سرویس فرهنگی «فردا»: سال نوی عربی تازه میشود و داغ شیعیان و آزادگان جهان نیز تازه. باز این چه شورش است که در خلق عالم است ... عالم دوباره به تکاپوی اقامه عزا برای خون خدا افتاده است و در این بین، چند سطری را میهمان حسینیه «فردا» باشید تا در کنار هم به ذکر مصیبت و آمیختن شور و شعور حسینی بپردازیم ... السلام علیک ایها الشهید ...
آیا حسین(ع) خون خداست؟! ثارالله به چه معناست؟
«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معنای انتقام و خون خواهی و نیز به معنای خون آمده است.(1) 1. برای ثارالله معانی و وجوه مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را می طلبد و در مجموع به این معناست که خداوند، ولیّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب می کند؛ زیرا ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و مقابله با خداوند است. به طور کلی از آن جهت که اهل بیت علیهم السلام «آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است.2 اگر چه این واژه در قرآن نیامده است؛ اما می توان آن را با آیات قرآنی این گونه توجیه نمود. خداوند می فرماید: مَن قُتل مظلوماً فقد جعلنا لولیّه سلطاناً؛3 آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولی اش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم». هر کسی (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، اولیای دم او، حق خون خواهی دارند و از آن جا که اهل بیت علیهم السلام ـ به ویژه امام حسین علیه السلام ـ مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند کشته شده اند و جان به جان آفرین تسلیم کرده اند، در واقع «ولیّ دم» و خونخواه آنان، خود خداوند است. بنابراین «ثارالله» به
این معناست که خون بهای امام حسین علیه السلام، متعلق به خداست و او کسی است که خون بهای امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت. این واژه، حاکی از شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا علیه السلام با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیله خدا می ماند که جز با انتقام گیری و خون خواهی خدا، تقاص نخواهد شد.4 2. اگر ثار به معنای خون باشد، قطعاً مراد از ثارالله، معنای حقیقی نیست؛ بلکه یک نوع تشبیه، کنایه و مجاز است؛ چون مسلّم است که خدا موجودی مادی نیست تا دارای جسم و خون باشد. پس این تعبیر از باب تشبیه معقول به محسوس است؛ یعنی، همان گونه که نقش خون در بدن آدمی نقشی حیاتی است، وجود مقدس امام حسین علیه السلام نسبت به دین خدا نیز چنین نقشی دارد و احیای اسلام با نهضت عاشورا بوده است. 3. شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانی مستند به روایات نیز به نتیجه ای نورانی دست یافت. از امام علی علیه السلام نیز به «اسدالله الغالب» و «یدالله» تعبیر شده است و در حدیث «قرب نوافل» از پیامبر صلی الله علیه وآله روایت شده است که خداوند فرمود: «ما تحبّب الیّ عبدی بشی ء احبّ الیّ مما افترضته علیه و انه لیتحبّب الیّ بالنافلة حتی احبه
فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی احببته و اذا سألتنی اعطیته؛5 بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از واجبات، نزد من اظهار دوستی نمی کند و همانا او با نوافل نیز به سوی من اظهار دوستی می کند. آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او می شوم که با آن می شنود و دیده او می شوم که با آن می بیند و زبان او می شوم که با آن سخن می گوید و دست او می شوم که با آن ضربه می زند و پای او می شوم که با آن راه می رود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند، به او عطا می کنم». از این روایت، به خوبی آشکار می شود که اولیای خداوند، «خلیفه» او بر روی زمین و مظهر افعال الهی اند. خداوند جسم نیست؛ اما آن چه را که اراده می کند انجام بدهد، از طریق دست اولیای خود به ظهور می رساند و کمکی را که می خواهد به سوی بنده ای بفرستد، با پای اولیای خود می رساند و خونی را که می خواهد از سوی خود برای احیای دین خودش ریخته شود، از طریق شهادت اولیای خودش ظاهر می سازد. از این رو، همان طور که دست امام علی علیه السلام دست قدرت خدا و یدالله
است، خون امام حسین علیه السلام نیز خون خدا و ثارالله است. از این رو، در زیارت عاشورا می خوانیم: «السلام علیک یا ثار الله و ابنَ ثاره و الوِتر المَوتور؛ سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو ای یگانه دوران»! همان گونه که مرحوم ابن قولویه در زیارت هفدهم و بیست و سوم امام حسین علیه السلام، این فقره را نقل می کند: «و انّک ثارالله فی الارض و الدم الذی لا یُدرک ترته احدٌ من اهل الارض و لا یُدرکه الا الله وحده».6 همان گونه که نقش خون در بدن آدمی نقشی حیاتی است و بود و نبودش، مرگ و زندگی او را رقم می زند، وجود مقدس امام علی و امام حسین علیه السلام نزد خدا و در دین او چنین نقشی دارند که اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسین علیه السلام نبود، اسلام و تشیع نبود. آری، تا یاد و نام سیدالشهدا علیه السلام زنده و بر سر زبان هاست، تا عشق حسین علیه السلام در دل ها می تپد، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسان ها مشتعل است، تا فریاد «یا حسین» بر بلندای آسمان ها و زمین طنین انداز است، نام و یاد خدا زنده و پایدار است؛ چون او همه هستی خود را در راه خدا انفاق و ایثار کرد؛ سیمای ننگین ریاکاران و تحریف گران زمان را
آشکار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوی و علوی را بر مردم نمایاند. خون او، شرافت ثارالله را به خود اختصاص داد. پی نوشت: 1. ر.ک: الطریحی، مجمع البحرین، ج 1، ص 237، محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 1185؛ مفردات راغب، ص 81. 2. جواد محدثی، درس هایی از زیارات عاشورا، ص 14؛ اصغر عزیزی تهرانی، شرح زیارت عاشورا، ص 35. 3. اسراء (17)، آیه 33. 4. ر.ک. فرهنگ عاشورا، واژه «ثار». 5. محاسن برقی، ج 1، ص 291. 6. کامل الزیارات، ص 368 و ص 406.
به یقین تاكید و توصیه اى كه در روایات نسبت به برپا نمودن مجالس عزا و گریه بر مصائب سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام وارد شده است، نسبت به هیچ یك از امامان معصوم علیهم السلام حتى وجود مقدس پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله وارد نشده است. گویا در این مسئله سرى نهفته است كه ائمه اطهار علیهم السلام این همه آن را مورد تاكید و سفارش قرار داده اند. بیان روایات در وعده ثواب هاى عظیم این مجالس به گونه اى است كه عده اى آن را اغراق آمیز دانسته و منكر آن شده اند و منشاء آن را غلات دانسته و گفته اند: ثواب باید با عمل تناسب داشته باشد، چگونه ممكن است عمل كوچكى مانند گریه بر امام حسین علیه السلام اینقدر پاداش عظیم داشته باشد؟! عده اى هم در نقطه مقابل آن، جنبه افراط را پیمود و معتقد شده اند، همین كه انسان بر امام حسین علیه السلام بگرید، هر چند به قدر بال مگسى باشد اهل نجات است، حتى اگر در باتلاق گناه و فساد فرو رفته باشد. در نگاه اینان همه دروغ گویى ها، خیانت ها، ظلم ها و حق كشى ها با قطره اشكى شسته مى شود! مطمئنا هیچ از این دو دیدگاه
كه در دو طرف افراط و تفریط واقع شده اند، نمى تواند صحیح باشد. این گونه اظهار نظرها از كسانى عنوان مى شود كه نتوانستند براى این روایات و وعده ثواب هاى فوق العاده سوگوارى، تحلیل صحیح و جامعى ارائه دهند و در واقع از درك فلسفه عزادارى عاجز ماندند. نوشتار کوتاه بنا دارد تا به اختصار، تحلیلی صحیح و منطقى از فلسفه عزادارى ارائه دهد. علاج بزرگترین بیماری جامعه بشر اصلی ترین فلسفه قیام و شهادت سیدالشهداء علیه السلام مبارزه با جهل و از این طریق زمینه سازی برای حاكمیت ارزش های انسانی و اسلامی به رهبری اهل بیت علیهم السلام است .بر پایه آن چه بسیاری از منابع معتبر از امام صادق علیه السلام گزارش كرده اند، ایشان در این باره می فرماید: «...و بَذَلَ مُهجَتَهُ فیكَ لِیَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ و حَیرَةِ الضَّلالَةِ ؛ (1) و خونش را به خاطر تو بذل كرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی بیرون آورد». همه آن چه در تبیین فلسفه قیام و شهادت امام حسین علیه السلام ذكر شده، در فلسفه جهل زدایی خلاصه می شود . در حقیقت، «جهل» ریشه همه مصایب و مفاسد جامعه بشر است،(2) و جهل زدایی نه تنها فلسفه قیام سیدالشهدا علیه السلام
بلكه فلسفه بعثت تمام انبیاء و اولیای الهی و نزول قرآن است: «كِتَـبٌ أَنزَلْنَـهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّـلُمَـتِ إِلَی النُّورِ» (3) بر این اساس اصلی ترین كار انبیاء و اولیای الهی ریشه كن كردن بیماری جهل از جامعه است؛ زیرا تا این بیماری علاج نگردد نمی توان انتظار داشت كه ارزش های دینی بر جامعه حاكم گردد . امام حسین علیه السلام نیز برای تحقق این آرمان بلند، خون پاك خود را در راه خدا اهداء كرد و بدین سان اصلی ترین فلسفه زنده نگهداشتن مكتب شهادت به وسیله عزاداری آن حضرت نیز، جهل زدایی جامعه اسلامی است و تا درمان كامل این بیماری خطرناك اجتماعی و حاكمیت مطلق ارزش های اسلامی در جهان تداوم این مكتب ضروری است . مۆثرترین پایگاه خودسازى مجالس عزاى امام حسین علیه السلام مجالس تحول روحى و مركز تربیت و تزكیه نفس است. در این مجالس مردمى كه با گریه بر مظلومیت امام حسین علیه السلام آن حضرت را الگو قرار مى دهند، در واقع زمینه تطبیق اعمال و كردار خویش و همرنگى و سنخیت خود را با سیره عملى آن حضرت فراهم مى سارند. تأثیر عمیق این مجالس به قدرى است كه افراد زیادى در این مجالس، دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر ترك
گناه و معصیت مى گیرند، و چه بسا اشخاص گمراهى كه با شركت در این مجالس تنبه حاصل كرده و راه نجات را پیدا مى كنند. این مجالس به آدمى درس عزت، آزادگى، ایثار، فداكارى، تقوى و اخلاق مى آموزد. این مجالس مهد پرورش انسان هاى حق طلب و عدالت گستر و شجاع است. اضافه بر این، در طول تاریخ این جلسلت به مثابه كلاس هاى درس براى توده هاى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقایق دینى، تاریخ ، رجال احكام و موضوعات گوناگون دیگر آشنا مى كرده است، و یكى از مۆثرترین پایگاه هاى خودسازى و تهذیب نفوس و تربیت اخلاق بوده است. ائمه اطهار علیهم السلام با گشودن این باب، و تشویق مردم به شركت در این محافل در واقع همه را به تحصیل و تربیت در این دانشگاه حسینى دعوت كردند. به همین دلیل، برپایى این مجالس در روایات به عنوان احیاى امر اهل بیت علیهم السلام تعبیر شده است. امام صادق علیه السلام در مورد این گونه مجالس فرمودند: این گونه مجالس شما را دوست دارم، از این طریق ما را زنده بدارید.(4) ضامن تداوم حق به اعتراف دوست و دشمن، مجالس عزاى امام حسین علیه السلام عامل فوق العاده نیرومندى براى بیدارى مردم است و راه و رسمى است كه آن حضرت آن را به پیروان
خود آموخته تا ضامن تداوم و بقاى اسلام باشد. اهمیت بر پایى این مجالس و رمز تاكید ائمه اطهار علیهم السلام بر حفظ آن، آنگاه روشن تر مى شود كه ملاحظه كنیم شیعیان در عصر صدور این روایات به شدت در انزوا به سر مى بردند و تحت فشارهاى گوناگون حكومت امویان و عباسیان چنان گرفتار بودند كه قدرت بر انجام كوچكترین فعالیت و حركت سیاسى و اجتماعى نداشتند و چیزى نمانده بود كه به كلى منقرض شوند ولى مجالس عزاى امام حسین علیه السلام آنان را نجات داد و در پناه آن، تشكیل و انسجام تازه اى یافتند و به صورت قدرتى چشمگیر در صحنه جامعه اسلامى ظاهر باقى ماندند. با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام بعد از حادثه كربلا مى بینیم این مجالس و پیام هاى عاشورایى تا چه اندازه سرمشق قیام هاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنكشان و طاغوتیان بوده است. حركت خودجوش میلیونى مردم مسلمان ایران در نهضت شكوهمند انقلاب اسلامى در ماه محرم و صفر به ویژه روزهاى تاسوعا و عاشورا كه لرزه بر اندام طاغوتیان مى انداخت سرّ تاكید ائمه اطهار علیهم السلام بر محور قرار دادن امام حسین علیه السلام را روشن تر مى كند. بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى امام خمینى (ره) نیز در تعبیر
