سرویس فرهنگی «فردا»: ماه پربرکت رمضان ایامی نورانی و روحانی است. این اوقات، فرصتی است برای تهذیب نفس، برای نزدیکی به پروردگار، برای واگذاشتن شیطان درون و برون و فرصتی است برای ارزشمند شدن انسان. این فرصتها میتواند به یک فصل جدید در زندگیمان منجر شوند؛ به یک فصل معرفت و شناخت الهی. بیایید لحظه لحظه این ماه را قدر بدانیم و در سایه ولی امرمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میهمان سفره پر نعمت و برکت آن شویم. این چند سطر را نیز میهمان «فردا» باشید ...
.: دعای روز هشتم :.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْكِرَامِ بِطَوْلِكَ يَا مَلْجَأَ الْآمِلِين. خداى در اين ماه مهرورزى به ايتام، و طعام دادن، و آشكار كردن سلام، و همنشينى با اهل كرامت را نصیبم فرما، به عطايت اى پناهگاه آرزومندان.
.: شرح دعای ابوحمزه در محضر علامه جوادی آملی :.
عادت كردیم كه با دست خالی بیائیم، با دست پُر برگردیم
اَلدُّعاء تُرْثُ المُؤمِنْ . اَلْدُّعاء سِلاحُ المُؤمِنْ . اَلدُّعاء مُخُّ العِبادَه. یكی از شرائط استجابت دعا كه وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه در دعای ابوحمزه ثمالی به ما آموخت این است كه انسان نعمتهای الهی را تبیین كند. این در عین حال دعاست، درس دعا هم هست. دعاشناسی را با دعا به ما آموخت. معرفت حقّ را با دعا به آموخت. مسئله معاد را با دعا به ما آموخت. یك وقت انسان فقط دعا میكند. میگوید: خدایا! فلان بیماریام را برطرف بكن! یك وقتی دعای مُعلّل دارد. این دعای مُعلّل، تَعلیل دعاست. درس دعاست. وجود مبارك امام سجاد عرض میكند: سوابق درخشانی كه نسبت به من و دیگران داشتی و فضائل بیكران تا بیكرانی كه داری، من را وادار میكند كه از تو بخواهیم . "الهی اَبَّیْتَنِی فِی نِعَمِكَ وَ إحسانِكَ صَغِیراً وَ نَوَّهْتَ بِاسْمِی كَبِیراً ." خدایا! تاكنون كه در كنار سفره نعمت و احسان تو به سر بردیم. از كودكی تاكنون، از نظر مسائل مادّی و دنیائی ما را تأمین كردی. وقتی سالمند و بزرگ شدیم، ما را شهره روستایمان یا شهرمان یا استانمان، یا كشورمان، یا در یك منظقه وسیعتری، در یك قارّهای، مانند آن كردی. ما را
مشهور كردی، خوشنام كردی، نام آور كردی. نام بردار كردی، و مانند آن. وعدههای آخرت هم كه از شما رسیده است. پس بنابراین ما حدوثاً و بقآءً در كنار سفره تو نشستیم. ما عادت كردیم به این كه ناز پروردة تَنعُّم تو باشیم. و عادت كردیم كه با دست خالی بیائیم، با روی سیاه بیائیم، با روی سپید، دست پُر برگردیم. عادت كردیم، تو ما را عادت دادی! پروردگارا! من هم با معرفت آمدم، هم با محبّت آمدم. معرفت من رهنمای من است ، محبّت من شفیع من. قبلاً عرض كردم: به غیر شفیع . الآن عرض میكنم: با شفیع آمدم . تو را دوست دارم. برای این كه خوب كه بررسی كردم، دیدم كه هیچ كس نبود كه ما را از خردسالی به اینجا برساند. وقتی هم بزرگسال شدیم ما را مشهور كند، نام آور كند، محترم كند پیش مردم. حیثیت ما را حفظ بكند. الآن هم با معرفت آمدم كه راهنمای من است. هم با محبّت آمدم كه شفیع من است. همانطوری كه در مسئله توبه گفته شد: لاشَفِیعَ اًنْجَحُ مِنَ التُّوبِه، اینجا هم میتوان گفت: لا شَفِیعَ اَنْجَحُ مِنَ المَحَبَّه . چیزی، شفیعی بهتر از محبّت نیست. البتّه محبّتهای بیرونی منطقهاش محفوظ است. اینها محبّتهای درونی است.
