وقتی همه چیز بر سر پدر سنتی خراب می‌شود/ شاهکار سالم جلوه دادن روابط ناسالم!

کد خبر: 258572

قرار دادن نگاه سنتی نسل قبل در برابر این نسل تازه، تاکیدی بر تضادهای بین این دو نسل است. قاعده تصادف به خوبی در نمایش این تضادها موفق بوده است، اما نتوانسته است چنین تضادهایی را متوازن نماید، بلکه پدر داستان را بازنده اصلی نشان داده و مخاطب را تا جایی می‌برد که در آخر یکه خورده و مبهوت فداکاری نسل متضاد کنونی گردد.

وقتی همه چیز بر سر پدر سنتی خراب می‌شود/ شاهکار سالم جلوه دادن روابط ناسالم!
سرویس فرهنگی «فردا»: «قاعده تصادف» آخرین ساخته بهنام بهزادی است که این روزها، آخرین اوقات اکران عمومی‌اش بر پرده سینماها را می‌گذراند. قاعده تصادف هرچند در فرم و نگاه فنی، فیلم قابل قبولی است، اما در محتوا و ارزش‌های به کار گرفته شده در آن محل بحث است. سیمرغ صدابرداری و فیلمنامه این فیلم نشان می‌دهد که بهنام بهزادی فیلم بدفرمی نساخته و پس از «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» توانسته است استانداردهای فیلم‌سازی خویش را بهبود بخشد. «قاعده تصادف» روایت‌گر چند جوان است که برای اجرای تئاتری دور هم جمع شده و در خانه‌ای تمرین می‌کنند. آنان قرار است به خارج از کشور بروند و تئاتر را آنجا اجرا کنند؛ اما چالشی پیش پای آنان قرار می‌گیرد. پدر یکی از دختران، تمایلی به حضور دخترش در این گروه برای رفتن به خارج از کشور ندارد و این موضوع تمام فعالیت آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد تا سرانجام گروه به همین واسطه تصمیم به نرفتن می‌گیرد. پدری که بر اساس تمایلات شخصی و احتمالا عقیدتی خود، دوست نمی‌دارد دخترش را این‌گونه و در این قالب، حتی برای چند روز به خارج از کشور روانه کند، مقصر این فیلم جلوه داده می‌شود و تصویرسازی متعصبانه از او با چاشنی خشونت نسبی همراه شده و این مسأله را قوت می‌بخشد. امیر جعفری در نقش این پدر به خوبی فضای مورد تمایل بهنام بهزادی را رقم زده است و این بار برخلاف برخی نقش‌های پیشین خویش، همان‌قدر که آرام رفتار می‌کند، همان‌قدر متعصب، خودمحور و نامنعطف نشان داده می‌شود؛ کما اینکه حتی عموی دختر ـ یعنی سروش صحت ـ نیز در برادرش تأثیرگذار نیست. اینکه او نیز تا حدودی در این مسأله بر خلاف برادر خویش عمل می‌کند، بر تیرگی شخصیت پدر می‌افزاید. از سوی دیگر تصویر پدر دیگری ـ امید روحانی ـ در این میان که شخصیت رهاتری دارد باز هم به مسأله سنتی جلوه دادن پدر اصلی داستان، کمک به می‌کند.
«قاعده تصادف» نمایشی از روابط بین چند دختر و پسر است که در فضای صمیمی و خودمانی با هم کار می‌کنند یا به عبارتی دوست هم هستند. نمایش راحت این دوستی و فضای متشکل از رفتارهای آنان در برابر تصور پدری با افکار سنتی پاشنه آشیل فیلم است. شاید کارگردان کوشش کرده تا نشان دهد این عده فضای سالمی دارند و آن‌جور که برخی خانواده‌ها گمان می‌کنند، نیستند. این مسأله وقتی شعله می‌کشد که قضیه خارج رفتن آنها جدی شده و در آستانه رفتن، با حضور پدری از همان جنس خانواده‌ها همه چیز خراب می‌شود. در پایان نیز، پدر به طور تلویحی بازنده اصلی ماجرا قلمداد می‌شود و این یعنی این جوانان با استفاده از عمق روابط خویش توانستند از همه چیز بگذرند. سالم نشان دادن فضای بین این جوانان و گعده‌های شادی و غصه آنها که بیننده را تحت تأثیر قرار دهد و یا تصاویری از روابط دونفره آنها به علاوه نمایی از نماز خواندن دیگری، همه و همه می‌تواند مهر تاییدی باشد بر نگاه معیوب نویسنده فیلم مبنی بر ماهیت این روابط؛ بدین معنا که قاعده تصادف روابطی را سالم نشان می‌دهد که از بنیان ناسالم است.
فارغ از این نمایش، قرار دادن نسل و خانواد‌ه‌های سنتی در برابر این نسل به ظاهر سالم، تاکیدی بر تضادهای بین این دو نسل است. قاعده تصادف به خوبی در نمایش این تضادها موفق بوده است، اما نتوانسته است چنین تضادهایی را متوازن نماید، بلکه پدر داستان را بازنده اصلی نشان داده و مخاطب را تا جایی می‌برد که در آخر یکه خورده و مبهوت فداکاری نسل متضاد کنونی گردد. این همان نقطه غیر متوازن نمایش تضادهای بین نسلی در قاعده تصادف است.
در پایان باید اشاره کرد که اکران عمومی قاعده تصادف که از عید نوروز تا همین روزها به طول انجامیده به 200 میلیون تومان عایدی هم نائل نشده است. البته عوامل فیلم از وضعیت اکران آن ناراضی‌اند و از علل چنین بی‌عنایتی از سوی مردم را، نوع نمایش و تعدد اکران‌های آن می‌دانند. البته به نظر می‌رسد اقبال عمومی جامعه به فیلم‌هایی که مضمامین نامتوازن اجتماعی داشته و روابط اصیل فرهنگی و اسلامی را چندان ارج نمی نهند، گیرا نیست؛ از همین رو، شاید عدم اقبال به قاعده تصادف در بستر چنین دلیلی نیز مبرهن گردد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت