکتب اسلام را به مردم به صورت خالص بخوانید از آن استقبال خواهند کرد. اینها را برای کسانی می گویم که فکر می کنند سینمای عماری و ایدئولوژیک مخاطب جهانی ندارد.
اهل عدالت به احترام سینمای اسلامی بلند می شوند و کف می زنند
رحیم پور در توضیح سخنانش اضافه کرد: اخلاق و حقوق بشری که اسلام ارائه می کند اخلاق و حقوق بشر جهانی است. بنابراین یک ظرفیت بزرگی برای نفوذ در مخاطب جهانی وجود دارد. آنها که در دنیا اهل فکر و عدالتند و بشر دوست واقعی اند اینها به احترام همچنین سینمایی حتما بلند می شوند و کف می زنند.
رحیم پور با گفتن اینکه در رأس عقلانیت اسلامی یک توحید قرار دارد و محبت و عشق به بشر از آن منبع واحد ناشی می شود، در میان شرکت کنندگان در جشنواره عمار ابراز امیدواری کرد اگر با همین ترتیب جلو بروید ان شاء الله عمار در ده سال آینده جهانی خواهد شد.
وی درباره رابطه معنویت و توحید در فرهنگ اسلامی توضیح داد: معنویت در سینمای اسلامی با توحید و مبدا و معاد گره خورده است و معنویت از عدالت اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر جدا نیست.
بگوییم سینمای اسلامی نه سینمای دینی و معنوی
رحیم پور مجددا تأکید کرد: بهتر است که اصطلاح سینمای اسلامی را به کار ببریم و نه سینمای دینی و نه سینمای معنوی را. سینمای دفاع از خانواده و سینمای اخلاق و سینمای نظم و اخلاق و مدیریت و مدارا و سینمای برابری همه در ذیل سینمای اسلامی قرار می گیرد. به این معنا اگر نگاه کنید در هر صفحه از قرآن و هر روایتی می توان سوژه های سینمایی پیدا کرد.
رحیم پور افزود: در اسلام، حقوق انسان زیر سایه خدا تعریف شده است و همه این ارزش ها را باید به توحید گره زد. اگر اینها را بدون دین مطرح کردیم می شود اخلاق سکولار. می شود معنویت دنیا گرا که هدفش مادی است و در واقع مادی کردن معنا است. اما معنوی کردن اسلامی یعنی معنوی کردن ماده، انبیا آمده اند به ما بگویند ماده را چگونه به معنا تبدیل کنیم، اما خطوط دیگر آمده اند که بگویند معنا را هم مادی کنیم. به این معنا ما سینمای اسلامی و اسلامی تر می توانیم داشته باشیم و دیگر اینکه یک فیلم هم می تواند اسلامی باشد و هم در قسمت هایی ضداسلامی باشد.
این نویسنده بیان کرد: مثلا وقتی یقین را با تکبر و تعصب اشتباه بگیریم یا مدارا را با انفعال یا وقتی تواضع را باذلت اشتباه بگیریم یا صبر را با وادادگی اشتباه بگیریم، اخلاق را با مفهوم انفعال تعریف کنیم، جهاد فعالانه را به دنیا طلبی و حرص اشتباه بگیریم، اینها می تواند اشتباهاتی باشد که مفاهیم اسلامی را به ضداسلامی تبدیل کند.
رحیم پور در مورد مقدمات شکل گرفتن یک سینمای اسلامی تذکر داد: سینمای اسلامی برای اینکه اسلامی باشد باید سینماگرش با مفاهیم اسلامی آشنا باشد و هر چه با تکنیک و فن و ذوق سینمایی کار کنیم می تواند سینماتر باشد. پس سینمای اسلامی می تواند سینمایی تر باشد یا نباشد، و اسلامی تر باشد یا نباشد.
