جشنواره سی و یکم فیلم فجر دیشب در حالی به پایان رسید که «استرداد» بهترین فیلم از نگاه هیئت داوران جشنواره شد. بهترین فیلمی که علاوه بر این عنوان، در بخشهای جلوههای ويژه میدانی، تدوین و بهترین بازیگر مرد نیز، بهترین شد.
«استرداد» روایتی است از رابطه ایران و روسیه و غرامتی که قرار است روسیه به ایران دهد. این داستان در سال 1332 رخ میدهد و حمید فرخنژاد در آن نقش یک نظامی بلندپایه را دارد که مسئول انتقال غرامت روسیه به کشور میشود و با هیئتی به آنجا سفر میکند. «استرداد» را علی غفاری کارگردانی کرده است که پیش از این کارگردانی چراغ قرمز و شاهرگ را در کارنامه خود داشته است. استرداد در دسته فیلمهای فاخر دستهبندی میشود و بنیاد فارابی حامی و تهیهکنندهاش بوده است. اما باید دید چنین فیلمی که در 14 رشته جشنواره سی و یکم کاندیدای اخذ سیمرغ شده است، دقیقا در چه مختصاتی به سر میبرد و هزینههای چند میلیاردی برای آن چقدر به بار نشسته است. از همان روزهای نخست جشنواره، شانس ويژهای برای این فیلم قائل میبودیم، چراکه اجزای آن نسبتاً به هم میآمدند و فیلم را از آنچه ما به عنوان فیلمهای فاخر ایرانی در ذهن داشتیم، قدری متمایز میساختند و البته ويژگی مهم آن همین "میلیاردی" بودن آن است. داستان کشش خاص خود را دارد و با ریتم مناسبی دنبال میشود، داستانی که با ذائقه ایرانی جور در میآید و کهنه نیست. فضای فیلم هم که در سال 1332 به سر
میبرد، خستگیها و فرسودگیهای برخی فیلمهای ساخته شده برای آن زمان را به مخاطب القا نمیکند و باعث میشود، تماشاگر با فیلم همراه باشد و کمتر به ساعت خویش نگاه بیاندازد. طراحی صحنهها و جلوههای میدانی در فیلم به خوبی درآمده است؛ صحنههای باز و بسته روسیه (مسکو)، صحنههای دریا و روی کشتی، صحنههای قطار و فضای تیراندازی و گانگستری آن در نگاه نخست، خوب و روان ارائه میگردند. اما فیلمبرداری فیلم هم که با دستان توانای محمود کلاری انجام شده است، از دیگر نقاط مثبت فیلم است که به استحکام و بهترشدن آن کمک روشنی کرده است. بازی فرخنژاد خوب است اما عالی نیست، یعنی شاید ماهیت نقش خشک و ابهامانگیز نظامی نمیگذارد که آنچه در توان دارد جاری کند، اما با این حال بعد از مدتها توانست با همین بازی سیمرغ بهترین بازیگر مرد جشنواره را برای خود به پرواز در آورد. بازی او در کنار سایر بازیگران متناسب است و مجموعه بازیهای فیلم را به طور مطلوبی در آورده است. بازیگر مکمل او یعنی فرهاد قائمیان نیز، مانند همیشهاش است به علاوه آنکه اینبار قدری مرموز تر است و البته این نقش پرابهام را مطلوب ارائه کرده است که نامزد بهترین مکمل مرد
نیز گشته است.
جلوههای ويژه میدانی، جلوههای ويژه بصری، صداگذاری، صدابرداری، طراحی صحنه و لباس، چهرهپردازی، تدوین، موسیقی، فیلمبرداری، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین بازیگر مرد، فیلمنامه، کارگردانی و بهترین فیلم؛ همه بخشهایی بودند که استرداد در آنها نامزد بهترین شدن بود و البته فقط در دو بخش بهترین مکمل زن و بهترین بازیگر زن بود که نامزدی نداشت. دلیل آن هم البته این بوده است که اساساً بازیگر مکمل زن نداشت و بازیگر اصلی آن نیز به قول حمید فرخ نژاد اجنبی بوده است!
اما به نظر میرسد در بخش فیلمنامه، نامزد شدن این فیلم چندان هم دلپذیر نباشد. شاید از نقاط ضعف مهم فیلم، بتوان بخشهایی از فیلمنامه آن را نام برد. فیلنامهای که در اواخر داستان، ناگهان با افول روبرو میشود و میخواهد با دیالوگهای سریع و در عرض چند دقیقه سر و ته ماجرا را هم بیاورد. سر و تهای که به نظر میرسد با تناقضاتی روبروست و نویسنده نمیتواند به خوبی این تناقضها را برای مخاطب هموار سازد. «استرداد» در مجموع تصویر مثبتی است برای چهره یک فیلم فاخر ایرانی و
میتواند پلهای برای صعود استاندارد فیلمهای فاخر ایرانی باشد. پلهای که البته جهش نیست اما امیدوار کننده است.
دیدگاه تان را بنویسید