جامعى مى فرماید: همه ما باید بدانیم كه آنچه موجب وحدت بین مسلمین است، این مراسم سیاسى، مراسم عزادارى ائمه اطهار علیهم السلام به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است كه حافظ ملیت مسلمین به ویژه شیعیان ائمه اثنى عشر - علیهم صلوات الله و سلم - مى باشد.(5) شور و هیجان جوانان بسیجى در جبهه هاى نبرد در جنگ تحمیلى هشت ساله به ویژه در شبهاى عملیات و لحظه شمارى آنان براى فداكارى و ایثار و نبل به شهادت، گواره روشنى بر تأثیر عمیق مجالس حسینى است. از این رو، ماربین مورخ آلمانى در كتاب سیاست اسلامى مى گوید: من معتقدم رمز بقا و پیشرفت اسلام و تكامل مسلمانان به سبب شهید شدن حسین و آن رویدادهاى غم انگیز مى باشد و یقین دارم كه سیاست عاقلانه مسلمانان و اجراى برنامه هاى زندگى ساز آنان به واسطه عزادارى حسین بوده است.(6) همین نویسنده آلمانى مى گوید: هیچ چیز مانند عزادرى حسینى نتوانست بیدارى سیاسى در مسلمانان ایجاد كند.(7) مخالفت دشمنان اسلام با اقامه این مجالس و تلاش آنها در جهت به تعطیلى كشاندن آن، حتى اقدام آنان قبر امام حسین علیه السلام و مانع شدن از زیارت قبر آن حضرت (8) خود شاهد دیگرى
است كه حكومت ها تا چه اندازه از این نیروى عظیم وحشت داشته و دارند.(9) به راستى اگر از این مجالس همه مسلمین به نحو شایسته اى بهره بردارى مى كردند و با این عامل قوى، پلیدى و آلودگى هاى اجتماعى محیط خویش را پاكسازى مى نمودند، آیا ستمگران مى توانستند بر سرزمین هاى اسلامى سلطه پیدا كنند؟ و آیا اگر با احیاى این مجالس،و حماسه عاشورا همواره زنده مى ماند،دست چپاولگران براى غارت ثروت هاى كشورهاى اسلامى به سوى آنان دراز مى شد؟ پی نوشت: 1) تهذیب الأحكام : ج 6 ص 113 ح 201 ، المزار الكبیر: ص 514 ح 10 ، الأقبال : ج 3 ص 102 ، مصباح المتهجد: ص 788 ، المصباح، كفعمی : ص 649 . 2) چنان كه در روایتی از امام علی علیه السلام آمده :الجَهلُ أصلُ كُلِّ شَرٍّ ؛ غررالحكم: ح 819 . 3) إبراهیم : آیه 1 . 4) ان تلك المجالس احبها فاحیوا امرنا ؛ وسایل الشیعة ج 10،ص 391- 392،ح 2. 5) وصیت نامه الهى - سیاسى امام خمینى قدس سره - صحیفه نور،ج 21،ص 173. 6) سیاسة الحسینیة،ص 44 . 7) همان، ص 109. 8) رجوع شود به تتمة المنتهى،ص 324- 237. 9) جالب است بدانیم كه كتابى در آمریكا با نام «نقشه اى براى جدایى مكاتب الهى» منتشر شده است كه در آن گفتگوى مفصلى
با دكتر مایكل برانت یكى از معاونان سابق سازمان اطلاعات مرگزى آمریكا سیا انجام شده است وى در این گفتگو به طرح هایى اساره مى كند كه علیه سیعیان و مذهب شیعه تدارك دیده شده است. در این گفتگو با اشاره به جلسات سرى مقامات سازمان سیا و نماینده سرویس اطلاعاتى انگلیس آمده است: ما به این نتیجه رسیدیم كه پیروزى انقلاب اسلامى ایران فقط نتیجه سیاست هاى اشتباه شاه در مقابله با این انقلاب نبوده است. بلكه عوامل دیگرى مانند... استفاده از فرهنگ شهادت دهیل بوده كه این فرهنگ از هزار و چهارصد سال پیش توسط نوه پیامبر اسلام امام حسین بوجود آمده و هر ساله با عزادارى در ایام محرم این فرهنگ ترویج و گسترش مى یابد. سپس براى مقابله مى گوید: ما تصمیم گرفتیم با حمایت هاى مالى از برخى سخنرانان و مداحان و برگزار كنندگان اصلى این گونه مراسم ،عقاید و بنیان هاى شیعه و فرهنگ شهادت را سست و متزلزل كنیم. روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 7203/ 3/ 83 - ص 16،با تلخیص. منابع: فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء علیه السلام، محمّد محمّدی ری شهری. عاشورا (ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها)، سعید داودى، مهدى رستم نژاد.
/ از تبیان
فیلم روضه مقتل حضرت مسلم (ع) با سکانسی از مختارنامه
دیدگاه تان را بنویسید