هرآنچه از هالیوود می آید ضد اسلامی نیست
وی در نادرست بودن خط کشی سینمای اسلامی و غیراسلامی توضیح داد: قبول داریم که ایدئولوژی هالیوودی وجود دارد اما معنی آن نیست که هر چه از آنجا آمده حاوی مفاهیم ضداسلامی است. مثلا فیلمی که مفهوم وفا را نشان می دهد، این مفهوم اسلامی است به شرطی که از توحید جدا نشود. در هیچ سینمایی صفات غیراسلامی را به قهرمان نسبت نمی دهند منتها مصداقا جای قهرمان و ضدقهرمان را عوض می کنند و ارزش و ضدارزش را با هم خلط می کنند. یعنی قهرمانانی دارند که چند خصلت برجسته دارد اما ویژگی های فاسد هم دارد. یعنی ممکن است مردم دار و طرفدار محرومین باشد اما زناکار و اهل فساد هم باشد.
رحیم پور همچنین گفت: چون تفکیک اینها از هم مشکل است عده ای فکر کرده اند کار در این عرصه ناممکن است. هر اثر هنری که گل می کند حتما به دلایلی گل می کند و این شهرت به صفت یا خصلتی که شما حتما آن صفت یا خصلت را در قرآن و روایات می بینیند، برمی گردد.
ازغدی درباره خصوصیات سینمای اسلامی گفت: این سینما حتما جهانی است، دگم و بسته نیست و اسیر جزمیات و سیاه و سفید دیدن آدمها نیست، اما سیاه و سفید دیدن حق و باطل در آن حتما هست، و اینطور نیست که همه مسائل را خاکستری ببیند. بنابر روایات اکثر مردم کسانی هستند که خوب و بد را در زندگی شان با هم مخلوط می کنند. سینماگری که می خواهد پیرو خط انبیا باشد باید مانند انبیاء به قدر عقول مردم سخن بگوید و در عین حال بر سر حق باشد. جمع اینها مشکل است اما فوق العاده موثر و تاریخ ساز است.
به نظر رحیم پور ازغذی، عده ای به اسم برابری طلبی و صلح دوستی می خواهند مرزهای حق و باطل را بردارند و این یک جریانی است که اصلا خط قرمز و اصول ندارد.
عده ای که می گویند هنر ارزشی و غیرارزشی نداریم دغدغه ریاست دارند
وی افزود: من معنی این جمله را نمی فهمم که هنر ارزشی و ضدارزشی وجود ندارد! یعنی سینمایی که مروج شرک و خرافه است با سینمایی که مروج توحید و عبادت مساوی است؟ بعضی ها اصلا به این چیزها فکر نمی کنند، به دنبال چیزی هستند که برایش کف بزنند، اینها دغدغه حقیقت ندارند، دغدغه ریاست دارند. اما انبیا دغدغه حق و باطل داشتند. می گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی شود و هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم. یا این حرف بی معنا است و یا شرک و توحید با هم مساوی هستند. یکی کردن اینها کاسبی است. طبق فرهنگ قرآن شعرا و هنرمندان دو دسته اند، یک دسته اهل اغوا هستند و یک دسته هستند که استثنا می شوند و دنبال ترویج حق و عدل و دفاع از مظلوم اند. آیا شعر دعبل و شاعران انقلابی با شعر شاعران درباری نوکران حکومت مساوی است؟ یکی کردن اینها درست در مقابل خط امام و خط انقلاب و خط انبیا قرار دارد.
رحیم پور در تکمیل سخنانش اضافه کرد: اگر گفتیم آدمها را خط کشی نکنیم و آدمها را دفع نکنیم مسئله دیگری است. اهل بیت حتی برای شاعر شراب خوار که شعر عدالتخواهانه سروده است هدیه و صله فرستاده اند. یعنی هنرمندی را که تقوای اخلاقی نداشته و شعری در مسیر تقوا گفته است بدون تأیید فساد شخصی اش، شعرش و هنرش را صد در صد تأیید کرده اند و برایش صله و هدیه فرستاده اند و حتی از او خواسته اند شعرش را تکرار کند و خودشان هم ابیاتی به آن اضافه کرده اند.
خداوند هم آدم ها را به ارزشی و غیرارزشی تقسیم کرده است
وی در عین حال در نقد نگاه قبیله ای گفت: باندی نگاه کردن همیشه اشتباه است و همینطور که شما در این رفت و برگشت های سیاسی آدمهایی دیده اید که مثلا یک روز درباره شفای یک مریض از امام رضا فیلم می ساخت و یک روز دیگر درباره سکس و فلسفه! به لحاظ قانون اجتماعی خودی و غیر خودی نداریم، همه خودی اند تا وقتی که قانون نقض نشده باشد. اما به لحاظ ارزشی باید گفت که خود خداوند آدمها را به ارزشی و غیرارزشی تقسیم کرده است. حضرت امیر فرموده اند ما در زمان پیامبر وقتی پرچم حق بالا رفت حتی با نزدیک ترین خویشانمان در افتادیم و گفتیم از این به بعد تقسیم ما بر اساس خون و نژاد نیست و از این به بعد ما از دو امت متفاوت ایم چرا که به ارزش های متفاوت معتقدیم.
رحیم پور در توضیح بیشتر درباره این سوال که آیا هنرمندان و سینماگران را می توان به حق و باطل تقسیم کرد یا خیر گفت: یکی از عرصه های تولی و تبری عرصه هنر و فرهنگ است منتها به روش درست. انقلاب هم همینطور بود و دنیا را دو صف کرد. اگر دقت کنیم می بینیم که معاویه هم به امام حسن (ع) ایراد می گرفت که اینها جامعه مسلمین را دو تکه کرده اند.
رحیم پور در بخش دیگری از سخنانش گفت: قرآن می گوید مردم با هم بودند و انبیا آمدند و دو دسته شان کردند. همه اهل فساد و خرابی بودند و پیامبران آمدند دو دسته شان کنند، به بعضی بشرها توهین کردند اما از اصل بشریت دفاع کردند. تفکر اباحه گر می گوید صورت بشر کافی است، اما انبیا می گویند که صیرت بشر مهم تر از صورت اوست.
رحیم پور تذکر داد: جریان مکتب هنر اسلامی باید اهل مدارا باشد، به دیگران احترام بگذارد و به تکنیک و صنعت مسلط باشد. این جریان آزاد اندیشی دارد، طرفدار آزادی بیان و رقابت سالم است اما آن از اباحه گری که از تقسیم بندی حق و باطل می گریزد منافع خودش را مهم تر از حق می داند و محورش همیشه مدافع منافع خودش است، جدا است.
پیامبر همه را بخشید جز شاعرانی که شعر مبتذل می گفتند
رحیم پور در توضیح حساسیت امور فرهنگی گفت: انقلاب اسلامی وظایف مادی داشته و دارد اما یک انقلاب مادی نبوده، اصلا شروعش یک حرکت غیر مادی بوده است. شروع انقلاب توهین در یک مقاله به امام بود. اولین شهیدش هم یک طلبه در قم، و فرزند آقای خزعلی بود، آنهم در عکس العمل به یک کار ظاهرا فرهنگی. پیامبر هم بعد از فتح مکه همه را بخشید به جز شاعرانی که شعر مبتذل و توهین آمیز حتی در مورد بدن و چهره زنانی که به اسلام پیوسته بودند می سرودند. پیامبر در مورد اینها گفت هر جا که هستند آنها را به قتل برسانید ولو اینکه به پرده کعبه آویخته باشند.
حسن رحیم پور ازغدی در بخش دیگری از سخنانش به رفتارهای نادرست در میان هنرمندان انتقاد کرد و گفت: حسادت در عرصه هنرمندی و روشنفکری و عرصه های آکادمیک متداول است. طرف اجازه نقد نمی دهد تا تک گویی کند و خودش را مرکز عالم می داند و همه را نفی می کند. در ایران حتی اینطوری است که تا وقتی هنرمند نمرده است از او تجلیل نمی کنند. می گذارند هنرمند بمیرد و بعد از او تقدیر کنند. به صرف اینکه ممکن است در آینده کار اشتباهی بکند از تشویق او خودداری می کنند و یا می گویند تشویق باعث می شود که پر رو شوند! فرهنگ تشویق کردن و دفاع کردن از یکدیگر ندارند.
وی با محکوم کردن یک جریان متعصب تکفیری که هر کس را طبق مذاق شان فیلم نسازد به حساب نمی آورند فضای نقد را ضروری شمرد و گفت: اگر نفد نباشد رشد نمی کنیم و آزادی باید توأم با اخلاق و منطق را که با قانون حمایت شود و در عین حال نسبت به مرزهای انقلاب باید غیرت نشان داد.
به بعضی ها نباید اجازه داد سینمای اسلامی بسازند
رحیم پور با اشاره به اینکه دوربین یکی از ابزارهای موثر برای امر به معروف و نهی از منکر است، سلاحی است برای مبارزه، و قلمی است برای ترویج جهان بینی اسلامی در مقابل جهان بینی های مادی، از ماجرای اجازه مناظره در مورد بعضی اصحاب امام صادق (ع) و ممنوع کردن مناظره بر بعضی دیگر نتیجه گرفت: به بعضی ها اصلا نباید اجازه داد سینمای اسلامی بسازند. کسی که نمی توند قرآن را از رو بخواند و یک دور نهج البلاغه را نخوانده است چطور می تواند سینمای اسلامی بسازد؟ طرف فیلم اسلامی می سازد فکر می کند حتما باید با علم و کتل و شبیه خوانی و عزاداری ... باشد، اما بعضی از این اضافات اصلا در اسلام وجود نداشته است.
حسن رحیم پور ازغدی لوازم ورود به سینمای اسلامی را اول مطالعات قوی اسلامی و دوم اراده و شخصیت قدرتمند برشمرد.
رحیم پور با محکوم کردن مجدد اباحه گری گفت: وقتی جذب مطلق به عنوان تاکتیک مطرح می شود نتیجه اش می شود حرفهای اخیر پاپ که در تاریخ کاتولیک سابقه نداشت که یک پاپ بگوید که دیگر جهنم را قبول نداریم، و خلقت آدم و هوا صرفا یک اسطوره بوده، ما همجنس بازها و لیبرال ها و کمونیست ها را دوست داریم و همه خوبند و همه با هم می رویم به بهشت! قبلا عملا اینطور بودند اما رسما اینطور حرف نمی زدند و این در تاریخ مسیحیت بی سابقه است. یعنی کفر را هم به رسمیت شناخت و دیگر خدا قاضی نیست.
این نویسنده ادامه داد: پاپ این حرفها را برای این می زند که کلیسا یک تاریخ تفتیش عقاید و خشونت و افراطی گری دارد. نتیجه زهد کاتولیکی افتادن به دام همین افراطی گری های جنسی است. امروز برای اینکه مردم را جذب کنند در کلیساها ازدواح همجنس بازان را هم انجام می دهند. اما این جذب به چه است؟ این جذب به خود است و نه جذب به دین. این نوع جذب در سینما و هنر هم هست، و در سیاست هم هست. یک وقت هنرمند می خواهد همه را جذب به خودش بکند، یک وقت هم می خواهد جذب به حق و به خدا بکند. این تفاوت جذب مکتبی با جذب مشرکانه است. باید به کسی که هنرمند ارزشی و ضدارزشی را مساوی می داند گفت: می خواهی ارزش و ضد ارزش را یکی بگیری؟ یا می خواهی مردم را به سوی حق راهنمایی کنی؟
پدیده ای به نام خطر ارتجاع پس از انقلاب
به اعتقاد رحیم پور ازغدی در نقطه مقابل باید خط مقاومت و حساسیت را تقویت کرد والا ما با خطر ارتجاع پس از انقلاب مواجه می شویم. این خطر همه انقلاب ها را تهدید می کند و بعضی ها یادشان می رود که ما وسیله بودیم و هدف مکتب بود، بلکه برعکس می شود طوری که فکر می کنند ما هدف بودیم و مکتب وسیله بود. اصلا دین دولتی هم همین است. دین دولتی یعنی دین را جوری تفسیر کن که همه خوششان بیاید و دولت ما برقرار بماند. و دولت دینی برعکس است، یعنی دولت هدف و وسیله است برای ترویج دین.