.: ضیافت معرفت با گفتاری از بهجت عارفان :.
چرا به فكر شيعيان و مسلمانان گرفتار نيستيم؟!
در روايت آمده است: «ثَلاثٌ لايُطيقُها لا [تُطيقُها] هذِهِ الاْءُمَّةُ... اِنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِهِ.» سه چيز است كه اين امت طاقت تحمل آن را ندارد ... رعايت انصاف نسبت به مردم در رابطه با خود. اكنون مردم عراق و شيعيان(در ممالک دیگر) به ظلم آمريكا و متّحدانش گرفتارند، و بلا و آتش بر سرشان مى بارد. اگر ما خود را به جاى آن ها بگذاريم، كأنّه بلا بر سر ما مى بارد. آن ها نه مقرّى ندارند و نه مفرّى. معاش هم ندارند، و در سراى خود بدون نفت و آب و برق و نان هستند. آيا درست است مسلمان ها اين گونه مبتلا و گرفتار باشند و ما غافل باشيم و دست روى دست بگذاريم و حتّى حال دعا و توسل هم نداشته باشيم؟! مگر صاحب كار يكى نيست، مگر امور ما و آن ها به دست يكى نيست؟! پس چرا به او متوسل نمى شويم و در رفع مشكلات و شدايد و بلاها از او استمداد نمى كنيم و او را نمى خوانيم؟! اگر امروز ما در مصايب آن ها شريك نباشيم، يعنى اين كه فردا هم اگر ما گرفتار شديم، شما هم در مصايب با ما شريك نباشيد! بله، مسلمانان به فكر همديگر نشدند، لذا كفّار در فكر آن ها شدند و براى تفرقه ميان آن ها و تسلّط بر آن ها و منافع آن ها نقشه كشيدند و از راه
هاى گوناگون و بيشتر از راه تطميع، آن ها را به دام هاى خود گرفتار نمودند و اسير خود كردند. جهان اسلام و مسلمان ها با داشتن اسلام چه احتياجى به ديگران دارند؟! و قرآن با وجود اهل قرآن، يعنى عترت و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ چه نيازى به مبلّغ و مفسّر ديگر دارد؟! 1. من لايحضرة الفقيه، ج 4، ص 358؛ وسائل الشيعة، ج 12، ص 27؛ ج 15، ص 254؛ بحارالانوار، ج 71، ص 395؛ ج 72، ص 27؛ ج 74، ص 45 و 51 و...
.: تفسیر روز از بیکران وحی در محضر آیتالله مکارم شیرازی :.
نخستین مرحله انحراف چیست؟
آیه 50 و 51 سوره مبارکه اعراف: وَ نادى أَصْحابُ النّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قالُوا إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرینَ (*) الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ. تفسیر نمونه: پس از آن که بهشتیان و دوزخیان هر کدام در محل مناسب خود مستقر شدند گفتگوهائى در میان آنها رد و بدل مى شود که نتیجه آن، مجازات و کیفرى است روحانى و معنوى براى دوزخیان. نخست «دوزخیان ـ که در وضع بسیار ناگوارى به سر مى برند ـ خطاب به بهشتیان فریاد مى زنند: مقدارى آب یا آنچه خداوند به شما روزى داده، به ما ببخشید» (وَ نادى أَصْحابُ النّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ). آرى آنها از بهشتیان تمناى آب و ارزاق بهشتى مى نمایند، تا عطش سوزان خود را تسکین بخشند و از آلام خود بکاهند. ولى بلافاصله بهشتیان دست رد بر سینه آنها گذارده، «مى گویند: خداوند اینها را بر کافران تحریم کرده
است» (قالُوا إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرینَ). * * * و آن گاه سبب محرومیت آنها را تشریح مى کند و با ذکر صفات دوزخیان روشن مى سازد که این سرنوشت شوم را خودشان براى خویشتن فراهم ساخته اند، نخست مى فرماید: «این دوزخیان محروم کسانى هستند که دین و مذهب خود را به سرگرمى و بازى گرفتند» (الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً). «و زندگى دنیا آنها را فریب داد و مغرور ساخت» (وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا). این امور سبب شد که آنها در لجنزار شهوات فرو روند، همه چیز حتى رستاخیز را به دست فراموشى بسپارند و گفتار پیامبران و آیات الهى را انکار کنند، لذا به دنبال آن اضافه مى کند: «امروز هم ما آنها را فراموش خواهیم کرد، همان گونه که آنها لقاى چنین روزى را فراموش کردند و همان گونه که آیات ما را انکار نمودند» (فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ). بدیهى است منظور از «نسیان و فراموشى» که در اینجا به خدا نسبت داده شده این است که: با آنها آن چنان رفتار مى کند که شخص فراموشکار رفتار مى نماید درست مثل این که: انسان به دوست فراموشکارش مى فرماید:
«حالا که تو ما را فراموش کردى ما هم تو را فراموش خواهیم کرد». یعنى با تو رفتار فراموشکارانه مى کنیم. ضمناً از این آیه استفاده مى شود: نخستین مرحله گمراهى و انحراف آن است که انسان مسائل سرنوشت ساز خود را جدى نگیرد و با آنها به عنوان یک سرگرمى و بازیچه رفتار کند این موضوع سرانجام به کفر مطلق و انکار همه حقایق منتهى مى شود. * * * نکته ها: 1 ـ قرآن گفتگوى دوزخیان با بهشتیان را با جمله «نادى» که معمولاً براى سخن گفتن از دور است ذکر کرده و این نشان مى دهد در میان این دو گروه فاصله بسیار زیادى است، و البته این موضوع هیچ بعید نیست که حتى تا میلیون ها فرسنگ فاصله سخن یکدیگر را بشنوند و حتى یکدیگر را در پاره اى از اوقات ببینند، و اگر ممکن بود این موضوع در گذشته براى بعضى مشکلى ایجاد کند در عصر و زمان ما که انتقال صداها و تصویرها از فاصله هاى بسیار دور در همین جهان حل شده است جاى تعجب نخواهد بود. * * * 2 ـ نخستین تقاضاى دوزخیان در آیه فوق همان آب ذکر شده و این طبیعى است شخصى که در آتش مى سوزد قبل از هر چیز آب مى طلبد تا عطش سوزان خود را تسکین بخشد. * * * 3 ـ جمله مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ: «از آنچه خدا به شما روزى
داده» که تعبیرى است سربسته و توأم با یک نوع ابهام، نشان مى دهد: حتى دوزخیان نمى توانند از ماهیت و انواع نعمت هاى بهشتى آگاه شوند، این موضوع با بعضى از احادیث که مى گوید در بهشت نعمت هائى است که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به فکر هیچ انسانى نگذشته است، کاملاً تطبیق مى کند.(1) ضمناً از این که این جمله با «أو» عطف شده نشان مى دهد که: نعمت هاى دیگر بهشتى مخصوصاً میوه ها مى تواند جانشین آب گردد، و عطش سوزان انسان را تسکین بخشد. * * * 4 ـ جمله إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرینَ: «خداوند آنها را بر کافران حرام کرده» اشاره به این است که بهشتیان از بخشیدن این نعمت ها مضایقه ندارند; زیرا نه چیزى از آنها کم مى شود و نه در درون سینه، کینه اى نسبت به کسى دارند، حتى نسبت به دشمنانشان. ولى وضع دوزخیان آن چنان است که نمى توانند از نعمت هاى بهشتى بهره گیرند، این تحریم، در حقیقت یک نوع «تحریم تکوینى» است، همانند محرومیت بسیارى از بیماران از غذاهاى لذیذ و رنگارنگ. * * * 1 ـ «من لا یحضره الفقیه»، جلد 1، صفحه 295 و جلد 4، صفحه 17، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1413 هـ ق ـ «وسائل الشیعه»، جلد 10، صفحات 476 و 478 و
جلد 14، صفحه 383 و جلد 15، صفحه 223، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحات 61، 90، 92 و...
.: نوای ضیافت :.
نوای محمود کریمی در فراغ امام عصر (عج)
دانلود
.: ترتیل جزء هشتم قرآن مجید با صدای حامد شاکرنژاد :.
لینک دانلود از سایت شهید آوینی
دیدگاه تان را بنویسید