سرویس فرهنگی «فردا»: ماه پربرکت رمضان ایامی نورانی و روحانی است. این اوقات، فرصتی است برای تهذیب نفس، برای نزدیکی به پروردگار، برای واگذاشتن شیطان درون و برون و فرصتی است برای ارزشمند شدن انسان. این فرصتها میتواند به یک فصل جدید در زندگیمان منجر شوند؛ به یک فصل معرفت و شناخت الهی. بیایید لحظه لحظه این ماه را قدر بدانیم و در سایه ولی امرمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میهمان سفره پر نعمت و برکت آن شویم. این چند سطر را نیز میهمان «فردا» باشید ...
.: دعای روز هفدهم :.
اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اقْضِ لِي فِيهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ يَا مَنْ لا يَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ وَ السُّؤَالِ يَا عَالِما بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. خدايا مرا در اين ماه به سوى كارهاى شايسته هدايت فرما، و حاجتها و آرزوهايم را برآور، اى آنكه نياز به روشنگرى و پرسش ندارد، اى آگاه به آنچه در سينه جهانيان است عالم است، بر محمّد و خاندان پاكش درود فرست.
.: شرح دعای ابوحمزه در محضر علامه جوادی آملی :.
هم گناهان ما معلوم توست و هم خود ما مقدور تو
آنگاه در جملات بعد این چنین عرض میكند: "یا غَفّارْ بِنُورِكَ اهْتَدَینَا وَ بِفَضلِكَ اسْتَغْنَینَا وَ بِنِعْمَتِكَ أصبَحْنَا وَ أمْسَلنَا." پروردگارا! آن مقدار هدایتی كه نصیب ما شده است، با نور وحی و فطرت و عقلی بود كه تو به ما دادی! و اگر ما از دیگران بینیاز شدیم، در اثر تفضّل تو بود! و ما در بامداد و شامگاه غرق نعمت توایم. به نعمت تو صبح كردیم، به نعمت تو شام میكنیم. یعنی حیات ما، زندگی ما در كنار سفره نعمت توست. "ذُنُوبُنا بِینِ یَدَیْكَ نَستَغْفِرُكَ اللّهُمَّ مِنّا ." پروردگارا! گناهان ما هم معلوم توست و هم خود ما مقدور تو! هم از سیّئات ما باخبری، هم از تعذیب تبهكاران و بر تعذیب تبهكاران مقتدری. ما توبه میكنیم، به طرف تو برمیگردیم. (توبه) یعنی رجوع . اصولاً مسئله رجوع درباره عبد معنا دارد، درباره ذات أقدس إله فیضش میتواند رجوع كند، امّا ذاتش رجوع بردار نیست. بیان مطلب از این قبیل است: چون ذات أقدس إله هستی نامتنهی است، این مقدّمة اوّل، یك موجود نامتنهی نسبتش به جمیع اشیاء عَلَی السّواء است، این مقدّمه دوّم. بنابراین خدای سبحان نسبتش به جمیع اشیاء در جمیع شرائط و شئون و احوال و شرائط
عَلَی السَّواء است. این چنین نیست كه به كسی نزدیك باشد و از كسی دور باشد. البتّه در بحثهای حوزوی و مدرسهای برای بطلان دور و تَسَلسُل این چنین بازگو میكنند كه سلسله علل و معلولات باید به سرآغاز ختم بشود. چنین تفكّری با تفكّر نیایش و دعا خیلی هماهنگ نیست! خدائی كه انسان با بطلان دور و تَسَلسُل ثابت میكند، معنایش این است كه: این سلسله علل بالأخره باید منتهی بشود به مبداء آفرینش. و خدا به عنوان سرآغاز این سلسله تلقّی میشود. اگر آحاد این سلسله مُتبائِنات باشند كه خدا یك مُباینی است با دیگران مُبائنات، منتها از دیگر مُباینات بزرگتر و مهمتر است. و اگر این سلسله، سلسله تشكیكی باشد، همه اینها مراحل یك واقعیّتاند و خدا أعلَی المُراتب است. به هر تقدیر چه بر اساس تَبایُن هستی، چه بر اساس تشكیك خداوند سرآغاز سلسله است. امّا بر اساس نامتنهی بودنِ ذات أقدس إله كه لسان دعا همین لسان غیر متنهی بودن خداست، این چنین نیست كه خدا سر سلسله باشد. نسبت خدا به صادر اوّل و صادر آخر یكسان است. چون اصولاً حقیقت نامتنهی تفاوتی در ناحیه او نخواهد بود. به همه اشیاء در همه شرائط یكسان احاطه دارد. و اگر تفاوتی هست، از طرف گیرندگان
است، نه از طرف دهنده. لذا در این دعا عرض میشود كه: خدایا! گناهان ما در دست توست. ما هم مقدور توایم . اگر بخواهی ببخشی روی كَرم است و اگر بخواهی انتقام بگیری، روی عدل است. ما به طرف تو برمیگردیم، وگرنه لطف تو نسبت به همه ما عَلَی السَّواء است. تَتَحَبَّبُ إلَینا بِالنِّعَمْ وَ نُعارِضُكَ بِالذُّنُوب . خدایا ! تو خود را به عنوان دوست نسبت به ما نشان میدهی، با این كه همواره مهربانانه با ما رفتار میكنی! ما به عنوان دشمنی گناه میكنیم . خیر تو به طرف ما نازل است، شرّ ما به طرف تو سائل . یعنی آنچه فرشتگان به طرف تو ابلاغ میكنند گناهان ماست. همواره یك فرشته كریمی است، سیّئات ما را به عرض شما میرساند، گرچه شما به ما و به فرشتهها از خود ما و فرشته محیط تری و عالمتری! ولی مع ذلك با همه این گزارشهای تلخ كه به عرضتان میرسد، مانع نمیشود كه شما ما را غرق نعمت نكنی، و آلاء و نعمتها را بر ما فاضلانه نریزی! چه قدر شما حلیمی، چه قدر شما بزرگواری، چه قدر شما از جهت مُبدع و محیط بودن كریمی! با این كه دائماً از طرف ما نقص گزارش میشود، ولی همواره از طرف شما كمال و نیل و عطا به ما میرسد.
.: ضیافت معرفت با گفتاری از بهجت عارفان :.
چه كيميايى بالاتر از خداشناسى؟!
كسانى كه از مقدارى معنويّات برخوردار بودند، دنبال كشف و كرامت نمى رفتند، مى گفتند: كيميا را مى دانيم، ولى به كسى ياد نمى دهيم، ما مى دانيم كه چه چيز را به ديگران ياد دهيم. كسى كه از معنويّات و معرفت خدا بهره مند است، چه حاجت به كيميا دارد؟! چه كيميايى بالاتر از خداشناسى؟! همه ى واجبات براى تحصيل معرفت و مقدّمه ى آن است، و تنها معرفة اللّه ، واجب نَفْسى و ذاتى و اعظم واجبات است
.: تفسیر روز از بیکران وحی در محضر آیتالله مکارم شیرازی :.
باز هم مجادله به باطل!
آیات 8 تا 10 سوره مبارکه حج
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدىً وَ لا کِتاب مُنِیر ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ نُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَرِیقِ ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبِیدِ
ترجمه
8 ـ و گروهى از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنى بخشى، درباره خدا مجادله مى کنند! 9 ـ آنها با تکبر و بى اعتنائى (نسبت به سخنان الهى)، مى خواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند! براى آنان در دنیا رسوائى است; و در قیامت، عذاب سوزان به آنها مى چشانیم! 10 ـ (و به آنان مى گوئیم:) این در برابر چیزى است که دستهایتان از پیش براى شما فرستاده; و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمى کند!
