به ياد پدر نوين علوم ارتباطات ايران

کد خبر: 307643
عصرپنج‌شنبه بود كه پيامكي ناگوار، خبر از واقعه‌اي سخت تلخ و جانكاه داد. واقعه‌اي كه آنقدر براي من باورش غيرممكن بود كه با وجود مورد وثوق بودن فرستنده پيام آن را باور نكرده و تنها پس از تماس تلفني و شنيدن صداي توام با اندوه آن سوي خط تا حدي برايم قابل درك شد. البته بازهم با خود گفتم شايد منبع اعلام‌كننده خبر به اين دوست گرامي شيطنتي كرده و برهمين اساس جوياي ماخذ اصلي انتشار اين خبر هولناك شدم و در پاسخ نامي را شنيدم كه در مواقع عادي تنها بيان اين اسم در نزد من به عنوان منبع خبر، ديگر هيچ جاي شك و شبهه بر صحت موضوع مورد نظر نمي‌گذاشت و در اصطلاح عامه فردي بود كه بر سرش قسم مي‌خوردم اما اين خبر آنچنان بزرگ و هولناك بود كه با اين وجود باز هم با او تماس گرفتم تا شايد اشتباهي در اين بين رخ داده باشد و پيامكي كه برايم ارسال شده و آنچه گوشم از زبان دوستي مورد اطمينان شنيده، نادرست باشد. دريغ و صد دريغ كه هر چه در لحظات حد فاصل گرفتن شماره تلفن اين يار تا شنيدن صدايش آرزو كردم با شنيدن صداي بغض آلودش كه خبر از اندوهي بزرگ مي‌داد، نابود شد. او نه‌تنها خبر هولناكي كه هنوز هم برايم باورش سخت است را تاييد كرد بلکه براي مطمئن كردن من گفت كه در مسير رسيدن به محل وقوع آن واقعيت شوم است. ماجراي شومي كه نه براي من بلكه براي هر كسي كه كوچك‌ترين آشنايي با عالم رسانه اين مرز و بوم دارد، سخت جانكاه است. جانكاه از آن منظر كه به يقين هيچ فعال رسانه‌اي را چه در دنياي رسانه‌هاي كوچك و بزرگ مكتوب،چه در عالم رسانه‌هاي گوناگون ديداري و شنيداري و حتي چه در جهان بدون انتهاي رسانه‌هاي ديجيتالي نمي‌توان پيدا كرد كه مستقيم يا غيرمستقيم در مكتبي كه با وقوع اين حادثه بدون رهنما و معلم شد، تلمذ نكرده باشد و به نحوي از انحا از خرمن آن خوشه نچيده باشد، و شوم از اين جهت كه هنوز بسيار راه‌هاي نرفته در وادي بزرگ ارتباطات وجود دارد كه قدم گذاشتن در آنها تنها به مدد پير و مراد و گر نه گام گذاشتن به سوي ناكجاآباد است و اين واقعه بدان معناست كه ديگر امكان بهره‌مندي از بهترين پيري كه مي‌توانست راه رفتن در اين راه سنگلاخ را ‌سهل و آسان كند، وجود ندارد و بايد به آناني كه در اين وادي خود شاگرد بوده و هستند، هرچند كه همگان ايشان را استاد بدانند، قناعت كرد. به‌طور قطع تاكنون دريافته‌ايد كه آن پيامك شوم چه مضموني را در خود مستتر داشت و خبر از چه واقعه سخت و جانكاهي مي‌داد كه اينچنين مني را كه هنوز در مكتب بزرگ عالم رسانه،كودكي ابجد خوان بيش نيستم تا اين حد منقلب كرد و به هم ريخت. به هم ريختني كه تا ساعتي چند حال خود را نفهميدم و مرور روزگار گذشته تمام فكر و ذهنم را به خود مشغول داشته بود. آن پيامك اين متن ساده اما پر مفهوم بود: «دريغا تهي از تو ايران زمين!استاد دكتر كاظم معتمد نزاد در گذشت. روحش شاد.» و به واقع روحش شاد و راهش كه همانا گسترش و استفاده بهينه و اخلاق مدار از گرايش‌هاي مختلف علم ارتباطات براي بهبود ايران زمين بيش از ديروز پر رهرو باد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت