دردناک ترین آه و حسرت در قیامت/ چگونه می توان اسیر تاریخ نبود؟
حکایت گری پیامبر (ص) از تاریخ و متفاوت بودن سبک بیان ایشان در نهج الفصاحه در مقایسه با قرآن، از جمله نقد های بنده بر صرف تجربه عرفانی قلمداد کردن قرآن کریم است. یک انسان هر قدر هم به لحاظ عرفانی متحول شود نمی تواند آن قدر دقیق از گذشته و اتفاقات تاریخی، آن هم با آن عقبه سواد روایت کند.
دکتر عماد افروغ: خدای مهربان را شاکرم که در ماه شعبان و رمضان توفیق انجام عمرۀ مفرده را نصیب بنده کمترینش نمود و خدای رئوف و رحیم را شاکرم که در زمانی بخشی از سفر نامه خود با عنوان شراب ناب را تقدیم عزیزان مخاطب می کنم که در ماه مبارک رمضان، ماه دعا و نیایش و تقوا قرار داریم .
امروز چهارشنبه 12/4/92 است. طبق چند روز گذشته به اتفاق فرزندم، نیمه های شب، همانند زایران دیگر، راهی مسجدالنبی (ص) شدیم. پسرم مایل بود در قسمت روضه رضوان نماز بخواند، او را از درب باب السلام به این قسمت راهنمایی کردم، خودم هم چند رکعت نماز در آنجا خواندم، اما به دلیل ازدحام بیش از حد جمعیت، ترجیح دادم به محل خلوتی بروم. آخر نماز غیر جماعت، مکان غیر جماعتی هم می طلبد. گوشه ای خلوت و بی سر و صدا، نه جایی که از سر و کولت بالا می روند.
در حین قرائت قرآن ، آیات 49 و 50 از سوره حجر توجهم را جلب کرد. نبّی عبادی اَنّی انا الغفور الرحیم، و اَنَّ عذابی هو العذاب الالیم. بندگانم را آگاه کن که من غفور رحیم و عذابم هم الیم و شدید است.
شاید رها سازی محتوا و مضمون و یا فلسفه چیزی از قالب ها و فرم های تاریخی- اجتماعی گامی بزرگ به سوی وحدت باشد. اما این کار تا چه اندازه امکان پذیر می باشد. تا چه حد می توانیم به این محتوا نزدیک شویم و آیا در نزدیک شدن به این محتوای متصوَر تا حدی سرشار،آویخته و آمیخته با همین شرایط تاریخی- اجتماعی نیستیم؟ ظاهراً تنها با فرض عاملیت و امکان پذیری آن است که می توان از این شرایط، رهایی جُست و جَست. اما طرف دیگر قضیه چه؟ آیا مظروفی که ادعای شناختش را داریم، آنهم خالی و عاری از شرایط فرهنگی و تاریخی است؟ چگونه می توان همین نقش عاملیت منهای شرایط تاریخی را به موضوع اعطا نمود؟ این موضوع جدا از شرایط تاریخی و اجتماعی خود کجاست که ما قصد شناختش را داریم. میزان توانایی ما در این امر بسته به موضوع دارد. اگر موضوع انسانی و زنده باشد باید او را هم به بعد فاعلیت شناسایی اش نزدیک کنیم و از اسیر و گرفتار و منطوی بودنش در شرایط فرهنگی و تاریخی بکاهیم. آنگاه به مثابه دو فاعل شناسا، یکی در مقام شناخت و دیگری در مقام شناخته شدن، وارد مقوله شناخت شویم. به هرحال در این امر مهم پای هرمنوتیک به میان می آید، کدام قرائت از هرمنوتیک را باید پذیرفت و با کدام پیشفرض؟ آیا می توان با پذیرش فروض و پیشفرض هایی به یک بحث مفهومی، نظری و تحلیلی بسنده کرد؟ نگاه زمینه گرایانه و تاریخی گرایانه مطلوب ما نیست، اما چگونه می توان اسیر زمینه ها و تاریخ نبود؟ آیا ادعای غیر زمینه گرایانه خود نوعی زمینه گرایی در قالب عام گرایی نیست؟ شاید شکّی در عام گرایی نباشد، اما نحوه دستیابی به آن وراء زمینه ها و محدوده های تاریخی و اجتماعی محل بحث است. فی الحال کافی است.
امروز روز آخر اقامت ما در مدینه است و قرار است به لطف خدا به منظور مُحرم شدن عازم مسجد شجره شویم. باید ساک ها و چمدان های خود را امروز ساعت 5 بعد از ظهر تحویل دهیم و تنها یک ساک کوچک همراه داشته باشیم که فردا که محرم می شویم لباس های اضافی را در آن قرار دهیم.
خب، اینهم از سفر ما به مدینه که برای آن لحظه شماری می کردیم و فردا باید با او وداع کنیم. انشاءالله که سفر آخرمان نباشد و بار و بارهای دیگر توفیق زیارت پیامبر بزرگوار اسلام نصیبمان گردد. انشاءالله که دستمان خالی نبوده نباشد و با دست پر به وطن بازگردیم.
**********************
خدایا! ما را از شر شیطان لعین و رجیم حفظ بفرما.
خدایا! ما را در مسیری قرار ده که فرشتگان در برابر فعلیت و تلاشمان برای شدن و کمال مورد نظر تو، سر به سجده بگذارند.
خدایا! ما را در مسیری قرار ده که مستحق طواف فرشتگان بر عرش الهی به جبران اعتراض به خلقتمان باشیم. شاید این غایت و این شدن و گام نهادن در این مسیر سخت بنماید، اما این ظرفیت و قابلیت را تو در ما به ودیعه نهادی. خدایا! ما را در تجلی این قابلیت یاری فرما. فی الحال که دستمان کوتاه است و کوله باری سنگین از گناه داریم. تو به بزرگی پیامبرت دستمان را بگیر، حال ما را دگرگون کن، ما را سبکبال به سوی خود هدایت کن و رهنمون شو. شاید در قیامت دردناک ترین آه و حسرت این باشد که فرصت آدم شدن داشتیم و فرصت از دست رفت. شاید این غبطه خود از هر رنجی جانکاه تر و دردناک تر باشد. خدایا! ما را به این درد و رنج مبتلا مفرما. اعمال و نیّات ما را پاک و نورانی و مرضی خودت بگردان. ما را به دعاهایمان بنگر نه به اعمالمان. می دانم که اعمالمان ملاک ارزیابیمان به حساب می آیند، تو اعمالمان را متناسب با دعاهایمان متحول ساز، ای خدای غفور رحیم.
******************
امشب زمان شام زایری اظهار محبت کرد و قراری برای بحث و گفتگو گذاشت. حدوداً ساعت 10 شب بود که به اتفاق دو زایر دیگر درب اتاق ما را زدند. در راهرو طبقه محل اقامت، بحث و گفتگوی ما در مورد موضوعات مختلف سیاسی، عقیدتی و معرفتی تا پاسی از شب ادامه یافت. بنده نیز در حد بضاعتم به سؤال های آنها جواب می دادم. دلالت سیاسی دیدگاه های دینی و اخلاقی و اشکالاتی که به برخی مواضع یکی از روشن فکران دینی در خصوص بسط تجربه نبوی و عرفانی بودن قرآن کریم وارد می دانستم، از محورهای عمده این گفتگو بود. حکایت گری پیامبر (ص) از تاریخ و متفاوت بودن سبک بیان ایشان در نهج الفصاحه در مقایسه با قرآن، از جمله نقد های بنده بر صرف تجربه عرفانی قلمداد کردن قرآن کریم است. یک انسان هر قدر هم به لحاظ عرفانی متحول شود نمی تواند آن قدر دقیق از گذشته و اتفاقات تاریخی، آن هم با آن عقبه سواد روایت کند. به این نکته هم اشاره شد که باید بین مضمون و محتوا از یک طرف و قالب و فرم از طرف دیگر فرق قائل شد و اینکه حسب قاعده جری (العبره لعموم اللفظ لا بخصوص المورد) باید مفهوم را از مصداق و موارد خاص جدا نمود. در مورد آقای روحانی، رئیس جمهور منتخب هم بحث شد، اینکه باید به او کمک کرد تا اعتدال در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روشن شود و به معنای استفاده مصداقی از افراد منتسب به جناح های مختلف تعریف نشود و تقلیل نیابد، بلکه بیشتر به مشی و سیاست های متعادل تمایل یابد. توجه به حقوق جامع شهروندی و تجمیع آزادی، عدالت و اخلاق و داشتن مخاطب عام و خاص هر دو و استفاده از تمام ظرفیت های رسمی و غیر رسمی از جمله رویکردهای پیشنهادی در خصوص اعتدال است. توجه به عقلانیت و خرد جمعی و مشورت ذیل گفتمان انقلاب اسلامی از جمله این رویکردهاست.
امروز پنج شنبه 13/4/92 است...
دیدگاه تان را بنویسید