تفسیر
در این آیات، نیز سخن از مجادله کنندگانى است که پیرامون مبدأ و معاد به جدال بى پایه و بى اساس مى پردازند. نخست مى گوید: «گروهى از مردم، کسانى هستند که درباره خدا بدون هیچ علم و دانش و هدایت و کتاب روشنى به مجادله برمى خیزند» (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدىً وَ لا کِتاب مُنِیر). جمله «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْم» درست، همان تعبیرى است که در چند آیه قبل، گذشت و تکرار آن نشان مى دهد: جمله اول اشاره به گروهى است، و جمله دوم اشاره به گروهى دیگر. جمعى از مفسران، فرق این دو گروه را در این دانسته اند که: آیه گذشته ناظر به حال پیروان گمراه و بى خبر است، در حالى که این آیه، ناظر به رهبران این گروه گمراه مى باشد.(1) جمله «لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ» نشان مى دهد: برنامه این گروه، اضلال و گمراه ساختن دیگران است و قرینه روشنى بر این تفاوت، محسوب مى شود، همان گونه که جمله «یَتْبَعُ کُلّ شیْطان مَرِید» در آیات گذشته، که سخن از پیروى شیاطین مى گوید نیز، این معنى را روشن تر مى سازد. در این که: فرق میان «علم» و «هدى» و «کتاب منیر» چیست؟ نیز مفسران بحث
هائى دارند، آنچه نزدیک تر به نظر مى رسد این است که: «علم» اشاره به استدلالات عقلى است، «هدى» به هدایت و راهنمائى رهبران الهى، و «کتاب منیر» اشاره به کتب آسمانى مى باشد. به تعبیر ساده تر، همان دلائل سه گانه معروف «کتاب»، «سنت» و «دلیل عقل» را بازگو مى کند، و با توجه به این که: «اجماع» نیز طبق تحقیقات دانشمندان، به «سنت» باز مى گردد، همه دلائل اربعه در این عبارت جمع است. بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند: «هدى» اشاره به هدایت هاى معنوى است که در پرتو خودسازى، تقوا و تهذیب نفس براى انسان حاصل مى گردد (البته این معنى با آنچه در بالا گفتیم قابل جمع است). در حقیقت، بحث و جدال علمى در صورتى مى تواند ثمر بخش باشد که متکى به یکى از این دلائل گردد، دلیل عقل، یا کتاب، یا سنت. * * * پس از آن، در یک عبارت کوتاه و پر معنى، به یکى از علل انحراف و گمراهى این رهبران ضلالت، پرداخته مى گوید: «آنها با تکبر و بى اعتنائى نسبت به سخنان الهى و دلائل روشن عقلى، مى خواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند» (ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ). «ثانى» از ماده «ثنى» به معنى پیچیدن است و «عطف» به معنى پهلو است، و پیچیدن
پهلو کنایه از بى اعتنائى و اعراض از چیزى است. جمله «لِیُضِلَّ» ممکن است هدف این اعراض و روى گردانى باشد، یعنى آنها براى گمراه ساختن مردم آیات و هدایت هاى الهى را به هیچ مى گیرند. و ممکن است نتیجه آن گردد ، یعنى محصول بى اعتنائى آنها این است که: مردم را از راه حق باز مى دارند. به هر حال، سپس کیفر شدید آنها را در دنیا و آخرت به این صورت تشریح مى کند: «بهره آنها در این دنیا رسوائى و بدبختى است، و در قیامت عذاب سوزنده را به آنها مى چشانیم» (لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ نُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَرِیقِ). * * * و به او مى گوئیم: «این نتیجه چیزى است که دستهایت از پیش براى تو فرستاده است» (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ). «و خداوند هرگز به بندگان ظلم و ستم نمى کند» (وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبِیدِ). نه کسى را بى جهت کیفر مى دهد، و نه بر میزان مجازات کسى بدون دلیل مى افزاید، و برنامه او عدالت محض، و محض عدالت است.(2) این آیه از آیاتى است که: هم مذهب جبریون را نفى مى کند، و هم اصل عدالت را در مورد افعال خدا اثبات مى نماید.(3) * * * 1 ـ تفسیر «المیزان»، و تفسیر «کبیر فخر رازى»، جلد 23،
صفحه 5، ذیل آیات مورد بحث. 2 ـ «ظَلاّم» صیغه مبالغه به معنى بسیار ظلم کننده است، مسلماً خداوند مطلقاً ظلم نمى کند، نه بسیار و نه کم، و انتخاب این تعبیر در اینجا ممکن است اشاره به این باشد که: مجازات بدون دلیل از سوى خداوند بزرگ، همیشه مصداق ظلم بسیار است. 3 ـ براى توضیح بیشتر به جلد سوم تفسیر «نمونه»، صفحه 195، ذیل آیه 182 «آل عمران»، مراجعه کنید.
.: نوای ضیافت :.
نوای محمود کریمی دانلود
.: ترتیل جزء هفدهم قرآن کریم با صدای حامد شاکرنژاد :.
لینک دانلود از سایت شهید آوینی
دیدگاه تان را بنویسید