رحیم پور در ادامه فهرستی از تهدیدات نگاه مکتبی را عنوان کرد و یکی از مهم ترین آنها را بی حس شدن و بی تفاوت شدن و ممکن دیدن همه اتفاقات و نسبی خواندن حق و باطل و اعتباری دانستن عزت و ذلت و از یاد بردن فداکاری هایی دانست که برای حفظ حق صورت گرفته است. که اینها به پیرشدن روح انقلابی و از یاد بردن ارزش ها منجر می شود. راه حل مقاومت از نظر او غیرت آزاداندیشانه است که نه تعصب تکفیری است و نه وادادگی لیبرالی.
تزریق سکولاریسم به ذهن بچه مسلمان ها
به نظر رحیم پور ازغدی، بهترین روش برای تزریق سکولاریسم به ذهن بچه مسلمان ها این است که تلقین کنند این عرصه سینما عرصه شما نیست. اما همانطور که در عرصه تجارت و اقتصاد و عرصه های دیگر وارد شدن مشکل است اما ممکن، رفتن در عرصه هنر هم مشکل اما ممکن است.
رحیم پور تأیید کرد: در هر عرصه ای از جمله سینما ظرف و مظروف می توانند نسبت های متنوعی داشته باشد. البته فرم یک جاهایی در محتوا دخالت دارد اما باید نگاه دقیق و غیرمطلقی به اینها داشت.
به نظر او، گفته های کسانی که سینمای غرب را مساوی نفسانیت و لذت و صنعت و تکنیک و عقلانیت و غفلت می دانند و همه اینها را در کنار هم قرار می دهند کاملا درست نیست.
رحیم پور در مورد سوژه یابی برای سینمای اسلامی اظهار کرد: وقتی می گویید مفاهیم اسلامی، این مفاهیم دست کم در چهار سطح قابلیت سوژه شدن دارند. یکی تاریخ دینی مثل قصص انبیا است. دیگری حوزه شناخت و معارف دین است. از قبیل تعریف انسان و مرگ وسعادت. رده دیگر ارزش های اخلاقی و اخلاقیات اسلامی است. ارزش هایی مثل سخاوت و وفا و گذشت. مورد سوم رفتارسازی و سبک زندگی است. همانطور که از طریق همین سینما سبک زندگی ما تهدید شده است. برقراری ارتباط میان طبیعت و ماورا الطبیعت هم از ماموریت های هنر دینی است.
به نظر رحیم پور ازغدی، سبک زندگی اخلاقی و عقلانی که اسلام مورد تاکید قرار می دهد بهترین سوژه برای هزاران فیلم خواهد بود.
رحیم پور در قسمت پایانی سخنانش پس از نقد نگاه ابزارگرایانه یا نگاه روانشناسانه به دین به احادیثی از ائمه اطهار برای روشن نمودن جزئیات خصایص یک سبک اصیل زندگی اسلامی اشاره کرد. یکی از این احادیث نقلی از امام رضا (ع) بود که در پاسخ به سوال از زندگی صحیح اسلامی ده نشانه و خصوصیت را برای زندگی یک مومن واقعی بر می شمارند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت