پیامبر(ص) چه‌کسی‌را‌دیوانه‌حقیقی‌خواند؟

کد خبر: 241397

وقتی خداوند ابلیس را با آن که شش هزار سال عبادت کرده بود، خوار و بی مقدار کرد، چون فقط لحظه‏ای تکبر ورزید آیا دیگران را اگر تکبر و گردن فرازی کنند به بهشت خواهد برد؟

مهر: چرا باید آدمی بزرگی بفروشد و تکبر ورزد؟ و انسانی که آغازش نطفه‏ای ناچیز و پایانش مرداری گندیده است پس چرا تکبر؟! قرآن می‎فرماید: "ان الله لا یحب المتکبرین" (سوره نمل آیه 22) یعنی خداوند متکبران را دوست ندارد. آری خداوند تکبر و خود بزرگ بینی را دشمن می‏دارد، زیرا همچنان که تواضع زمینه دوستی را تشکیل می‏دهد، تکبر زمینه پراکندگی و جدایی را به وجود می‎آورد. خداوند در کتاب خود فرموده است « من آنان را که از روی کبر دعوی بزرگی کنند از آیات رحمتم رویگردان کنم.» ( سوره اعراف آیه 146). علت حقیقی تکبر دو چیز است:1- احساس حقارت و خواری؛ کسی از این احساس برخورداراست سعی می‏کند با تحمیل کردن خود بر دیگران آن را جبران کند. 2- احساس بزرگی و برتری جویی. از آن جا که انسان متکبر احساس حقارت و کوچکی می‏کند، می‎کوشد با اقدامات مختلف به دیگران ثابت کند که از آنها بزرگتر و برتر است. شاهان و حکمرانان سرکش و مفسد و فرورفته درورطه تکبر و غرور از این قبیل هستند. امام صادق(ع) می‎فرماید: هیچ انسانی تکبر یا گردنکشی نکرد مگر به واسطه ذلت و حقارتی که در خود یافت. آن حضرت در حدیثی دیگر می‎فرماید: آن که مردم را کوچک شمارد و بر آنان بزرگی فروشد جبار است. و باز می‎فرماید: وارد بهشت نشود آن که در دلش به اندازه دانه خردلی تکبر باشد. تجبّر تنها از آن خداست، کبر یا تنها شایسته ذات حق است و او را شریکی نیست و آن که تکبر ورزد در حقیقت با خداوند در این باره ستیز و کشمکش برخاسته است. خداوند در حدیث قدسی می‎فرماید: «کبر یا پوشش من است و هرکس بر سر این پوشش با من کشمکش کند او را بی باکانه به دوزخ افکنم.(کنز العمالج 74). پیامبر خدا(ص) نیز می‎فرماید:« چه بد بنده‏ای است آن که تکبر ورزد و برتری جوید او خدای جبار و برتر را از یاد برده است. چه بد بنده‏ای است آن که خودستایی و غرور پیشه کند. او خدای بزرگ و متعال را ازیاد برده است. چه بد بنده‏ای است آن که در بی خبری و فراموشی به سر برد. او گورهای پوسیده و ویران را از یاد برده است. چه بد بنده‏ای است آن که گردنکشی و طغیان کند و آغاز و انجام خود را از یاد برده است». آری... انسان متکبر خداوند جبار و اعلی را از یاد برده است وگرنه تکبر نمی‏ورزید و برتری نمی‏جست! به همین دلیل عجیب نیست وقتی گفته می‎شود که انسانهای متکبر در رستاخیز به صورت «ذره» محشور می‏‏شوند و مردم آنها را لگد می‎کنند و از سرِ درد فریادشان به آسمان بلند می‎شود اما دیگر دیر شده است و « هنگام گریز نیست». حدیث شریف می‎گوید: خداوند متکبران را به صورت ذره محشور می‏کند و مردم لگدمالشان می‏کنند، چون خداوند را کوچک و خوار شمرده‏اند.(المحجة البیضا ج 6 ص 215). اگر به راز اهتمام اسلام به زودودن تکبر از لوح جان مردم عمیقاً بیندیشیم به این حقیقت پی خواهیم برد که:« همه سرکشی‏ها و طغیان‏ها ناشی از تکبر یک فرد یا یک عده است». آیا این تکبر و خود بزرگ بینی نیست که استعمار و استثمار را پدید می‎اورد؟! آری تکبر نه تنها دوستی‏ها را به تباهی می‎‏کشاند بلکه ملت‏ها را نیز تباه و بیچاره می‎کند. اینجاست که اسلام با تکبر در سرچشمه آن می‏جنگد یعنی در دل انسان فردی و انسان اجتماعی. امام علی(ع) می‏فرماید: « در غرور مرد همین بس که به وسوسه‏های نفس خویش اعتماد کند و در عیب و منقصت مرد همین بس که خود را بزرگ بشمارد» در جایی دیگر می‏فرماید: آن که به مردم بزرگی فروشد خوارشود. و نیز می‎فرماید: بدترین آفت خرد کبر است. هیچ خردمندی را نمی‏یابیم که به مردم بزرگی فروشد بلکه این سبک سران هستند که خود را از همه باهوش‏تر و برتر می‏دانند، اینان به اندک دانشی که دست می‏یابند یا به کمترین منصبی که می‎رسند غرور و تکبر وجودشان را فرا می‏گیرد؛ چنان که گویی زمین را شکافته و یا سر به کوهها ساییده‏اند. در حدیث شریف آمده است: به میزانی که تکبر به دل انسان راه یابد کم یا زیاد به همان میزان از خرد او کاسته می‏شود. جامعه انسان متکبر را دشمن، و همنشینی و مصاحبت با اشخاص متکبر را که پیوسته از خود دم می‎زنند و جز ضمیر «من» از زبانشان نمی‏شنوی، ناخوش می‏دارد. امام علی(ع) می‏فرماید: از رفتار خداوند با ابلیس پند بگیر، زیرا عمل طولانی و تلاش پیگیر او را نادیده گرفت او شش هزار سال است که معلوم نیست از سالهای دنیا بوده یا آخرت، خداوند را عبادت کرده بود. وقتی خداوند ابلیس را با آن که شش هزار سال عبادت کرده بود، خوار و بی مقدار کرد، چون فقط لحظه‏ای تکبر ورزید آیا دیگران را اگر تکبر و گردن فرازی کنند به بهشت خواهد برد؟ نقل می‎کنند پیامبر خدا(ص) بر مردی مصروع و دیوانه که عده‏ای برگرد او جمع شده بودند گذشت پرسید: اینها گرد چه چیزی جمع شده‏اند؟ عرض شد برگرد دیوانه‏ای مصروع. پیامبر به او نگریست و فرمود: این مرد دیوانه نیست بلکه بیمار است آیا دوست دارید که دیوانه حقیقی را به شما معرفی کنم؟ عرض کردند بفرمایید ای پیامبر خدا فرمود: دیوانه حقیقی آن است که با تبختر راه می‏رود با گوشه چشم می‏نگرد و از خداوند امید رحمتش را دارد در حالی که او را نافرمانی می‏کند! این است دیوانه حقیقی.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد