سرویس فرهنگی «فردا»: بهترین فیلم جشنواره سی و یکم فجر چند هفتهای است که میهمان پردههای سینماهای کشور شده است. علی غفاری با ساخت «استرداد» تلاش کرده است که فیلمی در قد و قوارههای استاندارد در قالب فاخر به سینما عرضه کند و در این بین البته حضور بنیاد فارابی به عنوان تهیهکننده نیز بیتأثیر نبوده است. «استرداد» روایتی است از رابطه ایران و روسیه در دهه 30 و غرامتی که قرار است روسیه به ایران دهد. این داستان در سال 1332 رخ میدهد و حمید فرخنژاد در آن نقش یک نظامی بلندپایه را دارد که مسئول انتقال غرامت روسیه به کشور میشود و با هیئتی به آنجا سفر میکند.
بازیهای اغلب بازیگران «استرداد» ـ اگرچه در برخی موارد کلیشهای است ـ باورپذیر است و وقتی با شرایط محیطی و تکنولوژیک فیلمی در این ابعاد همراه میشود، گام مثبتی در ارائه یک فیلم فاخر ایرانی را به نمایش میگذارد. تلاش غفاری در ارائه تصاویر استاندارد در صحنههایی چون حمله به قطار، حرکت کشتی و یا تصاویر مربوط به روسیه نسبتاً خوب از آب درآمده است و این چنین است که توانسته یک فیلم فاخر را در حد و اندازههای واقعی آن به نمایش دربیاورد. به نظر میرسد حتی اگر به این فیلم بدبینانه نگاه کنیم، آن را در زمره سینمای آبرومند ایران دستهبندی خواهیم نمود.
سطح بازی حمید فرخنژاد در این فیلم را باید قدری بالاتر از سایرین دانست. فرخنژاد که از این بابت سیمرغ بهترین بازیگر مرد جشنواره سی و یکم را نیز از آن خود نموده، بازی روانی را در یک نقش خشک نظامی از خود بروز داده است. اگرچه نقش مقابل او ـ یعنی زن روسی ـ تا حدودی نسبت به بازی او کم میآورد اما مسیر داستان و پروداکشن عظیم آن چنین اختلافی را در خود هضم میکند. از سوی دیگر بازی فرهاد قائمیان به مانند همیشهاش مرموز و آرام در قالب کاراکتری منفی است که البته آن را به شیوه مطلوبی ارائه نموده به مسیر تنشزایی در متن داستان یاری میرساند.
«استرداد» تلاش میکند تا رخدادی تاریخی را در قالب پروداکشنی عظیم ارائه کند و در این مسیر موفق ظاهر میشود. اگرچه برخی کارشناسان و صاحبنظران تاریخی درباره ماهیت اصلی و سرانجام داستان به لحاظ تاریخی ایراداتی را عنوان داشتهاند، اما فارغ از این مشکلات احتمالی محتوایی، نمایش استرداد در بیشتر مسیر فیلمنامه با موفقیت همراه بوده است. این نمایش چه در ابتدای فیلم که روندی کند دارد و مخاطب را آرام آرام پیش میبرد و چه در نیمه اکشن و هیجانی فیلم که مخاطب با آن درگیر میشود، به خوبی اجرا میگردد. اگرچه، این نمایش در انتهای فیلم با قدری چالش روبروست.
نکته به ظاهر منفی که در «استرداد» به چشم میآید، سیر نزولی مسیر فیلمنامه است. به نظر میرسد که پایانبندی فیلمی که در جشنواره به نمایش در آمد چندان مطلوب نباشد و عملاً مخاطب را بین زمین و آسمان رها میکند! فیلمنامه در اواخر فیلم با افول روبرو میشود و میخواهد در عرض چند ثانیه با دیالوگهایی سریع که خالی از ابهام هم نیستند، سر و ته فیلم را به هم آورد. این مسیر نهایی شاید قدری در حد و اندازههای استرداد نباشد و مخاطبی که این چنین با آن همراه شده است را قدری آزار دهد؛ فلشبک های سریع و گرهگشاییهای لاینقطعی که در انتهای فیلم رخ میدهد چه بسا حس خوشایندی را به مخاطب القا نکند.
باید اذعان نمود که اگرچه «استرداد»ِ بنیاد فارابی خالی از اشکال نیست، اما به واقع گامی مثبت در جهت ارائه یک فیلم مطلوب در حد و اندازههای فاخر ایرانی به کشور است. این فیلم میتواند تواناییهای حقیقی فیلمسازی را به یادمان بیاورد و نشاندهنده بخشی از دامنه پرواز فیلمساز ایرانی باشد. با این نگرش باید گفت که میتوان تا حدودی از برخی نقاط منفی یا ابهامات تاریخی آن چشمپوشی کرد و یک فیلم خوب فاخر را بر پرده سینمای کشور مشاهده نمود.
دیدگاه تان را بنویسید